2011/09/26, 11:38 PM
شکلات عزیز . . .
برای منم همچین مسله ای پیش اومده
اول با صراحت گفنم نه
بعد که دیدم طرفم پافشاری می کنه درباره ی مریضیم بهش گفتم
بعد از ناراحتی و این حرفا گفت من قبول دارم . . .
ولی من گفتم الان داغی و احساسی برخورد میکنی و حتما باید خانوادت رو در جریان بذاری ( چون دوستایی رو دیده بودم که به خاطر همین موضوع زندگیشون با
مشکل روبروشده . . . )
و بعد از اصرار من به خانوادش گفت و اونها هم تصمیم گیری رو به عهده ی خودش گذاشتن . . .
الان خودم بازم تو تردید و شک هستم . . .
ولی حداقل خیالم راحته که دیگه حرف و حدیثی واسه بعد نمیمونه
روزگارا ، تو اگر سخت بمن میگیری ! باخبر باش که پژمردن من آسان نیست . . . !