2011/08/16, 01:18 PM
(2011/08/16, 11:01 AM)nazaninn نوشته است: نمیدونم چرا الرژی دارم به این کلمه موهبت و نعمت و دوست که ببندیمش به ام اس سوسن جون
تو جمع خودمون همه نوعش رو داشتیم واقعا فقط و فقط به طرفین و نوع دیدگاهشون به این قضیه ربط داره وقتی پای عشق در میون باشه که خود به خود حله قضیه وقتی هم پای زندگی کردن در میون باشه یه چیز دیگست و هرکسی این حق و داره که نوع زندگیش براش مهم باشه تو این قضیه نمیدونم از کسی میشه خرده گرفت یا نه حتی اگه بره حسابی تحقیقش رو بکنه
اونایی که شرایط و قبول میکنن و بعد زیرش میزنن یا اونایی که بعد از زندگی مشترک دچار ام اس میشن و طرف مقابل رهاشون میکنه که قصش کاملا یه چیز دیگست
د رکل ازدواج چیز خوبیست اگر با ادم خوبی باشد ازدواج کنید اگر ادم خوبی هستید و هرگز از یاد نبرید که خداوند با صابران است و دست آدمهای خوب همیشه در دست خدا می ماند
تو جمع خودمان هم داریم کسانی را که با مشکل طلاق یا انصراف از ازدواج روبرو شدند و میشوند!
وقتی نوشتم یک موهبت هست ام.اس برای اینکه به قول تبسم، ام.اس باعث میشود که مطمئن شوی مرد یا زن زندگیات تو را به خاطر خودت دوست دارد!
توی فیلمها و داستانها خواندیم که دختر پادشاهان برای وصلت معمولاً یک سری کارهای محیرالعقول طلب میکردند. خیلیها جا میزدند و میرفتند. منظورم این بود که این ام.اس باعث میشود عشق و علاقهی واقعی و حقیقی بازشناخته بشه و یک نوع سنگ محک شده است برای ما.
شما اصرار داری بگویی مهم نیست کسی با وجود ام.اس پای زن و مردش میمونه؟ این انصاف نیست. ممکنه برای شما این شرایط پیش نیامده است، ولی برای من هر آمد و رفتی یک شوک و استرس بود. ده سالِ تمام. من مخفی نمیکردم. همه میدانستند. مشکلی با بیماریام نداشتم و ندارم ولی رفتار و برخورد امیر و مردها و زنهایی مثل امیر برای من قابل تقدیره و به نظرم آدمهایی هستند که دلگنده هستند و کم هم پیدا میشوند. حداقل بین مردها.
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.