(2010/06/11, 09:59 PM)mirali نوشته است: سلام خواهر.چرا به من نگفتی که واسه ماتیلات خواستگار اومده؟مگه من خان داییش نیستم؟ها؟مگه من بزرگ فامیل نیستم؟ها؟شنیدم صحبت مهریه شد.از همین الان بگم که به خواستگارا بگی من دختر یکی یه دونه خواهرمو به همین راحتیا شوهرش نمیدم.مهریه هم چیز زیادی نمیخوام.اول از همه 1 جلد کلام الله مجید.1 دست آینه شمعدان طلا.به جای سکه هم که عندالمطالبست من واسه مهریه ماتیلات اولین اختراع جد بزرگ تنها رو میخوام.بدلش هم قبول نیست.دقیقا باید اولین نسخه اولین اختراعش باشه.که همین اول خواستگاری هم مطالبه میکنیم.این یکی که مهمترین قسمت مهریه دختر خواهرمه یادم رفته بود بگم که الان میگم.خواستگار باید واسه خان داییه دختر یه همسر مناسب پیدا کنه که این یکی دیگه عندالمطالبه نیست و از همین الان مطالبش شروع میشه :35: :35: :35: :35: :35:سلام برادر
اولن که برای ماتیلات خواستگار نیومده و ما قراره بریم براش خواستگاری
دومن ماتیلات که یکی یه دونه نیست
اینهمه خواهر برادر داره
فقط 3 تا از خوهراش ( نازی و پریا و مریم ) آماده و حاظر اینجا ایستاده ان . دو تا از برادراشم اینجان
تو باغ نیستیا برادر جان
سومن از آب گلالود ماهی نگیر عزیز
نوبت برای تو هم آستین بالا میزنیم . بذار این دختر و شوهر بدیم . بعد نوبته تو هم میرسه
عجله نکن .
فعلن سربازیتو برو تا بعد خدا بزرگه
(2010/06/11, 10:11 PM)Matilat نوشته است: مامان چرا اينقدر خانواده ي پر جمعيتي داريم
عزیزم مگه نگفتی ممکنه شک کنن که کس و کار نداریم؟
خب اینجوری میفهمن خیلی هم کس کار دااریم و ....
وای چه روزی بشه این روزه خواستگاری .
فک کن . حداقل 9 نفر قشون کشی میکنیم خونه داماد
(2010/06/11, 10:17 PM)mirali نوشته است: چی شنفتم؟گفتی بهنام جان .خان داداش شما حرص نخور . برات بده
خب خواهر برادرن دیگه
آنارام باشید