2012/03/01, 06:37 PM
(2012/03/01, 05:07 PM)پروانه نوشته است: سلااااااااااااااااااااااااااااام چه بخوایید چه نخوایید برای همتون شریک خوب ارزو میکنممن خودم به شخصه نمیتونم به خودم اجازه بدم برم خواستگاری. چون دوست ندارم هیچ وقت حرفهام بجایی برسه که طرفم احساس کنه دارم التماس میکنم. اصلا هر موقع فکرش رو که میکنم اعصابم بهم میریزه . بخودم میگم بیخیال دنیا دو روزه. نصفی امروزه . نصفی هم دیروزه بیخیال ازدواج شدم. اعصابم هم راحته
دوستان عزیزم نمیدونم چرا هر وقت اینجا رو نگاه میکنم یا نگرانی درباره ازدواجه یا فکرگفتن و نگفتنش به خواستگار و یا ترس رفتن یا موندنش
اگه قراره به حرف و نظر دیگران یا با توجه به دیدن زتدگی های مختلف بخواییم درباره ازدواج تصمیم بگیریم این و بدونید که چیزی جز سردرگمی و دودلی نسیبتون نمیشه چون کسهایی که خوشبختن میگن ازدواج بهترین چیز تو زندگی و یه دنیا تعریف میکنن و ترغیب و کسهایی که بدبخت هستند اظهار پشیمونی میکنن و بهتون میگن مجردیتون بهترین روزهاتون هست و اصلا سمت ازدواج و بار مسولیت نرید....یکی و میبینیدزندگی مشترک خیلی بدی داره میگید بیچاره و دیگری رو خوشبخت میبینید و میگید خدا به ماهم شانس بده طرف از نظر قیافه و غیره از ما کمتره ببین چی شده ببین به چشم طرف چیه ؟ یا چیکارش کرده؟
اما تا حالا به این فکر کردید که بیشتر خوشبختی ها و بدبختی ها بستگی به خود طرفین داره؟
ایا دقت کردید که زوج ها وقتی به مشکلی میرسن عوض حل کردنش تشدیدش کردن؟
وقتی دو نفر باهم وصلت کردن بهتره بعضی از اخلاقهایی رو که قبلا نزدیکانشون انتقاد کردن و خودشون میشناسن نامناسب هستش کنترل کنن تا کم کم ترک بشه باید بدونن شریک زندگیشون دوست سالیانشون یا اعضای خانوادشون نیست که هر طور بخوان رفتار کنن بلکه شخصی هستش که شناخت کافی از شما نداره و ممکن تحمل رفتارشما رو نکنه یا برداشت اشتباه کنه پس تو رفتارمون بایدمواظب باشیم وقتی به مشکلی برخوردیم صحبت کنیم و سعی کنیم حلش کنیم نه اینکه همدیگه رو مقصر بدونیم ایمان داشته باشید زندگی دست خودتونه و بگید که من از پس اش برمیام و میتونم با هر کسی به تفاهم برسم اگه به خودتون اعتماد به نفس داشته باشید موفق میشید...
کسی که شنا بلد نیست وقتی اعتماد به نفس داره غرق نمیشه اما شده که یه شناگر ماهر اعتمادش و از دست داده و غرق شده
قبلا هم گفته شد و همه میدونید که اولین قدم انتخاب صحیح بر اساس مشارکت عقل و احساس و تحقیق و غیره است
اما مهم ترین نکته اینجاست:شخصی که به خواستگاری شما میاد و مصمم هست که قصد ازدواج با شما رو داره حتما میتونه بفهمه که شما چی میگید خیلی راحت میتونید در صحبت خصوصی از طرف مقابلتون بپرسید به چه دلایلی شما رو میخواد و چرا فکر میکنه که شما شریک مناسبی براش هستیدوقتی دلایل قانع کننده ای مطرح کرد شما میتونید بیماریتون و بهش بگیدو براش توضیح بدید چیه...و بگید بهش فرصت میدید که خودش بره و در باره بیماری پرس و جو وتحقیق کنه و البته ازش خواهش کنید که اگه شما رو نخواست ایرادی نداره فقط موضوع بین خودتون بمونه البته انتظار نداشته باشید قبولتون کنه شاید به زمان احتیاج داشته باشه کسی که قراره بمونه میمونه و پشتیبانتون میشه و کسی که جراتش و نداره از اول میکشه کنار که این برای هر دو طرف خوبه
فقط این و بدونید که خودتون به خودتون اعتماد داشته باشید اگه شما با حالت ترس یا اظطراب یا نگرانی بیماریتون و برا طرف مقابلتون بیان کنید هر کس باشه این ذهنیت درش بوجود میاد که این چه بیماری هستش که طرف عاجزانه توقع ببخشش اون و داره و منتظر جواب اونه که بگه قبولتون میکنه یانه
ادمهای سالم هم موقعیت های زیادی و از سر میگذرونن تا ازدواج مناسب داشته باشن پس اگه خواستگاری رفت و جور نشد و غیره ناراحت نشید برای همه پیش میاد و لطفا همه چی و به بیماریتون ربط ندید
ممنون