(2012/01/07, 06:22 PM)فرناز نوشته است: بچها من وبرا بار اول دیدیدجان عزیزتون ناراحت نمیشم احساستون بمن منفی بود یامثبت؟چه سوالیکی راست میگه که بدم اومد
من شما رو دقیقا همون طور که هستید به همراه ماهان تصور میکردم.
یه مامان فوق العاده! مهربون و حساس!
اصلا نمی دونم چه حکمتیه انگار بچه های سنتری روقبلا دیدم.
شوهرتون رو اما!!!
چقدر خوش استیل و باحال می اومد. بیچاره یکم غریبی میکرد ولی به نظر میاد
اگر بیشتر با ما قاتی شه جزو پا ثابت ها میشه!
------------------------------------------------------
بابا تیم آقایون با ترکیب اصلی وارد زمین نشدن
من تازه از کمند مصدومیت آزاد شده بودم.
فربود نبود.
پسر شجاع رو نیمکت بود.
حسین کارت بازیش صادر نشده بود.
علیرضا (داداش لیلی) ؛ تو تمرین مصدوم شده بود.
تازه مربی ما (بابای شیما) بهش اجازه ندادن کوچ کنه!
داور هم که همه دیدن از خانم ها بود و آشکارا به نفع میگرفت.
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world