2011/10/19, 07:31 AM
(2011/10/12, 03:53 PM)ساغر_س نوشته است: آقا پویا همه اینایی که گفتی درست،که البته خیلی هم زیبا گفتی اما مهم اینه که طرف مقابل هم این حرفا حالیش باشهساغرجان از اینکه مادرمهربان وپشتیبانت را از دست دادی متاسفم من رانیز در غم خویش شریک بدان،اما از آینده نترس استوار قدم بردارهمیشه بیاد داشته باش که در زندگی خدایی را داری که تورا فراموش نمی کندواز مادر برایت مهربانتر استپس بر او توکل کن و مسیر زندگیت را به اوبسپاردر آن وقت است که آرامش به سراغت خواهدآمد وبه خوبی می توانی همسفر قابل اعتماد ی را از میان خواستگارانت انتخاب کنیامیدوارم تمامی دوستان مجرد ام اس سنتر وتمامی جوانان به زودی بتوانند نیمه گمشده خویش را یافته وپازل نیمه تمام زندگیشان را به تابلویی زیبا وماندگار تبدیل کنندآمیناین هم پیشاپیش کادوی ازدواج همتونخوشبخت شوید
من به شخصه تا حالا به ازدواج فکر نمی کردم ولی از وقتی مامانم رو از دست دادم و تنها زندگی میکنم احساس میکنم الان دیگه وقتشه مخصوصا به خاطر بیماریم و ترس از آینده
قبول کن شرایط واسه ما که گرفتار این بیماری هستیم یه مقدار فرق میکنه.
آدم بجز پدر و مادر و خواهر و برادر(که من در حال حاضر هیچکدومو ندارم)به یه دوست و همراه هم نیاز داره که بتونه باهاش به آرامش برسه و مشکل اینجاس که عموم مردم دید درستی نسبت به ام اس ندارن(که البته این دید غلط جامعه رو مدیون رسانه ها بخصوص تلویزیون هستیم)
دردوعالم جلال ما زهراست/رمزتغییرحال ما زهراست/عیدبافاطمیه می آیدذکرتحویل سال مازهراست
السلام علیک ایتهاالصدیقه الشهیده