(2011/10/12, 03:53 PM)ساغر_س نوشته است: آقا پویا همه اینایی که گفتی درست،که البته خیلی هم زیبا گفتی اما مهم اینه که طرف مقابل هم این حرفا حالیش باشه
من به شخصه تا حالا به ازدواج فکر نمی کردم ولی از وقتی مامانم رو از دست دادم و تنها زندگی میکنم احساس میکنم الان دیگه وقتشه مخصوصا به خاطر بیماریم و ترس از آینده
قبول کن شرایط واسه ما که گرفتار این بیماری هستیم یه مقدار فرق میکنه.
آدم بجز پدر و مادر و خواهر و برادر(که من در حال حاضر هیچکدومو ندارم)به یه دوست و همراه هم نیاز داره که بتونه باهاش به آرامش برسه و مشکل اینجاس که عموم مردم دید درستی نسبت به ام اس ندارن(که البته این دید غلط جامعه رو مدیون رسانه ها بخصوص تلویزیون هستیم)
-----------------------------------------------------------------------------------------------
می دونم که دیگران رو هم آهنگ و هم صدا کردن خیلی سخته و البته به اونها مطلبی رو قبولاندن خیلی سخت تر. چیزی که می تونه نظر اونها رو عوض کنه فقط خود شما هستید، البته در عمل و با انرژی که پخش خواهید کرد و اون اعتماد به نفس و شجاعتتون تاثیری به مراتب بالا خواهد داشت. نمی خوام عین این کتاب ها و مجله های خوش ظاهر فقط حرف مثبت و رویایی بزنم. همه ما در خیلی جاها کم اوردیم و خواهیم آورد ولی اعتمادت به خودت راه حل همه چیز است. مهم است که خودت رو نبازی حتی اگه دیگران تورو ببازند.
ازدواج و یا هر رابطه این شکلی هدفی می خواهد کاملاً در اختیار خودت و نه فقط یک نیاز. شاید بد نباشه نظر و احساس دیگران رو "جذب" کرد و نه "جلب".
مطمئنن تفاوت شما با دیگران این است که آنقدر قوی و قاعد به نفس هستید که بدون داشتن خانواده ایی که من ذکر کردم معنا و هدف زندگی خود را گم نکرده اید. جای ستایش داره خیلی از آدمهایی که در ام اس شما ضعف می بینند قطعاً در عمل بسیار ضعیفتر و حتی قابل ترحم هستند. اعتماد به نفس و قدرت شما معرف شما در برابر دیگران هست و خواهد بود
नियंत्रण अपने भाग्य को या किसी और होगा.
Jack Welch