2012/06/06, 11:06 PM
من قصد خراب کردن ذهن بیمارهایی که به ایشون اعتماد کردن رو ندارم دوست من.چون من خودم خیلی به ایشون اعتماد داشتم.برای همین نمی خوام بلایی که از این اعتماد سرم اومد سر اونها هم بیاد این دردی که من این چند وقت کشیدم هیچ وقت تو زندگیم نکشیده بودم.به حدی از کمرم به پایین بی حس و سر شده بود که اختیار ادرار و مدفوعم هم نداشتم.به ایشون زنگ می زدم می گفتم من هنوز پام سره می گفت مدارا کن.(چون من شهرستانم امکان اینکه هی بیام دکتر نداشتم) تا اینکه کارم به بیمارستان کشید راجع به بتافرون هم من نمی دونستم 3 سال کمتر به درد نمی خوره خودش بعد از 2 سال گفت بسه تو دیگه خوب شدی هر وقت حمله داشتی بیا.اصلا از من نخواست که حد اقل واسه یه چکاب دوره ای بیام
شمن به هرکی دوست داری اعتماد کن.شاید من زیادی اعتماد کرده بودم.اشتباه من بود
شمن به هرکی دوست داری اعتماد کن.شاید من زیادی اعتماد کرده بودم.اشتباه من بود
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.