عزیزان من این فیلم رو ندیدم ولی دوست داشتم بگیرمش ببینم چیه ولی با تفسیرهائی که شماها میکنید چندان دیدنی نیست اگه تو فیلم امدن ام اسی ها را فلج روی ویلچر نشین نشون دادند با طرز فکر کارگردان و نویسندش مخالفم احتمالا بدون تحقیق وبا دیدن چند تا ام اسی بد حال فیلم درست کردند اول اگه من رو می دیدند نظرشون کلا عوض میشد دوستم یاس درست میگه من دوست های سالمی دارم که ان کارهای رو که من انجام می دهم به زحمت انجام می دهند منهم خونه تکونی کردم به نحو احسنت اگه بخوام از کارهائی که انجام می دهم بنویسم یه کتاب میشه هم بچه داری وهم خانه داری هم شوهرداری حالا خودتون قضاوت کنید چه فرقی با سالما داریم
سلام به همه دوستان مجرد چرا ازدواج نمی کنید اگر این مسئله برای خوتان حل شده که بیماری ام اس محدودیت نیست نباید ام اس را مانع برای ازدواج بدانید حتی فرد ام اسی می تواند باردار شود و بچه سالم به دنیا بیاورد حتی برای افراد متاهل پیش امده که چند سال بعد از ازدواج یکی از زوجین ام اس گرفته انتظار دارید انموقع انها از یکدیگر جدا شوند نه اینطور نیست زندگی من بعد از اینکه بیمار شدم بهتر هم شد چون شوهرم بیماریم را با اگاهی کامل پذیرفت حتی معلوماتش در مورد ام اس از من بیشتر است این مطلب رو دوست دارم بخونید دوستتون دارم
تغییرات خانواده
یکی از عمده ترین مشکلاتی که پس از تشخیص ام اس برای زوجین متاهل بوجود می آید و باید با آن کنار بیایند، تغییرات در وظایف هرکدام از آنها می باشد. آنها به احتمالاتی که در آینده پیش می آید باید با یکدیگر همفکری کنند. یک خانواده با دو درآمد باید بتواند با یک درآمد کنار بیاید. یکی از زوجین باید مسئولیت و دوندگی بیشتری را در خانه و مراقبت از فرزندان به عهده بگیرد. بحث و گفتگو ، کلیدی است که موجب می شود تغییرات پیش آمده با موفقیت پشت سر گذاشته شود.
طرح ریزی برای شغل
ممکن است با گذشت زمان ، ام اس موجب ازکارافتادگی فیزیکی و ادراکی شود و چنین تغییراتی شرایطی را ایجاد می کند که بیمار بالاجبار شغل سابقش را سبکتر نماید. اگر شغل فرد با کارهای فیزیکی طاقت فرسا مرتبط است باید به فکر شغل دیگری باشد یا کارهای فیزیکی اش را به حداقل برساند. کارهایی که بدون تحرک (بصورت نشسته) انجام می شود برای حرکات فیزیکی عمدتا محدودیتی بوجود نمی آید و فرد می تواند همچنان سالیان درازی بکار خود ادامه دهد.
نقش حمایتهای روحی در بیماران m.s
از آنجایی که بیماری m.s یک بیماری مزمن با سیر غیر قابل پیش بینی است، بیمار نیاز به حمایتهای روحی- روانی از طرف همسر ، خانواده ، دوستان و اجتماع میباشد. فرد مبتلا به m.s باید بداند که با انطباق با بیماری و سازگاری با شرایط جسمی میتواند همچنان فرد مؤثر و کارآمدی باشد. از آنجا که استرسهای روحی در شروع و تشدید علائم نقش بسیار قوی دارند، خود بیمار و خانواده او بایستی از این نظر پیشگیریهای لازم را تا آنجا که ممکن است به عمل آورند
ازدواج و بیماری m.s
مبتلایان به m.s خصوصاً انواع خوش خیم آن و مواردی که ناتواناییهای حرکتی- تعادلی بارزی نداشته باشد میتوانند جهت تشکیل خانواده و ازدواج اقدام نمایند.
