2016/10/27, 12:47 AM
وقتی نظر ی عده رو خوندم قلبم ب درد اومد,واقعا احساس همدردی میکنم.ی عده تا متوجه بیماری ما میشن انچنان از بالا ب ما نگاه میکنن انگار چی شده,خیلیا ک قبل از این مساله روزی ۱۰۰بار قربونت میرفتن وقتی متوجه شدن روی اصلیشونو نشون دادن,بابا مگه اذم تو این دنیا موندگاره؟من ک بابت بیماریم خیلیم خدارو شاکرم,فقط میگم خدا بهم صبر بده پشتم باشه بتونم از پسه امتحانش سربلند بیرون بیام,امیدوارم ک بیماریم و درد و هر مساله ای ک داره ذخیره اخرتم بشه,بعدم ب این رفتارای زشتشون و تمسخرای مادرشوهرو امثالهم اهمیت نمیدم چون فکر میکنم اولا من هدف والاتری دارم نمیخوام این مسایل منو از هدفم ک راضی بودن ب رضای خداست دور کنه در ثانی رفتار هرکسی نشون دهنده شخصیت اون فرده,بعدم حیفه جونم ک بخوام بخاطر حرفای پیش پا افتاده و خاله زنیکه اینجور ادما ازش بگذرم,من ب شخصه اصلا نمیخوام لحظه هامو حروم کنم و اجازه نمیدم این ادما با حرفاشون روحیه و اعتماد ب نفسمو ازم بگیرن.