2012/06/12, 02:04 PM
سلام من مهسام.يك سال پيش درست همين موقع ها بود كه يكي از پاهام گزگزو ...بقيه ماجرا رو هم خودتون ميدونين اين دكتر و اون دكتر.تا رسيد به دكتر مغز و اعصاب.اون موقع بي حسي حركت كرده و از پاهام تا شونه هام رسيده بود يعني نصفه سمت چپ بدنم و درگير كرده بود كه تشخيص و بعد بستري و كورتون و ....و تزريق هاي هفتگي سينوكس ...
من بصورت حرفه اي كوهنوردي ميكنم عضو انجمن گردشگران ايرانم.اكثر كوه هاي سخت و مسير هاي طولاني يه هفته اي رو تو كمپ وچادر تجربه كردم و همچنان تا زنده باشم سفر ميكنم و باز ادامه ميدم.
شغلم رييس حسابداريه يه شركت خيلي بزرگ با حجم فعاليت بالاست.كارم سخت و پر استرسه.
محيط خانوادگي من اصلا امن و آروم نيست.تو شرايط خوبي در خانواده بسر نميبرم و جايي به اون شلوغي كه هيچ كس آدم و درك نميكنه فيلم از پا ميندازه چه برسه به من كه دختر لاغرو نحيفيم.
همه اينارو گفتم تا بدونين دختر فعاليم.خيلي آسوده و مرفه نيستم.درداي بعد از تزريقم كم نيست.هميشه شايد اغلب هفته استخوون درد اي شديد دارم.
اما ....اما ....
حتما شماها اسم كتاب راز به گوشتون خورده.يه چيزهايي از انرژي درماني. تلقين درماني. انرژي مثبت. تله پاتي .....شنيدين
همه درد هاي من با تلقين درست شده.همه اون چيزي كه ما داريم تجربه ميكنيم نتيجه افكار گذشته مونه و آينده نتيجه همين افكار الان ماست.
بياين درست فكر كنيم.درست ببينيم با عينك زيبايي نه عينك فرار از درد.
هر چي بيشتر فكر كني بدتر ميشي و هرچي بيشتر دنبال راه درماني بيشتر درگير ميشي.اصلا بهش فكر نكنين.
چند ماه پيش كه من خيلي روحيمو از دست داده بودم و افسرده و...ويا شايد شبيه الان شما همش دنبال راه درمان و اسم اين مريضي و تو اين سايت اون سايت سرچ كردن بودم.يه روز به خودم اومدم...
من دختر قوي با اعتماد به نفس بالا بودم چرا داشتم خودم و درگير ميكردم هر چي بيشتر بهش فكر ميكردم درد استخوونام و عوارض تزريقم بدتر ميشد و گاه گاه سرم گيج ميرفت و بيحالي و خستگي و ..اينهارو نگو كه داشت ديوونم ميكرد.
خودم به خودم كمك كردم.شما هم خودتون فقط خودتون ميتونين درمان اصلي بيماري رو تو خودتون پيدا كنين.
بهش فكر نكردم ديگه.حالم خوب شد.ديگه درد نداشتم.بي حالي نداشتم.عالي عالي بودم حتي از دوره بچگيم هم شيون تر و سر حال تر شدم.اما هر وقت ميام تو اين سايت حالم بهم ميريزه.شماها همش انرژي منفي ميدين.
چرا يه تور تفريحي براي خودتون راه نميندازين
چرا همش از مريضي ميگين
چرا اجازه ميدين سلول هاي مغزتون با اينكه ميتونن به بهبودتون كمك كنن.در جهت نابوديتون فعال شن.
رژيم غذايي اگه بهش ايمان داري عمل ميكنه.
هر چيزي زماني كه بهش ايمان پيدا ميكني عمل ميكنه و اين كار خداست.
