2012/03/05, 04:27 PM
(2012/03/05, 04:13 PM)MissB نوشته است: شاید جالب باشه براتون که بگم که قبل از دیدار تمام مدت علیرضا غر می زد به جون سینا که من چیکارم و دنبال همه چی بود و سینا که هی تایید می کرد و هی سکوت میکرد و غرهاشو تحمل میکرد و باهاش همراهی می کرد! و فربود الکی لبخند می زد و همراهی تمام وکمال می کردتورو خدا چطور دلتون میاد این جوری بگید آقا علی رضا تا آخرش پذیرای می کرد آقا فربد هم کاملا حواسش به جمع بود آقا سینا هم که همش در عکسهای تکی نمک می ریخت ولی اینو باید بگم که آقا سینا در آخرهای دیدار به ما گفت برم یک سیگار بگشم بیام رفت ولی خیلی زود برگشت بهش گفتیم نگشیدی گفت نه خوردمش
خدایا بینهایت دوستت دارم