2011/08/13, 07:50 PM
سلام بر همه دوستان! ازدواج و انتخاب شریک زندگی بالطبع حق همگی انسانهاست. در این مساله تردیدی وجود نداره. اما در ارتباط با ما بیماران مبتلا به ام اس متاسفانه حساسیت هایی وجود دارد که اگر ریشه یابی کنیم متوجه می شویم که بخش عمده ای از آن ارتباط به خود ما دارد. همه ما میدونیم که ام اس فقط و فقط یه اسمه بزرگه. وگرنه در عالم واقعیت به نوعی هیچه. فقط اسم یه بیماری رو با خود یدک میکشه.پس دلیلی نداره که ما تا به این اندازه بزرگش کنیم و از اون مهمتر بسیار غیر معقولانه است که این بیماری و این مسئله رو از شریک زندگیمون اونم در بدو امر پنهان کنیم.من اعتقاد راسخ دارم که کثیری از افراد سالم هستند که دیدگاهشون در ارتباط با این بیماری بسیار منصفانه و معقوله.بنابراین میتوان بدون داشتن کوچکترین واهمه ای این موضوع کوچک و در عین حال مهم رو با فرد مورد نظرمون در میون بگذاریم!
و اما در ارتباط با خودم.
مدتی قبل با شخصی آشنا شدم که ایشان هم ام اس داشت بعد از 1مدت کوتاه آشنایی موضوع را با خانواده ها در میان گذاشتیم اما علی رغم موافقت خانواده ها و رضایت قلبی هر دوی ما دکتر معالج(که دست بر قضا دکتر مشترکمون هم محسوب میشه) با این ازدواج مخالف کرد .صرفا از دریچه بارداری! (هم چنین باید بگم که همسرم رسیژن و خودم سینوکس مصرف میکنم و هر دوی ما بدون داشتن کوچکترین عارضه ای در سلامتی کامل به سر میبریم).
غرضم از بیان مطالب فوق این بود که به همه بچه های سایت بگم
ازدواج یک زوج ام اسی لزوما یک ازدواج پرمخاطره و دست نیافتنی نیست!
و اما در ارتباط با خودم.
مدتی قبل با شخصی آشنا شدم که ایشان هم ام اس داشت بعد از 1مدت کوتاه آشنایی موضوع را با خانواده ها در میان گذاشتیم اما علی رغم موافقت خانواده ها و رضایت قلبی هر دوی ما دکتر معالج(که دست بر قضا دکتر مشترکمون هم محسوب میشه) با این ازدواج مخالف کرد .صرفا از دریچه بارداری! (هم چنین باید بگم که همسرم رسیژن و خودم سینوکس مصرف میکنم و هر دوی ما بدون داشتن کوچکترین عارضه ای در سلامتی کامل به سر میبریم).
غرضم از بیان مطالب فوق این بود که به همه بچه های سایت بگم
ازدواج یک زوج ام اسی لزوما یک ازدواج پرمخاطره و دست نیافتنی نیست!