2011/05/22, 04:11 PM
خوب، تنها چیزی از بچگیم یادم میاد از لحاظ جسمی قوی بودم. خیلی به ندرت مریض میشدم.
سرمایی بودم (زود سردم میشد) هنوزم اینطوری هستم، با اینکه تحمل گرما را هم ندارم
یکی از واکسنهای دوران بچگیم که نمیدونم چی هست، روی بازوم اثر زخم بزرگی ایجاد کرد که دکترها آن موقع گفتند به خاطر بالا بودن سطح ایمنی بدنم بوده!!
دوران ابتدایی (سالش یادم نیست) روماتیسم گرفتم ولی سریع درمان شدم.
ولی از لحاظ روحی، به شدت زودرنج بودم و کودکیم در تنهایی و گوشهگیری گذشت. عاشق کتاب و درس و مشق و مدرسه بودم و فقط در مدرسه بهم خوش میگذشت.
سال 78 زانو درد داشتم، ولی نه آنقدر شدید و مداوم.
سال 79 خیلی اتفاقی یک کم خونی بدون علامتِ بیرونی برایم تشخیص داده شد که با مصرف آهن بهبود پیدا کردم.
سال 80 ام.اسی شدم.
تا سال 80 تقریباً هیچوقت سرماخوردگی را تجربه نکردم. فقط معدهام خیلی حساس بود.
از سال 75 گوشهگیریم رفع شد و فعال شدم ولی هنوز به شدت حساس و منضبط و زودرنج بودم.
اوووم ... هیمن به ذهنم میرسه
سرمایی بودم (زود سردم میشد) هنوزم اینطوری هستم، با اینکه تحمل گرما را هم ندارم
یکی از واکسنهای دوران بچگیم که نمیدونم چی هست، روی بازوم اثر زخم بزرگی ایجاد کرد که دکترها آن موقع گفتند به خاطر بالا بودن سطح ایمنی بدنم بوده!!
دوران ابتدایی (سالش یادم نیست) روماتیسم گرفتم ولی سریع درمان شدم.
ولی از لحاظ روحی، به شدت زودرنج بودم و کودکیم در تنهایی و گوشهگیری گذشت. عاشق کتاب و درس و مشق و مدرسه بودم و فقط در مدرسه بهم خوش میگذشت.
سال 78 زانو درد داشتم، ولی نه آنقدر شدید و مداوم.
سال 79 خیلی اتفاقی یک کم خونی بدون علامتِ بیرونی برایم تشخیص داده شد که با مصرف آهن بهبود پیدا کردم.
سال 80 ام.اسی شدم.
تا سال 80 تقریباً هیچوقت سرماخوردگی را تجربه نکردم. فقط معدهام خیلی حساس بود.
از سال 75 گوشهگیریم رفع شد و فعال شدم ولی هنوز به شدت حساس و منضبط و زودرنج بودم.
اوووم ... هیمن به ذهنم میرسه
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.