(2019/10/16, 09:41 PM)shirazi نوشته است: سلام دوستان خوبید؟تشکر پیشاپیش از اینکه راهنماییم می کنید و خدای نکرده نمیخام حتی با کلامم کوچکترین ناراحتی پیش بیاد فقط مجبورم صریح بگم من هیات علمی دانشگاه دولتی ام خدا را شکر و بعد از این ام اس خیلی کلافه شده ام که ازدواج کنم یا نه؟اول میدونم باید طرف مقابل بدونه من چه مشکلی دارم فرضااین حل شه از یک چیز دیگری خیلی نگرانم اینکه تا کی میتونم کار کنم 5 سال 10 سال ...چون اصلا نمیخام فشار اقتصادی را هم به خانم تحمیل کنم میخام اگه مطمئنم کارم رو میتونم تا آخر داشته باشم انجام بدم البته بحث هزینه های درمان هم یک بخش قضیه هست که آدم را سست می کنه به فرض اینکه خانم هم بتونه شغلی داشته باشه کلا نظرتون چی هست ؟ممنونم انشالله همیشه دلخوش و تندرست و پر امید باشید
سلام خوشحالیم که یه آدم فرهیخته ی دیگه به جمع ما اضافه شده و ناراحتیم که شما هم مبتلا به ام.اس هستین. همونطور که دوستان گفتن شما میتونین بیماریتون رو کنترل کنین و باهاش زندگی کنین بدون اینکه روند زندگی عادی شما رو مختل کنه. باید بگم من تو دانشگاه تبریز استادی داشتم که بیشتر از 20 سال بود که مبتلا به ام.اس بودن ایشون لطف کردن و استاد مشاور پایان نامه من شدن و انصافا برام سنگ تموم گذاشتن. زمانی که ایشون مبتلا شدن داروی کنترل کننده آنچنانی وجود نداشته بعدشم داروهای گرون قیمت خارجی و... بیماری ایشون به حدی پیشرفته بوده که پنج سال از عمرشون رو کاملا دراز کش زندگی کردن اما باورتون میشه تو همون پنج سال یه کتاب نوشتن؟؟؟ این یعنی کم نیاوردن یعنی قوی بودن من خیلی چیزا از ایشون یاد گرفتم الان خداروشکر هم داروی کنترل کننده زیاده هم اطلاعات مربوط به بیماری و... امروز ایشون تو دانشگاه حضور دارن کار میکنن و با ام.اس دارن زندگی میکنن. من کوچیکتر از اونم که شما رو راهنمایی کنم استاد ولی پیشنهاد میدم روحیه و امید خودتون رو در حد بالایی نگه دارین قطعا شما هم میتونین یه نمونه برای دانشجوهاتون باشین و خیلی ها از شما یادبگیرن. در مورد ازدواج هم فقط باید انتخاب درست باشه من هشت سال ام.اس داشتم و بعد با یه فرد سالم ازدواج کردم همه چیز رو هم از اول درمورد بیماریم به ایشون گفتم . هستن آدمایی که بدون اطلاع و آگاهی کاری انجام نمیدن نگران نباشین انشاالله همه چی به خوبی پیش میره کافیه شما بخواین و تلاشتون رو بکنین.
به اندوه خود لبخند بزن...