2013/09/28, 08:50 AM
من وقتی سالم بودم به زحمت تا ایستگاه 2 تو چال می رسیدم چه برسه به الان.چند بار تا ایستگاه 3 هم رفتم که هر بار آخرش زبونم از دهنم می افتاد بیرون.
یک بار هم قند خونم افتاد پایین کم مونده بود که بیفتم از کوه پایین و نفله بشم.
حسن اش این بود که اگه می افتادم دیگه دوران باشکوه ام اس رو نمی دیدم.
بهرنگ



بهرنگ
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد