(2013/12/05, 10:31 AM)nahid نوشته است: حتی نمیتونست راهنماییت کنه بری یه جای دولتی ؟!آره ناهید جون گذشت. اونوقت ها من حمله اولی بودم و چیز زیادی از پالس نمیدونستم. تنفسم اونقدرها هم بد نبود، فقط وقتی میخواستم حرف بزنم به سرفه می افتادم و نفس کم میووردم. اما چون یک ماه از شروع حمله گذشته بود گیرم انداخت که فوری باید بستری بشی و اینها... جوری که من احساس کردم حتی اگه دو روز بخوام دنبال بیمارستان دولتی بگردم فاتحه م خونده ست. همون شب صمیمی ترین دوستم این سایت رو پیدا کرد و گفت بچه ها پالسشون رو تو خونه میگیرن و اصلا چیز مهمی نیست. واسه همین ازش خواستیم که پالس تو خونه بگیرم که عصبانی شد. خدا رو شکر که زود راهنمایی شدم و بیمارستان دولتی بهم جا داد. اولین علامتی هم که خوب شد بعد از پالس همون تنفس بود.
پالس کوتون که عمل خیلی مهمی نیست ، فقط در مورد شما باید پرستار مواظب تنفس شما می بود.
(2013/12/05, 12:32 PM)بهرنگ نوشته است: اینها رو فقط در پاسخ رامنا نوشتم.اگر با اون دکتر اولی که نوشتی برخورد می کردم حسابی از خجالتش در می اومدم.گاهی وقتها در مقابل دیگران سکوت می کنی اونها نمی فمن که این ناشی از بزرگواریت هست.فکر می کنن که زبان نداری که جوابشون رو بدی.درست میگی بهرنگ عزیز. راستش اونوقتها انقدر همه تو شرایط بدی بودیم که اصلا به دادن جواب فکر هم نمیکردیم. اما درستش همینه که متوجه رفتار نادرستشون بشن.
امیدوارم هیچ کس تو حمله اول اینطوری سردرگم کارهای درمانش نشه.
... I'm a fighter ...
"از پیش غصه خوردن ، دوبار غصه خوردن است."
"از پیش غصه خوردن ، دوبار غصه خوردن است."