سلام من اومدم
خیلی خیلی خیلی باحال بود حمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید .....
مرسی دارن یه عده ...
مرسی از حمید و گروه مدیریت و خواهرشون و عللللللللی و محمد و ....
مرسی از هم اتاقی های نازم فهیمه گلم و نازه نازم فاطمه جان و آیدا جان که از شیراز اومده بود ....خیلی باحالید
مرسی از رقصیدن های اتوبوس و ...
مرسی از سرهنگ نظامیمون ( که داماده فوق العاده باحالی بود )
مرسی از آرمین ( جوجوی کوچولوی گروه ) که بنده خدا رو آروین آرین و هرچی صدا میزدم میگفت بله ....خیلی صدات خوب بود خصوصا اون آهنگ شمالی که خوندی...
مرسی از حمید بابت شب نشینی ساحل و اون دریای تاریک رو انتخاب کرد که حسابی گریه کنم ( البته کسی هم متوجه نشد که من از گروه جدا شدم )
مرسی از جنبه های بچه ها
مرسی از آقا مهدی راننده عزیزمون که آخره شب دوم خواب بودن و محمد بهشون آدرس میداد...
مرسی از حمید که بدون گواهینامه رانندگی کرد اتوبوس رو ....و یه ترمز هایی میکرد که هر بار تن خود اجل میلرزید .......
مرسی دوبار ه از حمید بابت گیتار زدن و مرتضی پاشایی خوندش دمت گرم حمممممممممممممیییییییییییییییییییییییید......
از امیر پوریا هم تشکر میکنیم بابت نواختن گیتارش و خوندنش لب ساحل .......
صبای عزیزم خواهره مهدی کوچولوی ام اسیمون که 2 ماهه متوجه شده بود ......مرسی صبا بابت شب اول ساحل نشینی
سوپرایز بزرگ حمید تولدش بود که لب ساحل گرفته شد تولدت مبارک مدیر ...........
دیگه همه عادت کرده بودن هر چی جور نبود میگفتن حممممممممممممممییییییییییییییییییددددددددددددد مثل من که مرغابی ها هم غذا نمیخوردن میگفتم حممممممممممیییییید اینا غذا نمیخورن ...
مرسی از مجید جونم ( گربه هتل ) که تمام مسیر مارو همراهی کرد از درب هتل تا ساحل با ما اومد و منتظر موند تا ما برگردیم و از کیک حمید هم خورد و با ما اومد تا دم درب هتل و تا فهیمه نازش نکرد از ما جدا نشد....
سگ هتل هم مرسی که خیلی خندوندی مارو .....اصلا سگ نبود خیلی ترسو بود .....
بازی در اتوبوس در حین رفتن به انزلی هم خیلی باحال بود و باز دو نفر از بچه ها خیلی کارشون سخت بود یکی حمید و دیگری محمد حالا حمید رو نمیگم چون مدیره نمیشه گفت و لی محمد کارش 100متر دویدن دنبال اتوبوس بود .....البته مریم هم که کار رو انجام
نداد 20000تومن جریمه شد که البته پولش رو پس دادن .....
مرسی از تهدیدهای حمید که همش میگفت به خاطره شماها که دیر میایید ما راه نیوفتادیم بعدش آه ما گرفتش دیگه همش خودش نیم ساعت دیر میرسید به اتوبوس مثل شب ها ...
و خلاصه دیگه اگر عکس ها رو دیدید این صحنه هایی که من گفتم رو هم تجسم کنید روش.....
و در آخر مرسی که هستید
خیلی خیلی خیلی باحال بود حمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید .....
مرسی دارن یه عده ...
مرسی از حمید و گروه مدیریت و خواهرشون و عللللللللی و محمد و ....
مرسی از هم اتاقی های نازم فهیمه گلم و نازه نازم فاطمه جان و آیدا جان که از شیراز اومده بود ....خیلی باحالید
مرسی از رقصیدن های اتوبوس و ...
مرسی از سرهنگ نظامیمون ( که داماده فوق العاده باحالی بود )
مرسی از آرمین ( جوجوی کوچولوی گروه ) که بنده خدا رو آروین آرین و هرچی صدا میزدم میگفت بله ....خیلی صدات خوب بود خصوصا اون آهنگ شمالی که خوندی...
مرسی از حمید بابت شب نشینی ساحل و اون دریای تاریک رو انتخاب کرد که حسابی گریه کنم ( البته کسی هم متوجه نشد که من از گروه جدا شدم )
مرسی از جنبه های بچه ها
مرسی از آقا مهدی راننده عزیزمون که آخره شب دوم خواب بودن و محمد بهشون آدرس میداد...
مرسی از حمید که بدون گواهینامه رانندگی کرد اتوبوس رو ....و یه ترمز هایی میکرد که هر بار تن خود اجل میلرزید .......
مرسی دوبار ه از حمید بابت گیتار زدن و مرتضی پاشایی خوندش دمت گرم حمممممممممممممیییییییییییییییییییییییید......
از امیر پوریا هم تشکر میکنیم بابت نواختن گیتارش و خوندنش لب ساحل .......
صبای عزیزم خواهره مهدی کوچولوی ام اسیمون که 2 ماهه متوجه شده بود ......مرسی صبا بابت شب اول ساحل نشینی
سوپرایز بزرگ حمید تولدش بود که لب ساحل گرفته شد تولدت مبارک مدیر ...........
دیگه همه عادت کرده بودن هر چی جور نبود میگفتن حممممممممممممممییییییییییییییییییددددددددددددد مثل من که مرغابی ها هم غذا نمیخوردن میگفتم حممممممممممیییییید اینا غذا نمیخورن ...
مرسی از مجید جونم ( گربه هتل ) که تمام مسیر مارو همراهی کرد از درب هتل تا ساحل با ما اومد و منتظر موند تا ما برگردیم و از کیک حمید هم خورد و با ما اومد تا دم درب هتل و تا فهیمه نازش نکرد از ما جدا نشد....
سگ هتل هم مرسی که خیلی خندوندی مارو .....اصلا سگ نبود خیلی ترسو بود .....
بازی در اتوبوس در حین رفتن به انزلی هم خیلی باحال بود و باز دو نفر از بچه ها خیلی کارشون سخت بود یکی حمید و دیگری محمد حالا حمید رو نمیگم چون مدیره نمیشه گفت و لی محمد کارش 100متر دویدن دنبال اتوبوس بود .....البته مریم هم که کار رو انجام
نداد 20000تومن جریمه شد که البته پولش رو پس دادن .....
مرسی از تهدیدهای حمید که همش میگفت به خاطره شماها که دیر میایید ما راه نیوفتادیم بعدش آه ما گرفتش دیگه همش خودش نیم ساعت دیر میرسید به اتوبوس مثل شب ها ...
و خلاصه دیگه اگر عکس ها رو دیدید این صحنه هایی که من گفتم رو هم تجسم کنید روش.....
و در آخر مرسی که هستید
فعلا سکوت را برگزیدیم ............