از خدا میخوام همه ی جوونارو تو این امر ازدواج یاری کنه.................
تصمیم گیری برا ازدواج خیلی سخته خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی....
خیلی بده بمونی تو چند راهی....
تا به امروز زیاد جدی بهش فک نکرده بودم....اما الان تو این موقعیتی که قرار گرفتم میگم که بهتره یه تصمیم درست حسابی بگیرم... میبینم سخت ترین تصمیم شاید تو عمرمه...
اصلا نمیتونم خودمو قانع کنم....نمیتونم راضی شم...این حس لعنتی که میگه اینم مثه همون آدمه عذابم میده...به یاد آوردن اون خاطرات تلخ عذابم میده...گرچه اون خاطرات مربوط میشه به دوران دوستی با یکی و کلی با ازدواج متفاوته
موندم....خیلی سخته...خیلی
حتی فکر اینکه دارم جدی به ازدواج فک میکنم عذابم میده....
فک کردن به قلب مهربون طرف راضیم میکنه اما حس میکنم اصلا آمادگیشو ندارم....
آیا من فعلا آمادگی ازدواجو ندارم یا وسواس علتشه؟
چرا انقد حساس شدم من؟
چرا به کوچیکترین چیز گیر میدم....
خدایا کمکم کن
تصمیم گیری برا ازدواج خیلی سخته خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی....
خیلی بده بمونی تو چند راهی....
تا به امروز زیاد جدی بهش فک نکرده بودم....اما الان تو این موقعیتی که قرار گرفتم میگم که بهتره یه تصمیم درست حسابی بگیرم... میبینم سخت ترین تصمیم شاید تو عمرمه...
اصلا نمیتونم خودمو قانع کنم....نمیتونم راضی شم...این حس لعنتی که میگه اینم مثه همون آدمه عذابم میده...به یاد آوردن اون خاطرات تلخ عذابم میده...گرچه اون خاطرات مربوط میشه به دوران دوستی با یکی و کلی با ازدواج متفاوته
موندم....خیلی سخته...خیلی
حتی فکر اینکه دارم جدی به ازدواج فک میکنم عذابم میده....
فک کردن به قلب مهربون طرف راضیم میکنه اما حس میکنم اصلا آمادگیشو ندارم....
آیا من فعلا آمادگی ازدواجو ندارم یا وسواس علتشه؟
چرا انقد حساس شدم من؟
چرا به کوچیکترین چیز گیر میدم....
خدایا کمکم کن
زنـــــــــــــــــــــده ام با نفـــــــــــــــــــس تو...!