ارسالها: 7
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2015
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :45 بار در 8 پست
سال تشخيص بيماري : ۱۳۸۳
دكتر معالج : نیکخواه
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2015/06/07, 12:47 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/06/07, 12:59 PM، توسط مریم....)
سلام. ازدواج برای بیماران ام اس دغدغه و دلواپسی هست .
باید اعتماد به نفس داشته باشید، من روزی که همسرم ازم خواستگاری کرد. بلا فاصله بیماریم رو گفتم و بیان کردم شاید یک چیزی (ام اس) اضافه داشته باشم ولی کم ندارم. دقیقا هم همینطوره با توجه که بیمارای ام اس از لحاظ ظاهر و تحصیلات و شغل و خیلی چیزهای دیگه هیچ کمبودی ندارند و بیماری کمبودی از سمت شما نیست.هیچ کس از فردا خودش خبر نداره یه همسرم گفتم شاید الان سالم باشم و چند سال دیگه روی ویلچر ،بدترین حالت رو گفتم و بعد هم گفتم شما هم همین طور الان سالمید شاید از خیابان رد شید تصادف کنید و ویلچری بشید.
بهترین کار رو همسرم انجام داد گفت باید فکر کنه و با چند تا پزشک و پزشک خودم مشورت کرد و شرایط من رو پذیرفت البته این مرحله اول هست چون باز پای مخالفت خانواده باز می شه و ......
ما ازدواج کردیم و بعد از ۷ ماه همسرم بیمار شد و متوجه شدیم ام اس داره،الان ما زوج ام اسی هستیم که قبلا نبودیم و ۸ سال از ازدواجمون می گذره و خدا رد شکر خوبیم،اوایل که فهمیدم ام اس داره خیلی گریه می کردم ولی بعد با این نتیجه رسیدم تو هر کار خدا حکمتی نهفته هست
پس می بینید که هیچ چیز قابل پیش بینی نیست،قثط روحیه و طرز فکر شما هست که ایندتون رو می سازه
در رابطه با سوال دوستمون قرار نیست که فرد ام اسی زندگی عادی نداشته باشه
من ۱۲ سال بیمارم ازدواج کردم سر کار میرم ، مثل همه زندگی میکنم و همکاران من حتی نمیدونن
حالا گاهی بیماری برای همه هست.
به نظر من چیزهای خیلی مهمتر وجود داره مثل بیماری روحی که اکثر ماها دچاریم مثل تهمت و بدگویی و ........ خیلی بدیهای درونی
درون پاک داشتن مهمتر از جسم سالم داشتن نیست عزیزم
در هر صورت من به نظر شما احترام می دارم شما باید ببینید گنجایش کنار اومدن دارید یا نه
ولی اگه تردید دارید نه ازدواج نکنید
تشکر شده توسط : | مستانه , afsaneh , niloofary , paeeze , tinookhe , رضا ا , arezooo82 , همراز , Exhautless , ساسان , فاطمه جون , mahsa24 , sina gt , kaveh_plus , ali1357 , rahaaa , laleh |
|
ارسالها: 289
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 733
تشکر های دریافت شده :2172 بار در 640 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : فرشته خانوم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اصفهان
ازدواج بایه فردام اسی کلا مسعله پیچیده ایی هستش
نمیشه بافردی که علاقمندنیس ودرک نداره زیریک سقف رفت توانایی مالی طرف هم شرط اوله
ارسالها: 195
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 3182
تشکر های دریافت شده :5722 بار در 1976 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر محمدعلی صحراییان
داروي مورد استفاده : آونکس - Biogen
سینووکس - سیناژن
محل سکونت : قم
(2015/06/07, 12:47 PM)مریم... نوشته است: سلام. ازدواج برای بیماران ام اس دغدغه و دلواپسی هست .
باید اعتماد به نفس داشته باشید، من روزی که همسرم ازم خواستگاری کرد. بلا فاصله بیماریم رو گفتم و بیان کردم شاید یک چیزی (ام اس) اضافه داشته باشم ولی کم ندارم. دقیقا هم همینطوره با توجه که بیمارای ام اس از لحاظ ظاهر و تحصیلات و شغل و خیلی چیزهای دیگه هیچ کمبودی ندارند و بیماری کمبودی از سمت شما نیست.هیچ کس از فردا خودش خبر نداره یه همسرم گفتم شاید الان سالم باشم و چند سال دیگه روی ویلچر ،بدترین حالت رو گفتم و بعد هم گفتم شما هم همین طور الان سالمید شاید از خیابان رد شید تصادف کنید و ویلچری بشید.