فعالیتهای شغلی و ادامه تحصیلات در m.s
بستگی به تواناییهای جسمی و ذهنی بیمار دارد. از آنجا که فعالیت فیزیکی شدید و خستگی مفرط و نیز استرسهای روحی میتواند در تشدید علائم مؤثر باشند، بیمار باید یک برنامه کاری منظم داشته باشد.
با ام.اس زندگي ميکنم
بيماران مبتلا به اماس با مشکلات متعددي روبهرو هستند ولي خانم وسيي چيتندن 53 ساله، 36 سال است که به بيماري اماس مبتلا است و در حال حاضر هم عضو انجمن اماس انگلستان است. او هنوز فعال است و طبق گفته خودش تصميم ندارد به اين زودي در بستر بيماري افتاده و در انتظار مرگ باشد!...
بيماري وسيي در سن 17 سالگي تشخيص داده شد طوري که نميتوانست بدون کمک به بستر رفته و يا از تخت خود بيرون بيايد. او ميگويد: «بيماري من به سرعت پيشرفت کرد و وقتي نيمهشب نياز به دستشويي پيدا ميکردم نميتوانستم به تنهايي از تخت بيرون بيايم. نميتوانستم به سهولت از اين پهلو به آن پهلو شوم حتي براي مصرف قرصهايم به کمک نياز داشتم و تمام اين مسايل براي يک دختر جوان در سنين فعاليت و اوج آرزوها بسيار سخت و طاقتفرسا بود به دليل اينکه فردي اميدوار بار آمده بودم و هميشه روي توانمنديهايم متمرکز بودم. تا مدتها از کمک مادر و بستگانم استفاده ميکردم ولي متوجه بودم که بيماري من مزمن است و قبل از آنکه ديگران را خسته کنم درخواست کردم فردي براي مراقبت از من به منزل بيايد چون از زندگي در آسايشگاه نفرت داشتم. براي اين کار هزينه سنگيني بايد تقبل ميشد و متاسفانه هيچ سيستم حمايتي و بيمهاي در اين مورد وجود نداشت. باوجود محدوديتهاي حرکتي شديد، اصلا تمايل نداشتم ساعتها در بستر باشم و سعي کردم فعاليت ذهنيام را همچنان حفظ کنم چون ميديدم بعضي از مبتلايان آنقدر در بستر ميمانند تا ايزوله شده از مردم دوري کرده و به تدريج ذهنشان هم پسرفت ميکند. ميدانستم که اگر از حواس مختلف خود استفاده نکنم آنها را از دست ميدهم پس سعي کردم تا حد ممکن مطالعه کرده و در اجتماع حضور داشته باشم. با هر مصيبتي که بود به بيرون از منزل ميرفتم، خريد ميکردم و با مردم حرف ميزدم. به تدريج فعاليتم را با انجمن اماس محله آغاز کردم و اين بهترين نقط اميد در زندگيام بود چون سعي ميکردم ساير بيماران را به فعاليت وادار کنم و همين که ميدانستم کاري انجام ميدهم بسيار در روحيهام تاثيرگذار بود. اگر چه سيستم هيچگاه از فعاليت و کمک بيماران اماس استفاده نميکند اما سعي ميکردم مشکلات خود و ساير بيماران را از طريق انجمن به گوش مسوولان برسانم. در اين زمينه بارها و بارها بيجواب ماندم اما دلسرد نشدم. بسياري از مبتلايان در سنين 20، 30 و يا 40 سالگي مبتلا شده بودند و اگر از حمايتهاي لازم بهرهمند ميشدند، ميتوانستند به کار و يا تحصيلاتشان ادامه دهند. بسياري از آنها از حمايت خانواده محروم بودند و به کمکهاي مسوولان نياز داشتند. پيگيريهاي من موجب شد بعد از چند سال، انجمن ما بتواند به انجمن اماس انگلستان راه پيدا کند. دوست دارم بيماران مبتلا به اماس به خصوص جوانان همچنان پراميد و فعال باقي بمانند. خوشحالم که در بستر بيماري اسير نشدهام و تا توان دارم فعال و پويا باقي ميمانم.»
