[nazii]

مهمونيارو که با کله ميرم ولی کو مهمونی

[مینا ح]

خب منم اون موقعی که مریضیم زیاد پیشرفت نکرده بود، هیچ مهمونی رو از دست نمی دادم.
ولی الآن فقط بعضی مهمونیا رو میرم و خونه غریبه هارو نمیرم. همون خونه آشناها هم رفتنش سخته چون همش میگن تو بشین، دست به چیزی نزن خسته میشی، کار نکن و ...
منم دیگه خیلی شیک میشینم و اصلا به روم نمیارم.

[nargess]

salaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam.bale.chera ke naaaa

[yummy]

عرض کنم که فعلا فامیلا نمیدونن و نمی خوامم بدونن ولی اگه خدایی نکرده روزی برسه که بفهمن اینقد تو مهمونیا و ... شرکت میکنم و شرکت که میگم شرکنت فعــــــــال که دیگه هیچکدومشون از ام اس نترسن

[rose abi]

من کمتر میرم مهمونی سرگیجه و سردرد اذیتم میکنه

[مهري]

آره مي رم.ولي زود خسته مي شم.
اوايل به همه گفتم ام اس دارم .اشتباه بزرگي كردم
خيلي اشتباه.شما اينكارو نكنين هاااااااااااااااا.
الان ديگه نمي خوام كسي بدونه.
امروزم دوباره همون اشتباه رو كردم به يه دوست گفتم.
خنگي كردم.شما نكنين هااااااااااااا
ولي بچه ها برين مهموني .با خنده هاي شيرينتون

[بنده خدا]

تو شادیها اغلب شرکت میکنم اما تو مراسم ترحیم بندرت.

[chipchip]

من که هنوز 50 50 م ، مهمونی نمیرم ،چه برسه به این که ام اس داشته باشم، نمیدونم چرا حسش نیست

[زهراجون]

منم میرم عاشق عروسیم
آقا برقصی
تموم مهمونا بسیج بشن بکشنت این طرف
تو هی نیای
هی برقصی
حاله همه رو بهم بزنی
آی حال میده
ولی از مریضی من کسی خبر نداره هاااااااااا
فقط مامان بابا آبجی و شوشو
همین

[blue sky]

بچه ها این سوالا چیه برید
ما بابقیه فرق نداریم