2011/03/10, 11:52 AM
سلام دوستان گراميروزتون بخير
ميخوام يه خاطره براتون بگم كه مال زمان ام اس من نيست
يه دفعه با خواهرم حدود شايد 10يا15 سال پيش نشسته بوديم داشتيم تلوزيون ميديديم ،داشت يه برنامه در مورد بيماران ام اسي نشون ميداد ازمريضي شون از مشكلاتشون و... در كل ام اسي ها رو داشت يك مشت بد بخت بيچاره بي نوا نشون ميداد:38: كه زندگي در كل براشون مشكل و بدبختي يعني مرگ براشون بهتر از زندگي
من همون جا تو دلم با خودم گفتم كه خدا جون من خيلي دوست دارم راضيم به رضاي تو ولي خدايي اين بيماري رو به من نده من ظرفيتشو ندارم يعني يه جورايي از اين بيماري ميترسيدم واز اون جايي كه ميگن كه از هر چي بترسي سرت مياد ما هم به اين بيماري ترسيديم وسرمون اومد .......ولي خدايي اونجور كه نشون ميدادن اصلا نيستا
ميخوام يه خاطره براتون بگم كه مال زمان ام اس من نيست
يه دفعه با خواهرم حدود شايد 10يا15 سال پيش نشسته بوديم داشتيم تلوزيون ميديديم ،داشت يه برنامه در مورد بيماران ام اسي نشون ميداد ازمريضي شون از مشكلاتشون و... در كل ام اسي ها رو داشت يك مشت بد بخت بيچاره بي نوا نشون ميداد:38: كه زندگي در كل براشون مشكل و بدبختي يعني مرگ براشون بهتر از زندگي
من همون جا تو دلم با خودم گفتم كه خدا جون من خيلي دوست دارم راضيم به رضاي تو ولي خدايي اين بيماري رو به من نده من ظرفيتشو ندارم يعني يه جورايي از اين بيماري ميترسيدم واز اون جايي كه ميگن كه از هر چي بترسي سرت مياد ما هم به اين بيماري ترسيديم وسرمون اومد .......ولي خدايي اونجور كه نشون ميدادن اصلا نيستا
صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.