2012/10/09, 04:53 PM
آقا مهدی عزیز...داداش گلماگه بگم ناراحت نشدم میشه بزرگترین دروغ زندگیم....من واقعا ناراحت شدم...ای کاش اینطور نمیشد اما:
حالا که این اتفاق افتاده تنها کسی که میتونه به نگار عزیز کمک کنه شمایین
از این به بعد مسئولییتون بیشتر میشه....
باید بیش از اندازه نگار جون رو شاد کنید...
نمیدونم...هر کاری که از دستتون بر میاد برا روحیا اش باید انجام بدین....
خودم به عنوان فردی که ام اس دارم اینو بهتون میگم
کنارش باشین....تنهاش نزارین...به عنوان یه بیمار بهش نگاه نکنین....هیچ موقع بهش نگین فلان چیزو بخور برات خوبه برا بیماریت...وقتی حوصله نداره بهش نگین برات بده....وقتی عصبی میشه بهش نگین برات بده...ما از این حرفا بدمون میاد....
باهاش مثه قبل برخورد کنید...انگار نه انگار چیزی به نام ام اس وار زندگیتون شده...
و اما اینکه:
سعی کنین رابطه اش رو با بچه ها و سایت بیشتر کنین
اگه خواستید شمارمو میدم باهاشون صحبت کنین با هم صحبت کنیم....هر چقد بیشتر با ماها صحبت کنه براشون بهتره
تا اونجایی که این حافظم یاریم میکنه تبریز هستین....
هر موقع خواستید با همسر گلتون صحبت کنین یه روز تشریف بیارین اینجا قدمتون رو چشم....با هم صحبت میکنیم....میریم بیرون حال و حواشون عوض میشه...
یا اگه دیدین دلشون نمیخواد بیان شما بگین من خودم میام اونجا با هم میحرفیم براشون خوبه
خلاصه هر کمکی از دستم بربیاد دریغ نمیکنم....شما مثه داداش منین...نگار هم عین خواهرمه
شرمندم اگه اشکال تایپی یا ...دارم....مجبورم سریع این پست رو بزارم راهی شم برم یونی....
و در آخر:توکل کنین به اون بالاییه...خودش میدونه چی به صلاحمونه...حتما حکمتی تو کاره
حالا که این اتفاق افتاده تنها کسی که میتونه به نگار عزیز کمک کنه شمایین
از این به بعد مسئولییتون بیشتر میشه....
باید بیش از اندازه نگار جون رو شاد کنید...
نمیدونم...هر کاری که از دستتون بر میاد برا روحیا اش باید انجام بدین....
خودم به عنوان فردی که ام اس دارم اینو بهتون میگم
کنارش باشین....تنهاش نزارین...به عنوان یه بیمار بهش نگاه نکنین....هیچ موقع بهش نگین فلان چیزو بخور برات خوبه برا بیماریت...وقتی حوصله نداره بهش نگین برات بده....وقتی عصبی میشه بهش نگین برات بده...ما از این حرفا بدمون میاد....
باهاش مثه قبل برخورد کنید...انگار نه انگار چیزی به نام ام اس وار زندگیتون شده...
و اما اینکه:
سعی کنین رابطه اش رو با بچه ها و سایت بیشتر کنین
اگه خواستید شمارمو میدم باهاشون صحبت کنین با هم صحبت کنیم....هر چقد بیشتر با ماها صحبت کنه براشون بهتره
تا اونجایی که این حافظم یاریم میکنه تبریز هستین....
هر موقع خواستید با همسر گلتون صحبت کنین یه روز تشریف بیارین اینجا قدمتون رو چشم....با هم صحبت میکنیم....میریم بیرون حال و حواشون عوض میشه...
یا اگه دیدین دلشون نمیخواد بیان شما بگین من خودم میام اونجا با هم میحرفیم براشون خوبه
خلاصه هر کمکی از دستم بربیاد دریغ نمیکنم....شما مثه داداش منین...نگار هم عین خواهرمه
شرمندم اگه اشکال تایپی یا ...دارم....مجبورم سریع این پست رو بزارم راهی شم برم یونی....
و در آخر:توکل کنین به اون بالاییه...خودش میدونه چی به صلاحمونه...حتما حکمتی تو کاره
زنـــــــــــــــــــــده ام با نفـــــــــــــــــــس تو...!