2013/08/21, 10:42 AM
قسمت نبود بیام همدان باهاتون
یک هفته پیش در به در دنبال بلیط قطار بودیم برا تهران
هر روز میگفتن نیست
روزی که دیگه قصدم حرکت به تهران بود رفتیم ترمینال و با بدبختی تونستیم بلیط اتوبوس وی آی پی جور کنیم
از کاوه بپرسین حدیث چه حالی داشت اون روزا که خدا هی میگفت حدیث صبر کن و نرو
حالا میفهمم چرا هی بلیطم جور نمیشد
اونم منی که مثل آب خوردن همیشه می یامدم تهران و ماه ها ساکن میشدم اونجا
همدان اومد پیش من
آره
زن برادرم همدانیه
دیروز خانواده زن برادرم راهی طولانی رو یه ضرب طی کردن و خودشونو رسوندن به عشق مادرم
مادری داشتم خیلی زیاد زی زیاد مهربان و دل رحم و دلسوز
دیگه ندارم
من مامانمو دق دادم
همه بدوننه
بیماریه من مامانو دق داد
بسکه نشست غصه مو خور
از عذاب وجدان دارم میترکم
میدونم جای این حرفا اینجا نبود
میتونید پاک کنین
بازم معذرت که نه می تونم لایک کنم مطالبتون درباره خودمو و نه میتونم جوابی بزارم براتون
یک هفته پیش در به در دنبال بلیط قطار بودیم برا تهران
هر روز میگفتن نیست
روزی که دیگه قصدم حرکت به تهران بود رفتیم ترمینال و با بدبختی تونستیم بلیط اتوبوس وی آی پی جور کنیم
از کاوه بپرسین حدیث چه حالی داشت اون روزا که خدا هی میگفت حدیث صبر کن و نرو
حالا میفهمم چرا هی بلیطم جور نمیشد
اونم منی که مثل آب خوردن همیشه می یامدم تهران و ماه ها ساکن میشدم اونجا
همدان اومد پیش من
آره
زن برادرم همدانیه
دیروز خانواده زن برادرم راهی طولانی رو یه ضرب طی کردن و خودشونو رسوندن به عشق مادرم
مادری داشتم خیلی زیاد زی زیاد مهربان و دل رحم و دلسوز
دیگه ندارم
من مامانمو دق دادم
همه بدوننه
بیماریه من مامانو دق داد
بسکه نشست غصه مو خور
از عذاب وجدان دارم میترکم
میدونم جای این حرفا اینجا نبود
میتونید پاک کنین
بازم معذرت که نه می تونم لایک کنم مطالبتون درباره خودمو و نه میتونم جوابی بزارم براتون
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من