[mirali]

قربون مامان فهميدم برم
جووووونمي بالاخره بختم باز شد :35:
خان دايي توام بيا بريم شايد يكيو واست پيدا كرديم

بشکنه این دست که نمک نداره.مگه من کم گذاشتم واستون؟ها؟مردم بشنون چی میگن؟ها؟نمیگن خان داییشون واسشون کم خدمت کرده که اینا پامیشن میرن اونور آب تا واسه خودشون به پول و پله برسن و شوهر پیدا کنن؟نمیگن داییشون بی غیرته؟به ای سبیلام نمیخندن؟خوب ماد رو دختر حقمو گذاشتید کف دستم.این بئد جواب این همه محبتم؟دستت درد نکنه خواهر که یه همچین دختری تربیت کردی که واستاده رو در روی خان داییشو به روی داییش میگه من شوهر میخوام.