2012/04/07, 12:31 PM
(2010/06/15, 04:40 AM)earth نوشته است: من يه ميز تحرير از اين كوچولوها دارم كه نشستني است كشو داره داشتم تو كشوش دنبال يه چيزي مي گشتم اينو ديدم:
آخرين روزهاي فروردين 87 جواب ام آر آي رو بردم و رفتم پيش دكتر گفت چندتا آمپول داري گفتم يكي گفت اون يكي رو هم بزن ديگه لازم نيست دارو تهيه كني فعلا". اومدم خونه روز چهارشنبه اين آخرين آمپولو زدم و داخل اين كاغذ گذاشتم و روش نوشتم اگه تلاش كني اين آخرين آمپول خواهد بود يادت باشه يادت نره خودت بايد بخواهي. رو همين حساب وقتي مجتبي درخواست پوكه داده بود بهش گفتم اولين و آخرين رو نمي دم البته يادم رفته بود كه اولين ها رو من ريختم دور ولي اين آخري هست. اميدوارم كه روزي باشه كه همه عكس آخرين آمپولو براي هميشه [/align]اينجا بگذارند.
داشتم اینجا رو زیرو رو میکردم اینو خوندم.دلمو لرزوند یعنی میشه یه روزی برسه؟
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...