سلام به همه دوستان مجرد چرا ازدواج نمی کنید اگر این مسئله برای خوتان حل شده که بیماری ام اس محدودیت نیست نباید ام اس را مانع برای ازدواج بدانید حتی فرد ام اسی می تواند باردار شود و بچه سالم به دنیا بیاورد حتی برای افراد متاهل پیش امده که چند سال بعد از ازدواج یکی از زوجین ام اس گرفته انتظار دارید انموقع انها از یکدیگر جدا شوند نه اینطور نیست زندگی من بعد از اینکه بیمار شدم بهتر هم شد چون شوهرم بیماریم را با اگاهی کامل پذیرفت حتی معلوماتش در مورد ام اس از من بیشتر است این مطلب رو دوست دارم بخونید دوستتون دارم
تغییرات خانواده
یکی از عمده ترین مشکلاتی که پس از تشخیص ام اس برای زوجین متاهل بوجود می آید و باید با آن کنار بیایند، تغییرات در وظایف هرکدام از آنها می باشد. آنها به احتمالاتی که در آینده پیش می آید باید با یکدیگر همفکری کنند. یک خانواده با دو درآمد باید بتواند با یک درآمد کنار بیاید. یکی از زوجین باید مسئولیت و دوندگی بیشتری را در خانه و مراقبت از فرزندان به عهده بگیرد. بحث و گفتگو ، کلیدی است که موجب می شود تغییرات پیش آمده با موفقیت پشت سر گذاشته شود.
طرح ریزی برای شغل
ممکن است با گذشت زمان ، ام اس موجب ازکارافتادگی فیزیکی و ادراکی شود و چنین تغییراتی شرایطی را ایجاد می کند که بیمار بالاجبار شغل سابقش را سبکتر نماید. اگر شغل فرد با کارهای فیزیکی طاقت فرسا مرتبط است باید به فکر شغل دیگری باشد یا کارهای فیزیکی اش را به حداقل برساند. کارهایی که بدون تحرک (بصورت نشسته) انجام می شود برای حرکات فیزیکی عمدتا محدودیتی بوجود نمی آید و فرد می تواند همچنان سالیان درازی بکار خود ادامه دهد.
نقش حمایتهای روحی در بیماران m.s
از آنجایی که بیماری m.s یک بیماری مزمن با سیر غیر قابل پیش بینی است، بیمار نیاز به حمایتهای روحی- روانی از طرف همسر ، خانواده ، دوستان و اجتماع میباشد. فرد مبتلا به m.s باید بداند که با انطباق با بیماری و سازگاری با شرایط جسمی میتواند همچنان فرد مؤثر و کارآمدی باشد. از آنجا که استرسهای روحی در شروع و تشدید علائم نقش بسیار قوی دارند، خود بیمار و خانواده او بایستی از این نظر پیشگیریهای لازم را تا آنجا که ممکن است به عمل آورند
ازدواج و بیماری m.s
مبتلایان به m.s خصوصاً انواع خوش خیم آن و مواردی که ناتواناییهای حرکتی- تعادلی بارزی نداشته باشد میتوانند جهت تشکیل خانواده و ازدواج اقدام نمایند.
فعالیتهای شغلی و ادامه تحصیلات در m.s
بستگی به تواناییهای جسمی و ذهنی بیمار دارد. از آنجا که فعالیت فیزیکی شدید و خستگی مفرط و نیز استرسهای روحی میتواند در تشدید علائم مؤثر باشند، بیمار باید یک برنامه کاری منظم داشته باشد.
