2013/12/05, 06:46 PM
دوستای خوبم سلام
من 8ماهه ازدواج کردم میدونستم همسرم یه بیماری داره و آمپول استفاده میکنه دیگه نمیدونستم اسم مریضیش چیه تازه فهمیدم که ام اس داره و نزدیکه 5ساله که این بیماری رو داره.اصلا ذره ای عشقم بهش کم نشده بلکه بیشتر هم شده چون لایق محبت کردنه همه شما ها مهربون هستین نمیدونم خصوصیت شما ام اسی ها هست که عین فرشته ها روحتون لطیفه یا فقط شوهر من اینطوریه.فقط خیلی نگرانشم نذاشتمم کسی از این بیماریش مطلع بشه یه رازه بین منو اون.فقط میترسم سلامتیش رو از دست بده تو این مدت هیچ حمله ای یا اتفاقی نیافتاده که ببینم چطوری میشه.شما ها که این تجربه رو دارین بگید رفتارم باهاش چطور باشه بهتره؟دلم میخواست می مردم ولی نمیشنیدم که اون مریضه.میخوام بگم شما ها نباید دور ازدواج رو خط بکشین فقط باید دنبال کسی باشین که شمارو قبول داشته باشه.شاید انتخاب شدیم واسه امتحان الهی.خدا کنه بتونم تا عمر دارم درکنارش باشم.فقط اینو میدونم که خیلی حساس و زودرنجه واسه همین اصلا نمیزارم ناراحت بشه.
من 8ماهه ازدواج کردم میدونستم همسرم یه بیماری داره و آمپول استفاده میکنه دیگه نمیدونستم اسم مریضیش چیه تازه فهمیدم که ام اس داره و نزدیکه 5ساله که این بیماری رو داره.اصلا ذره ای عشقم بهش کم نشده بلکه بیشتر هم شده چون لایق محبت کردنه همه شما ها مهربون هستین نمیدونم خصوصیت شما ام اسی ها هست که عین فرشته ها روحتون لطیفه یا فقط شوهر من اینطوریه.فقط خیلی نگرانشم نذاشتمم کسی از این بیماریش مطلع بشه یه رازه بین منو اون.فقط میترسم سلامتیش رو از دست بده تو این مدت هیچ حمله ای یا اتفاقی نیافتاده که ببینم چطوری میشه.شما ها که این تجربه رو دارین بگید رفتارم باهاش چطور باشه بهتره؟دلم میخواست می مردم ولی نمیشنیدم که اون مریضه.میخوام بگم شما ها نباید دور ازدواج رو خط بکشین فقط باید دنبال کسی باشین که شمارو قبول داشته باشه.شاید انتخاب شدیم واسه امتحان الهی.خدا کنه بتونم تا عمر دارم درکنارش باشم.فقط اینو میدونم که خیلی حساس و زودرنجه واسه همین اصلا نمیزارم ناراحت بشه.