2011/03/19, 04:52 PM
(2011/03/19, 04:09 PM)Milo نوشته است: کجا من روحیم رو باخته بودم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من اگر اون موقع ها به تو زنگ می زدم درد و دل می کردم واسه این بود که خسته شده بودم از بلا تکلیفی که اون وقع هم همه یادشونه من دکترم یک آدم خنگی بود که هیچی حالیش نبود که بعدا که عوضش کردم برداشت برام پلاسما فرز نوشت و بعد هم آمپول رو شروع کرد !باهات بحث نمي كنم و اصلا هم نمي خوام مث تو همه چيزو ناديده بگيرم ...
بعدا فهمیدم که اون آقای دکتر قبلی من تا زمانیکه طرف فلج نشده بهش آمپول نمیده که خدا رو شکر کردم که از پیشش رفتم .
من از روز اول می دونستم ام اس دارم ولی اگر من می گم ام اس ندارم منظورم چیزه دیگه ای هست که شاید تو نفهمیدی !
بهار خانم من چند بار با هات تماس گرفتم و احوال پرسی ازت کردم و از همون روزهای اول به همه می گفتم من کوه میرم و ورزش می کنم و ...
کی دیدی پاشم بیام تو سایت به همه بگم روحیه ام رو باختم وای وای وای من دیگه افیلجم من دیگه نمی تونم زندگی کنم من دیگه نمی تونم ...
کی دیدی بیام به همه بگم من روحیه ام رو باختم ؟
اون روز که به تو زنگ زدم گریه کردم دلم از جای دیگه ای پر بود و می خواستم خودم رو تخله کنم
واقعا نمی دونستم با تو نمیشه درد و دل کرد ...:confused:
ولي قرص جينسينگ برات لازمه عزيزم
به هر حال من كه اشتباه نكردم ، لازم دونستم بهت بگم مسخره كردن همدرد كار درستي نيست .
شما راس ميگي عزيزم من نمي فهمم ....
متاسفم كه خيلي وقتا برات غم خوردم .
از اين به بعد وقتي پر بودي خيلي جاهاي مناسبي واسه تخليه هست كه كلا براي همين كار طراحي شدن ....
موفق باشي
اگر همه انسانها کارکرد مغزشان یک میلینیوم شکمشان میبود دنیا تعریف دیگری میداشت.