بهترین کار رو همسرم انجام داد گفت باید فکر کنه و با چند تا پزشک و پزشک خودم مشورت کرد و شرایط من رو پذیرفت البته این مرحله اول هست چون باز پای مخالفت خانواده باز می شه و ......
ما ازدواج کردیم و بعد از ۷ ماه همسرم بیمار شد و متوجه شدیم ام اس داره،الان ما زوج ام اسی هستیم که قبلا نبودیم و ۸ سال از ازدواجمون می گذره و خدا رد شکر خوبیم،اوایل که فهمیدم ام اس داره خیلی گریه می کردم ولی بعد با این نتیجه رسیدم تو هر کار خدا حکمتی نهفته هست
پس می بینید که هیچ چیز قابل پیش بینی نیست،قثط روحیه و طرز فکر شما هست که ایندتون رو می سازه
در رابطه با سوال دوستمون قرار نیست که فرد ام اسی زندگی عادی نداشته باشه
من ۱۲ سال بیمارم ازدواج کردم سر کار میرم ، مثل همه زندگی میکنم و همکاران من حتی نمیدونن
حالا گاهی بیماری برای همه هست.
به نظر من چیزهای خیلی مهمتر وجود داره مثل بیماری روحی که اکثر ماها دچاریم مثل تهمت و بدگویی و ........ خیلی بدیهای درونی
درون پاک داشتن مهمتر از جسم سالم داشتن نیست عزیزم
در هر صورت من به نظر شما احترام می دارم شما باید ببینید گنجایش کنار اومدن دارید یا نه
ولی اگه تردید دارید نه ازدواج نکنید مریم خانم سلام...
مرسی از اینکه اومدید و از خودتون و زندگیتون گفتید...
در صورتیکه براتون مقدور بود از مشکلات زندگیتون. ..و اینکه آیا فرزندی دارید یا خیر هم برای ما بگید....
البته من میدونم ولی این سوال گاها برای دوستان پیش آمده بود و در پیام خصوصی از من پرسیده بودند...
دوستان اگر کسی میتونه این پاسخ ها رو به تایپیک 2 ام اسی با هم ازدواج نکنند ببره تا ادامه بحث قبل بشه...
متشکرم...
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...
ارسالها: 7
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2015
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :45 بار در 8 پست
سال تشخيص بيماري : ۱۳۸۳
دكتر معالج : نیکخواه
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
ممنونم همراز عزیز
من که هر چی گشتم مطلب (2 ام اسی با هم ازدواج نکنند) رو پیدا نکردم
من سال ۸۶ ازدواج کردم و فرزندی ندارم
با توجه به اینکه حالا هر دو ام اس داریم و مشورت با چند تا دکتر و خواندن یه سری مطالب در اینترنت، تصمیم گرفتیم بچه نداشته باشیم.
مهمترین علت: احتمال وراثت ۱۰ الی ۱۵ درصدی به فرزند چون هر دو مبتلا هستیم.
دوم که نظر شخصی خودم و همسرم هست :با توجه به این که دوران بارداری ۶الی ۷ درصد از حملات کم می شه ولی بعد از زایمان ۴۷ الی .... افزایش پیدا میکنه و
قرزند رو ماههای اول اطرافیان باید نگهداری کنند، و به علات ناتوانایی در نگهداری فرزند مادر دچار افسردگی میشه، که برای بیمار اصلا خوب نیست.
من ترجیح دادم سالمتر و بدون استرس باشم تا این که فرزندی داشته باشم.چون بچه مسئولیت ،استرس نگرانی و خیلی چیزهای دیگه داره و با توجه به اخلاق حساس خودم که از مردن ماهی عید تو خونه به هم میریزم و معمولا زودتر تو حوض پارک میندازم تا مردنش رو نبینم.
چه برسه به بیماری و ... فرزند خودم.
احتمال ۱ درصد اگر فردا فرزندم ام اس بگیره هیچ وقت خودم رو نخواهم بخشید چون اون برای تو این دنیا اومدن انتخابی نداشته.
دکتری حرف قشنگی بهم زد گفت: اگر زندگی شخصیت خوب هست و مشکلی نداری بچه نیار ،ما هم دیدیم خداروشکر مشکلی نداریم .
