[Hasty]

سلامممم
فقط 4 روز مونده جیغ سوت هورررااا
هوررراااا چقدر شما بی احساسید
بابا داریم میریم سفر اونم پیش امام رضا

[paeazan]

کاش بدون ضرر مالی امکان کنسل کردن سفر بود
چه رفتنیه دیگه

[nahid]

زهرا جان این حرف رو نزن . سفر مشهد ایشالا به خوبی انجام میشه ، شما همه با هم هستید و سعی کنید ناراحتی رو از خودتون دور کنید.
روح مرتضی پاشایی عزیز شاد باشه . شمام بعد از مدتی آروم میشید و ایشالا سفر پرباری براتون باشه . برای آرامش روحش و برای صبر خانواده ش و دوستدارانش دعا کنید.

[م.ه]

هورا تنها سه روز دیگه باقی مونده اماده میشیم برای یک مسافرت ام اس سنتری دیگه اونم از نوع عالی ی ی ی ی ی ی
کیا چمدون بستن؟؟

[nazaninamiri70]

زهرا جان این چه حرفیه میزنی!
میتونین برین اونجا و به جاش زیارت کنید، دعا بخونید تا برسه به روحش...
این همه اون خوند و شماها خوشحال شدین حالا شما بخونین تا مرتضی خوشحال بشه!

مریمی عاشقتم به خاطر روحیه و انرژی سرشارت
خیلی دوست دارم زودتری باهات آشنا بشم
(هرچند یه بار توی خوابم اومده بودی )

[Hasty]

سلام عزیزان و دوستان عزیز
تنها 3 روزه دیگه مونده واین جای بسی خوشحالی وسعادته
زهرا جان شما هم ناراحت نباش جای مرتضی پاشایی حتما با مشقتهایی که کشید تو بهشته واز این زاویه به سفرمون نگاه کن که چقدر خوبه که ما مشهد میریم برای ایشون نماز می خونیم واز امام رضا می خواهیم که شفا عتشو بکنه واز خدا می خواهیم که روحشو شاد کنه وبیامزدش
اینو بدون مرگ اجتناب ناپذیره همه ما روزی خواهیم رفت چه دیر چه زود مهم اینه که با نام ویاد نیک از ما یاد کنند
پدرمن بهمن سال گذشته در نهایت سلامت روز به همه سرزد حتی بهمن ماه به کارگرهای نانوایی روبروی خونشون عیدی دادرفت عیادت مادر شوهرهای خواهرهام که هردو مریضند واون روز یادمه 23 دقیقه با من تلفنی حرف زددر صورتی که هیچ وقت بیشتر از 2 دقیقه حرف نمی زداینکه چقدر حرف زد به این دلیل بود که من تعجب کردم که چه عجب بابا اینقدر با من حرف زد..سرتو درد نیارم کلی منودعا کرد گفت نگران نباش خوب میشی.. از من خدا حافظی کرد وبه مادرم گفت خسته ام می خوام برم دراز بکشم رفت دراز کشید وخوابیدودیگه بیدار نشد وقتی مادرم زنگ زد که بابا حالش بده بردند بیمارستان خیلی تعجب کردم خودش هنوز نمی دونست وقتی رفتم وبیمارستان دیدمش که آروم خوبیده اصلا باورم نشد
همسرم همش سعی داشت آرومم کنه من خیلی گریه می کردم اما آروم.... کاری از دستم برنمی اومد الان هم دارم میام مشهد به مادرم نگفتم چون حالش ظوری نیست که بتونه مسافرت بره گفتم میرم تهران دکتر
اینهمه حرف زدم که بگه هنوز رفتن بابا رو باور ندارم انتظار دارم از مسافرت برگرده دیروز تنهایی رفتم سر مزارش وکلی باهاش حرف زدم وازش کمک خواستم
ما هم میریم حرم امام رضا واونجا با امام رضا حرف می زنیم وبرای همه اموات طلب مغفرت می کنیم ودعا می کنیم که روحشون شاد باشه ولطف خداوند شامل روحشون باشه وبا ائمه مهشورشون کنه
آمین

[hamid]

دیشب در تاپیک "همین لحظه" نوشتم کاش میشد سفر مشهد رو نیام ولی لطفا بدبرداشت نکنید
سفر مشهد سرجاش هست .
تمام برنامه ریزی ها انجام شده
با هتل و رستوران ها و موزه ها و .... هماهنگ شده

حالم هر چی باشه مطمئن باشید به خاطر ام اس سنتر و شما دوستای عزیزم تا اخرش هستم
تنها اتفاقی که شاید تو این روزای سخت کمی حالمو بهتر کنه ، بودن در کناز شماست
انشالا سفر خیلی خوبی در پیش داریم چون واقعا واسه این سفر خیلی تلاش شده

[مانیستا]

خوش بگذره نایب زیاره باشید

کسایی که نتونستن بیان سفر مشهد حالا چه سایت نتونستن بیان بگن یا به ما سپردن بگیم بهتون : رو دعا کنید

[یه غریبه]

مریم!!!!!!
چمدونت آمادست؟؟؟؟
من اصلا فکر نکردم که حتی باید چی بیارم با خودم
وای خدا! 3 روز دیگه

[م.ه]

دقیقا از سرما فراری هستم میهن لباس گرم هم حجیم هست موندم چی بیارم چه چمدونی بیارم.مشکلاتم زیاده.کلی هم باید وسیله دفاعی برای مبارزه با پسرا بیارم انواع قفل سیم خاردار......