2012/09/23, 09:29 AM
بودم، خیلی زیـــــــــاد. البته سعی میکردم بروزش ندم و بیشتر خودخوری میکردم....
نیستم، دیگه زودرنج نیستم. تحملم خیلی بالا رفته، خیلی زیاد. آدم بسیار قوی ای شده ام که رفتارهای دیگران باعث رنجش خاطرم نمیشه..
سه دلیل را عامل این تغییر شخصیتی و روحی میدونم:
1- رژیم گوشتخواری و گرمی (پرنده شکاری و گوشتخوار را با پرنده گیاهخوار مقایسه کنید. یا شخصیت لوس و آسیب پذیر گربه خانگی را با گربه وحشی مقایسه کنید.)
2- احساس بهبودی و سلامتی
3- تغییر نگرشم نسبت به خودم و دیگران و جامعه (دو دلیل اول باعث این سومی شدند.)
بیشتر آدمها از کسانی دلخور و رنجیده میشند که هرگز اونها را ندیدند، نمیشناسند و نخواهند دید! کسی که در خیابون نگاه میکنه و نگاه سنگینش باعث ناراحتی میشه. به این نتیجه رسیدم همه اختیار دارند هرطوری دوست دارند در موردم فکر کنند و نظر بدند (چه اهمیتی داره!) منهم میتونم از کنارشون بگذرم و اونها را نادیده بگیرم و از وجود خودم و زندگیم لذت ببرم. در مورد آشنایان هم فرقی نمیکنه، ما که نمیتونیم همه را طبق سلیقه خودمون بسازیم، پس بهترین کار بی تفاوت بودنه...
نیستم، دیگه زودرنج نیستم. تحملم خیلی بالا رفته، خیلی زیاد. آدم بسیار قوی ای شده ام که رفتارهای دیگران باعث رنجش خاطرم نمیشه..
سه دلیل را عامل این تغییر شخصیتی و روحی میدونم:
1- رژیم گوشتخواری و گرمی (پرنده شکاری و گوشتخوار را با پرنده گیاهخوار مقایسه کنید. یا شخصیت لوس و آسیب پذیر گربه خانگی را با گربه وحشی مقایسه کنید.)
2- احساس بهبودی و سلامتی
3- تغییر نگرشم نسبت به خودم و دیگران و جامعه (دو دلیل اول باعث این سومی شدند.)
بیشتر آدمها از کسانی دلخور و رنجیده میشند که هرگز اونها را ندیدند، نمیشناسند و نخواهند دید! کسی که در خیابون نگاه میکنه و نگاه سنگینش باعث ناراحتی میشه. به این نتیجه رسیدم همه اختیار دارند هرطوری دوست دارند در موردم فکر کنند و نظر بدند (چه اهمیتی داره!) منهم میتونم از کنارشون بگذرم و اونها را نادیده بگیرم و از وجود خودم و زندگیم لذت ببرم. در مورد آشنایان هم فرقی نمیکنه، ما که نمیتونیم همه را طبق سلیقه خودمون بسازیم، پس بهترین کار بی تفاوت بودنه...
من هم ام اس داشتم.