مگه همه باید ازدواج کنند یا اگه ازدواج کردند باید بچه داشته باشند.مهم اینه که از اون چیزی که دارید راضی باشید و از داده های که خدا بهتون داده شاکر باشید حتی ام اس
تشکر شده توسط : | tinookhe , niloofary , arezooo82 , kaveh_plus , ساسان , ali1357 , غزل , همراز , mahsa24 , rahaaa , laleh , shabahang |
|
ارسالها: 378
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Jan 2015
تشکر های اهدا شده: 2151
تشکر های دریافت شده :1413 بار در 399 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : ---
داروي مورد استفاده : اسویمر
محل سکونت :
مریم عزیزم امیدوارم همیشه همه جا سلامت باشی در کنار همسرت
الان زوجها معمولا یا بچه نمیخوان یا اصلا نمیتونن بچه دار بشن
اصلا تو این شرایط جامعه تو این فرهنگ و اقتصاد و آلودگی هوا و بحران مملکت، بچه این وسط چی میشه
ما چه گلی به سر پدر مادرمون زدیم
بحث بچه بنظر من اصلا پیچیده نیست
تو این شرایط بچه آوردن خودخواهی محضه
برای همه منظورمه نه برای اشخاص خاص و بیمار
ارسالها: 146
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Mar 2013
تشکر های اهدا شده: 5224
تشکر های دریافت شده :6869 بار در 1929 پست
سال تشخيص بيماري : آخرای اسفند91
دكتر معالج : دکتر قلیانچی
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ماب
محل سکونت : غرب مازندران
ما توقدم اولش یعنی ازدواج موندیم حالا بچه پیش کش,
ما چه گلی به سرپدرو مادرمون زدیم!!!؟
به نظر من بهتره ببینیم که چه گلی میتونیم به سر بچه هامون بزنیم,
البته بدون قصد جسارت فقط نظر شخصیموگفتم
خدا مرا مورد لطفش قرارداده...
ارسالها: 586
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Dec 2011
تشکر های اهدا شده: 26262
تشکر های دریافت شده :30262 بار در 11272 پست
سال تشخيص بيماري : 1373
دكتر معالج : ندارم
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : تهران
از نظر منم نظر بچه دار نشدن اشتباهه!
بچه به زندگی روح میده
حالا بشینی فکر کنی آیا ام اس میگیره یا نه؟؟
اصلا درست نیست...
الان علم پیشرفت کرده، اگه اینجوری بخوای فک کنی زمان قدیم نباید بچه دار میشدن، مادربزرگ من 3 تا بچه از دست داده بود!!! و بعدش باز بچه دار شده بود
ولی الان همه چی فرق کرده
ارسالها: 378
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Jan 2015
تشکر های اهدا شده: 2151
تشکر های دریافت شده :1413 بار در 399 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : ---
داروي مورد استفاده : اسویمر
محل سکونت :
نازنین جان من با نظرت مخالفم
بنظرم باید فکر کرد
باید به آینده اون بچه فکرکرد
نباید به خودت فکرکنی
این چیز ساده ای نیست
تو میخوای یه انسان بوجود بیاری باید از همه لحاظ همه جانبه همه مسایل رو در نظر بگیری که بعدا پشیمون نشی
خیلی مهمه که وقتی بچه ات داره بزرگ میشه شرایطش چیه از همه لحاظ
اینکه تو داری خوشحالی و ناراحتیش رو میبینی و با تمام وجود حسش میکنی
پس باید مراقب بود
ارسالها: 27
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2014
تشکر های اهدا شده: 252
تشکر های دریافت شده :485 بار در 84 پست
سال تشخيص بيماري : .
دكتر معالج : ندارم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
سلام دوستان چرا اینقدر به آینده بد بین هستید من خانومم ام اس داره و قبل از ازدواج هم داشت و ما باهم ازدواج کردیم و الان یه دختر 3 ساله و بازهم الان خانومم الان بارداره به این فکر کنید که روزی داروی ام اس پیدا بشه و شما افسوس روزهای قدیم رو بخورید .بیمار ام اسی حق زندگی رو داره این حق رو از خودتون نگیرید
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی، ... اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص.
ارسالها: 7
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2015
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :45 بار در 8 پست
سال تشخيص بيماري : ۱۳۸۳
دكتر معالج : نیکخواه
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
ممنون نیلوفرجان و دوستان
نازنین جان من هم با بچه موافقم ولی نه من و همسرم که هر دو ام اسی هستیم و احتمال وراثت۱۵ ٪
مظمئنا اگر همسرم ام اس نداشت تا الان بچه داشتیم.
نمیدونم متاهل هستید یا نه ولی من همین الان کار بیرون و منزل هیچ انرژی برام باقی نمیزاره
آرزو جان برای بچه از پرورشگاه خیلی فکر کردم دیدم بچه آوردنش رو که خودمون می تونیم بیاریم مهم نگهداری بعدش هست.
البته من هم مثل شما به این قضیه خیلی فکر کردم ولی بعد منصرف شدم.
چه بچه خودت چه دیگری استرس و مسئولیت داره.
|