اين بيماري كه اسمش و من بيماري نميذارم .قابل پيش بيني نيست.2 ماه خوبي .1 سال خوبي.انگار نه انگار اصلا يادت ميره.يهو يه هفته داغوني.
بهش فكر نميكنم تا بكشمش نه اينكه قويترش كنم.
در آخر
تا شقايق هست زندگي بايد كرد....
شاد باشين
من بصورت حرفه اي كوهنوردي ميكنم عضو انجمن گردشگران ايرانم.اكثر كوه هاي سخت و مسير هاي طولاني يه هفته اي رو تو كمپ وچادر تجربه كردم و همچنان تا زنده باشم سفر ميكنم و باز ادامه ميدم.
شغلم رييس حسابداريه يه شركت خيلي بزرگ با حجم فعاليت بالاست.كارم سخت و پر استرسه.
محيط خانوادگي من اصلا امن و آروم نيست.تو شرايط خوبي در خانواده بسر نميبرم و جايي به اون شلوغي كه هيچ كس آدم و درك نميكنه فيلم از پا ميندازه چه برسه به من كه دختر لاغرو نحيفيم.
همه اينارو گفتم تا بدونين دختر فعاليم.خيلي آسوده و مرفه نيستم.درداي بعد از تزريقم كم نيست.هميشه شايد اغلب هفته استخوون درد اي شديد دارم.
اما ....اما ....
حتما شماها اسم كتاب راز به گوشتون خورده.يه چيزهايي از انرژي درماني. تلقين درماني. انرژي مثبت. تله پاتي .....شنيدين
همه درد هاي من با تلقين درست شده.همه اون چيزي كه ما داريم تجربه ميكنيم نتيجه افكار گذشته مونه و آينده نتيجه همين افكار الان ماست.
بياين درست فكر كنيم.درست ببينيم با عينك زيبايي نه عينك فرار از درد.
هر چي بيشتر فكر كني بدتر ميشي و هرچي بيشتر دنبال راه درماني بيشتر درگير ميشي.اصلا بهش فكر نكنين.
چند ماه پيش كه من خيلي روحيمو از دست داده بودم و افسرده و...ويا شايد شبيه الان شما همش دنبال راه درمان و اسم اين مريضي و تو اين سايت اون سايت سرچ كردن بودم.يه روز به خودم اومدم...
من دختر قوي با اعتماد به نفس بالا بودم چرا داشتم خودم و درگير ميكردم هر چي بيشتر بهش فكر ميكردم درد استخوونام و عوارض تزريقم بدتر ميشد و گاه گاه سرم گيج ميرفت و بيحالي و خستگي و ..اينهارو نگو كه داشت ديوونم ميكرد.
خودم به خودم كمك كردم.شما هم خودتون فقط خودتون ميتونين درمان اصلي بيماري رو تو خودتون پيدا كنين.
بهش فكر نكردم ديگه.حالم خوب شد.ديگه درد نداشتم.بي حالي نداشتم.عالي عالي بودم حتي از دوره بچگيم هم شيون تر و سر حال تر شدم.اما هر وقت ميام تو اين سايت حالم بهم ميريزه.شماها همش انرژي منفي ميدين.
چرا يه تور تفريحي براي خودتون راه نميندازين
چرا همش از مريضي ميگين
چرا اجازه ميدين سلول هاي مغزتون با اينكه ميتونن به بهبودتون كمك كنن.در جهت نابوديتون فعال شن.
رژيم غذايي اگه بهش ايمان داري عمل ميكنه.
هر چيزي زماني كه بهش ايمان پيدا ميكني عمل ميكنه و اين كار خداست.
اين بيماري كه اسمش و من بيماري نميذارم .قابل پيش بيني نيست.2 ماه خوبي .1 سال خوبي.انگار نه انگار اصلا يادت ميره.يهو يه هفته داغوني.
بهش فكر نميكنم تا بكشمش نه اينكه قويترش كنم.
در آخر
تا شقايق هست زندگي بايد كرد....
شاد باشين