(2011/06/26, 09:52 PM)yas نوشته است: نه نازلی جون من که میگم مردم دهن گشاد اولا پشتم شایعه کردن من ازدواج کردم برا همین موقعیتهام تموم شده
بعدشم کلا قید ازدواج رو زدم نمیتونم به کسی اعتماد کنم و بگم ام اس دارم اینجا شهر کوچیکه و همه جا پخش میشه البته اگه خیلیا لطف کرده باشن دهن گشادشون رو بسته باشن
یاس جان چرا اینقدر ناامید،باوجودی که طبق گفته های خودتان از خیلی افرادسالم سالمترهستیدبه خداتوکل کنیدهر وقت قسمت باشه نیمه گمشده خودتان راپیدا می کنیدبه امیدخوشبختی همه دوستان
(2011/06/27, 11:36 AM)sara.161 نوشته است: دوستان این جداول واسه سرگرمیه من مورد هایی سراغ دارم که تو طالع بینیشون گفتن افتضاحه ولی زندگی فوق العاده ای دارند.
شناخت از طالع بینی برتر است-----------:55:
درستهمابایدچشمهامون رابازکنیم وبا شناخت طرفمون راانتخاب کنیمنقشه وتصویر زندگی را خودمان ورفتارهای ما رسم می کنهنه جدول ها وفالهای مختلفپس با اندیشه قدم در راه ازدواج بگذارید نه خیال وپیشداوریاز شمابعیده
(2011/07/20, 06:00 PM)reach usa نوشته است: ببخشید خانوم من آقا هستم
سینووکس هزینه نداره
عوارض رو تحمل میکنم و رو نمیکنم
نمیدونم برات آرزو بکنم تو موقعیتش بیافتی یا نه ولی بد دردیه (منظورم عاشقیه)
خانم وآقا نداره مهم اینه در زندگی نهایت صداقت را داشته باشید
(2011/07/26, 07:23 AM)بهرنگ نوشته است: آخه زندگی فیلم هندی نیست که همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره.به قول حافظ:که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.اولش ممکن هست که بگن چیزی نیست.سر 2-3 سال پشیمون می شن.حتی اگه خودش هم براش مهم نباشه از بس دیگران تو گوشش می خونن منصرف میشه.اگر واقعا در حرفهاش صادق باشه بعداز چندسال هم جانمی زنهالبته اگر در انتخابتون دقت لازم را انجام داده باشید وبااحساس انتخاب نکرده باشید
(2011/07/26, 09:48 AM)MAHDI نوشته است: ميشه گفت اون فرد عاشق نبوده اما نميشه بهش ايرادي هم گرفت. حتي تو اين مواقع من به بعضي ها مي گم كه طرف كار خوبي كرده كه وقتي تو خودش توان همراهي نمي ديده رفته. متاسفانه خيلي ها به هر دليلي اوايل مي مونن اما بعد جا مي زنن كه اين خيلي بدتره.طرف کار درستی انجام دادهاگر می موند وقولهای بی پایه ودروغ می دادوبعداز مدتی وابستگی وامیدواری در حساس ترین لحظات طرفش راتنها می گذاشت خوب بودبزرگترین ضربه را به شخص می زدوبدترین حس را منتقل می ساختاما حالا خیلی شجاعانه به ناتوانی خودش برای ورود به این زندگی اعتراف کرده وطرفش رااز بلا تکلیفی در آوردههمین مهمه
(2011/08/02, 05:40 PM)سارا* نوشته است: سلام
من سارا هستم.[/size] وقتی قضیه بیماریم رو فهمیدم که دانشجو بودم و تو خوابگاه زندگی می کردم. همه چیز خیلی سریع، عجیب و باور نکردنی بود. تنها رفتم ام آر آی دادم... و نتیجه تشخیص رو تنهایی از دکتر شنیدم... روزای سختی بود. جالب که بگم بعد از اینکه نتیجه ام آر ای رو خوندم ، اولین چیزی که تو ذهنم اومد این بود که ازدواج چی می شه، با اینکه اون موقع فکر می کردم ام اس یه بیماری کشنده و بسیار ناتوان کننده است بیشتر از سلامتی ام، فکر تنها موندن اوضاع روحیم رو به هم ریخته بود! ارزش های که باهاشون بزرگ شده بودم و اهمیتی که برای احساساتم قائل بودم در طول تمام سالهای نوجوانیم و جوانیم مانع این شده بود که رابطه احساسی با کسی داشته باشم و انگار تمام انرژیم رو برای یک نفر ذخیره می کردم. با شناختی که از خودم داشتم، مطمئن بودم همسر خوبی خواهم بود. در حالی که به پیشرفت تحصیلی و مها رت های دیگه خیلی اهمیت می دادم، اما شاید ازدواج و یه زندگی موفق بزرگترین هدفم بود. وقتی مبتلا شدم، درمونده شدم و حسرت روزایی رو که فرصت داشتم می خوردم! گاهی سر قبر بزرگترین رویاهام گریه میکردم ... اما ظاهر زندگیم خیلی عادی بود، کسی قضیه رو نمی دونست و من باید محکم می بودم ،همون سال دوره کارشناسی رو 7 ترمه تموم کردم و ارشد دولتی قبول شدم. من تسلیم نشدم، حالات روحی مختلفی رو تجربه کردم، تفکر مثبت رو تو خودم تقویت کردم و ازدواج حذف نکردم. اما چند وقت بعد فهمیدم این رویای من! به یه انتظار تبدیل شده و من از انتظار کشیدن متنفر بودم. تصمیم گرفتم که این تفکر همیشگیم رو که "هدف از زندگی کردن شاد بودن و رضایت درونی ست" به یه اعتقاد تبدیل کنم و رضایت از خودم با محبت کردن... می تونست تامین بشه و از ذخیره محبتم می تونستم به دنیا بدم. امروز اعتقادم اینه ، در لحظه زندگی می کنم و نگران نیستم، زندگی من امروز خالی از درد و ناتوانی و می خوام، پس می تونم همیشه خوب باشم. اهداف مادی و معنوی و درونی رو دنبال می کنم اما راستش دل کردن از رویایی که سالها بزرگش کردم کار ساده ای نیست. فکر کردم شاید اینجا پنجره ای باشه برای دادن پیام دوباره به هستی: من می تونم زندگی سرشار از محبت رو بسازم. زندگی ای که هر روز update میشه و رنگ تکرار و بی محبتی به خودش نگیره.
شاید داشتن یه دشمن مشترک! دلیل خوبی برای همراهی نباشه، اما می تونه یه نقطه آغاز برای شناخت بیشتر باشه.
ساراخانم هنوزهم مطمئن باش می تونی یه همسر خوبی باشیبه زندگی امیدوارباش ومنتظر عنایات حضرت حق
(2011/08/02, 05:49 PM)7714 نوشته است: ازدواج کلمه بی مفهومه
وقتی که شنید ام اس دارم 4ماه بعد ازدواج کرد و رفت بی خداحافظی .با کسی که دوست میشی تا مشکلتو میفمن میذارن میرن پس در نتیجه بابا بی خیال ازدواج
مطمئن باش اون کسی که قراره پابه پاهمراهت باشد را خداوندبرایت خواهدفرستاد
دردوعالم جلال ما زهراست/رمزتغییرحال ما زهراست/عیدبافاطمیه می آیدذکرتحویل سال مازهراست
السلام علیک ایتهاالصدیقه الشهیده