[chipchip]

ناهار روز دوم پیشه باباقدرت اینا

هوووم؟؟؟ چیه؟؟؟ من عادت دارم هفته ی یه بار کارسکی بره میخورم



* قبل اعلام شده بود که این عکس تو سایت گذاشته میشه و با اطلاع و اجازه افراد تو عکس گذاشته شده

[paeazan]

آقا سجاد لطفا پیاممو بخون
از حالت وایسادنم معلومه که فکر کردم اطراف در نمیاد

[kohedard]

سلام به تمام دوستان زیارت همگی قبول باشه خوش به سعادتتون

[م.ه]

دوستان بهتون پیشنهاد میدم وقتی سوار قطار شدین زنجیر مخصوص قفل در رو انداختین اصلا بهش اعتماد نکنین چون دو تا موجود وجود دارن که با کارت مترو میان زنجیر رو باز میکنن و ساعت 1:30 شب بهت میگن بیا آب معدنی بخور تشنه هستی خودت نمیدونی بعد ساعت 2:30 شب میان میگن فردا ناهار چی سفارش دادی؟؟؟
و همچنین نکته خیلی مهم در مورد روشنایی اتاق هتلتون هست که بهتر من چیزی نگم و حدیث خودش میاد بهتون میگه

[hamid]

یعنی یکی از قشنگ ترین اتفاقات سفر بود
با سجاد میرفتیم تو کوپه ها میگفتیم ناهار فردا چی سفارش دادید
یعنی فکر میکردنا
متین انقدر فکر کرد که چی سفارش داده ۴ سال پیر شد
میهن هم خوب بود . یه چند دقه ای فکر کرد گفت یادم نیست . اخه تو فکر نکردی من نه شماره رستوران نه لیست غذا و ... هیچی ندارم

[یه غریبه]

تخصير من بود كه حتي توي خواب هم به فكر امور رستورانها بودم!
بايد در مورد سيستم امنيت كوپه ها با شركت مسئول صحبت كنم. رسما زنجيره دكوري بود!

[mojtaba2iran]

این عکس هم از طرف من که مخصوص سایت گرفتم



اونام شترای بابا قدرته

[hamid]

بايد در مورد سيستم امنيت كوپه ها با شركت مسئول صحبت كنم. رسما زنجيره دكوري بود!

اینجا که غریبه نیست منم بگم دیگه
موقع برگشت به تهران من و سجاد داشتیم میمردیم از خواب . یعنی مرگ به معنای واقعی
یه چیز حدود نیم ساعت داشتیم فکر میکردیم چطوری امنیت کوپمون رو تامین کنیم و بخوابیم
خلاصه به هیچ نتیجه ای نرسیدیم میخواستیم دره کوپه رو قفل نکنیم که گفتم قطار ترمز میگیره کلا باز میشه
خلاصه قفل تقلبی رو انداختیم و خوابیدیم . یه ربع بعد کاوه اومد در زد که اقا منم تو کوپه شمام خوب چرا قفل کردید
هیچی دیگه منو سجاد طبقه دوم تخت بودیم . هیچ کدوممون حاضر نشدیم بیایم پایین در همون حالت دستامونو دراز کردیم و تلاش کردیم برسیم به قفل

صبح یادم رفت ازش بپرسم که آخه مگه کارت مترو نداری توووووو

[یه غریبه]

صبح یادم رفت ازش بپرسم که آخه مگه کارت مترو نداری توووووو

حمید! باید ببینی مترو اصفهان بالاخره افتتاح شد؟!
من نمیدونم اون قفل های قدیمی چه بدی داشت آخه که مدرن و بی خاصیتش کردن

[kaveh_plus]

بايد در مورد سيستم امنيت كوپه ها با شركت مسئول صحبت كنم. رسما زنجيره دكوري بود!

اینجا که غریبه نیست منم بگم دیگه
موقع برگشت به تهران من و سجاد داشتیم میمردیم از خواب . یعنی مرگ به معنای واقعی
یه چیز حدود نیم ساعت داشتیم فکر میکردیم چطوری امنیت کوپمون رو تامین کنیم و بخوابیم
خلاصه به هیچ نتیجه ای نرسیدیم میخواستیم دره کوپه رو قفل نکنیم که گفتم قطار ترمز میگیره کلا باز میشه
خلاصه قفل تقلبی رو انداختیم و خوابیدیم . یه ربع بعد کاوه اومد در زد که اقا منم تو کوپه شمام خوب چرا قفل کردید
هیچی دیگه منو سجاد طبقه دوم تخت بودیم . هیچ کدوممون حاضر نشدیم بیایم پایین در همون حالت دستامونو دراز کردیم و تلاش کردیم برسیم به قفل

صبح یادم رفت ازش بپرسم که آخه مگه کارت مترو نداری توووووو

حمید من یعنی خواستم شما برای یه حمله غافلگیرانه آماده باشید