2010/08/31, 04:18 PM
وقتی طفل بودم وزنمو نمیدونم ولی عکسام نشون میدن که تپل بودم
خیلی بازیگوش بودم و به فول مامانم ورجه وورجم زیاد بوده و خیلی به در و دیوار ضربه زدم ولی نمیدونم چرا درو دیوار ام اس نگرفتن
ضربان قلبم همیشه تند بود و هست گاهی وقتا درد ناچیزیم همراش هست
عفونت ادراری و کیست زیر شکم هم داشتم
همیشه خدام عصبی بود و سر هر چیزی با زمین و زمان میجنگیدم
بچه بودم استرس نداشتم و اصلا نمدونستم استرس چیه برعکس حالا
خواهرمم که تازگیا مبتلا شده اون بچه بود فقط سینوزیت داشته و همچنانم داره و برعکسه من دختر خیلی آرومیه و استرسم نداشته
خیلی بازیگوش بودم و به فول مامانم ورجه وورجم زیاد بوده و خیلی به در و دیوار ضربه زدم ولی نمیدونم چرا درو دیوار ام اس نگرفتن
ضربان قلبم همیشه تند بود و هست گاهی وقتا درد ناچیزیم همراش هست
عفونت ادراری و کیست زیر شکم هم داشتم
همیشه خدام عصبی بود و سر هر چیزی با زمین و زمان میجنگیدم
بچه بودم استرس نداشتم و اصلا نمدونستم استرس چیه برعکس حالا
خواهرمم که تازگیا مبتلا شده اون بچه بود فقط سینوزیت داشته و همچنانم داره و برعکسه من دختر خیلی آرومیه و استرسم نداشته
در اغاز کلام بود،کلام با خدا بود و کلام،خدا بود. همان در آغاز با خدا بود.
همه چیز به واسطه او پدید آمد و از هر آنچه پدید آمد هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت. در او حیات بود و آن حیات نور آدمیان گردید، آن نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را در نیافته است...
همه چیز به واسطه او پدید آمد و از هر آنچه پدید آمد هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت. در او حیات بود و آن حیات نور آدمیان گردید، آن نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را در نیافته است...