با ام.اس زندگي ميکنم
بيماران مبتلا به اماس با مشکلات متعددي روبهرو هستند ولي خانم وسيي چيتندن 53 ساله، 36 سال است که به بيماري اماس مبتلا است و در حال حاضر هم عضو انجمن اماس انگلستان است. او هنوز فعال است و طبق گفته خودش تصميم ندارد به اين زودي در بستر بيماري افتاده و در انتظار مرگ باشد!...
بيماري وسيي در سن 17 سالگي تشخيص داده شد طوري که نميتوانست بدون کمک به بستر رفته و يا از تخت خود بيرون بيايد. او ميگويد: «بيماري من به سرعت پيشرفت کرد و وقتي نيمهشب نياز به دستشويي پيدا ميکردم نميتوانستم به تنهايي از تخت بيرون بيايم. نميتوانستم به سهولت از اين پهلو به آن پهلو شوم حتي براي مصرف قرصهايم به کمک نياز داشتم و تمام اين مسايل براي يک دختر جوان در سنين فعاليت و اوج آرزوها بسيار سخت و طاقتفرسا بود به دليل اينکه فردي اميدوار بار آمده بودم و هميشه روي توانمنديهايم متمرکز بودم. تا مدتها از کمک مادر و بستگانم استفاده ميکردم ولي متوجه بودم که بيماري من مزمن است و قبل از آنکه ديگران را خسته کنم درخواست کردم فردي براي مراقبت از من به منزل بيايد چون از زندگي در آسايشگاه نفرت داشتم. براي اين کار هزينه سنگيني بايد تقبل ميشد و متاسفانه هيچ سيستم حمايتي و بيمهاي در اين مورد وجود نداشت. باوجود محدوديتهاي حرکتي شديد، اصلا تمايل نداشتم ساعتها در بستر باشم و سعي کردم فعاليت ذهنيام را همچنان حفظ کنم چون ميديدم بعضي از مبتلايان آنقدر در بستر ميمانند تا ايزوله شده از مردم دوري کرده و به تدريج ذهنشان هم پسرفت ميکند. ميدانستم که اگر از حواس مختلف خود استفاده نکنم آنها را از دست ميدهم پس سعي کردم تا حد ممکن مطالعه کرده و در اجتماع حضور داشته باشم. با هر مصيبتي که بود به بيرون از منزل ميرفتم، خريد ميکردم و با مردم حرف ميزدم. به تدريج فعاليتم را با انجمن اماس محله آغاز کردم و اين بهترين نقط اميد در زندگيام بود چون سعي ميکردم ساير بيماران را به فعاليت وادار کنم و همين که ميدانستم کاري انجام ميدهم بسيار در روحيهام تاثيرگذار بود. اگر چه سيستم هيچگاه از فعاليت و کمک بيماران اماس استفاده نميکند اما سعي ميکردم مشکلات خود و ساير بيماران را از طريق انجمن به گوش مسوولان برسانم. در اين زمينه بارها و بارها بيجواب ماندم اما دلسرد نشدم. بسياري از مبتلايان در سنين 20، 30 و يا 40 سالگي مبتلا شده بودند و اگر از حمايتهاي لازم بهرهمند ميشدند، ميتوانستند به کار و يا تحصيلاتشان ادامه دهند. بسياري از آنها از حمايت خانواده محروم بودند و به کمکهاي مسوولان نياز داشتند. پيگيريهاي من موجب شد بعد از چند سال، انجمن ما بتواند به انجمن اماس انگلستان راه پيدا کند. دوست دارم بيماران مبتلا به اماس به خصوص جوانان همچنان پراميد و فعال باقي بمانند. خوشحالم که در بستر بيماري اسير نشدهام و تا توان دارم فعال و پويا باقي ميمانم.»