(2012/03/03, 04:42 PM)Sina نوشته است:توجه توجه :
دیروز مهمونای خیلی عزیزی داشتیم ولی یکی از مهمونا که اونجا من به دلایلی معرفی نکردم الان به دلیل پرسش بعضی از دوستان که کی بود؟؟؟ از خودشون اجازه گرفتم که معرفیشون کنم ....
..........
خواهر و دختر شهید سید مرتضی آوینی
و جناب آقای نصیری که همسر خانوم آوینی (خواهر شهید آوینی) بودن که من چند دقیقه ای رو داشتم باهاشون صحبت میکردم ...
و خانوم مائده آوینی (دختر شهید آوینی) همون دختر خانوم عینکی که پشت سر بچه ها ساکت نشسته بود ...
باید بگم دختر شهید آوینی هم دچاتر عارضه ام اس هستش و یکی از همدرد های ناز و با صفای ماست
با اومدنشون من خیلی خوشحال شدم ...
کلی از دیدار دیروز خوشحال بودن و قول دادن که توی سایت ثبت نام کنن و به دنیای قشنگ ما بپیوندن
در ضمن درگذشت مادر بزرگ مائده خانوم عزیز رو هم بهشون تسلیت میگم
بچه ها من دوران دبیرستان(اون موقع که شاگرد اول رشته ریاضی بودم) توی مدرسه ای درس خوندم به نام دبیرستان شهید مرتضی آوینی
همون زمان که سر امتحانات نهایی سوم چشم راستم ضعیف شد و سال بعد گفتن ام اس داری.
خیلی برام جالب بود که دختر شهید آوینی رو ببینم.
یه استاد داشتم که میگفت هیچ اتفاقی،اتفاقی نیست
(چه ربطی داشت الان)
الان حسم اینه:
چه صدای قشنگی داشت(پر از بغض و غم) موقع خوندن متنهای پنج شنبه روایت فتح
صفـایـی بـود دیـشب بـا خیـالت خـلـوت مــا را
ولـــی مــن بـاز پنـهانی تـو را هـم آرزو کـردم
ولـــی مــن بـاز پنـهانی تـو را هـم آرزو کـردم