ارسالها: 560
موضوعها: 20
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 1190
تشکر های دریافت شده :2458 بار در 1164 پست
سال تشخيص بيماري : 89 ( CIS)
دكتر معالج : سید مسعود نبوی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من هم سردرد های خیلی خیلی شدیدی دارم یک بار که خیلی زیاد طول کشید یک هفته شد
(وای خدا می دونه که چی کشیدم)
نزدیک دو سال هم میشه که سرگیجه های وحشتناکی دارم
پارسال معده درد های وحشتناکی داشتک که وقتی اندوسکپی انجام دادم چیزی رو نشون نداد
الان هم وقتی غذا می خورم دل دردای بدی دارم
قلبم هم دوران دبیرستان به قدری درد می کرد که کتف و دست راستم بی حس میشدن
الان هم چند وقت یه بار این اتفاق میافته و یک بار کارم به بیمارستان کشید (البته زیاد آدمی نیستم که به خاطر هر چیزی دکتر برم)
دکترا هم میگفتن عصبیع و عضله های اطراف قلبه ( این کلمه ی عصبی هم خوب تو دهن دکترا جا افتاده و هر چیزی که تشخیص ندن میذارن رو حساب عصبی بودن!)
جدیدا هم که گردن و کتف راستم میگیره به حدی که دیگه نمی تونم تکونشون بدم و حتما باید با آمپول برگرده به حالت اول
یه لار که گرفته بود با هزار بدبختی رانندگی کردم و خودم رو رسوندم خونه و رفتیم دکتر البته دو روز بود که گرفته بود ولی بهشس توجه نمی کردم. 6 تا آمپول تو سرم زدن تا بعد از 4 ساعت خوب شد
خدا یا کیفیت رو فدای کمیت نکن. کمتر خلق کن ولی آدم خلق کن!
ارسالها: 14
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2010
تشکر های اهدا شده: 8
تشکر های دریافت شده :28 بار در 10 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر سلیمی پور
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : برازجان
خیلی جالبه .. من هیچوقت مشکل خاصی نداشتم از لحاظ جسمی تا قبل از ام اس کاملا سالم وقوی بودم ولی خوب بخاطر ام اس مامانم از 12 سالگی فشار زیادی رو تحمل میکردم و مخصوصا سال آخر سالم بودن فشار خیلی خیلی زیاد شد ، پشت کنکوری و تلاش برای دانشگاه سراسری و رشته خوب و شدت مریضی مامانم و مسولیت های زیاد ... خوب کاملا طبیعی ام اس بگیرم.. من خودم احساس میکنم همش بخاطر فشار روحی حتی حالا هم هر وقت کوچکترین فشار عصبی داشته باشم حالم بد میشه.... دعا برای یه زندگی آروم برای همه آدم ها مخصوصا ام اسی ها...
ارسالها: 124
موضوعها: 24
تاریخ عضویت: Dec 2009
تشکر های اهدا شده: 1664
تشکر های دریافت شده :522 بار در 128 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دکتر محمدعلی صحراییان
داروي مورد استفاده : سینومر - سیناژن
محل سکونت : گرگان
من از بچگی یادم نمیاد هیچ وقت حتی یه مریضی ساده به سراغم اومده باشه.حتی سردرد.اولین آمپولو که برا گلودرد 19سالگی بهم دادن خوشحال شدم گفتم ببینم این امپول که همه ازش می ترسن چیه.همیشه هم مواظب سلامتی و سالم و متناسب غذا خوردنم بودم .فقط با یه چیز از بچگی دست و پنجه نرم کردم که میدونم دلیل ام اسمه.اونم استرس زیادبرای هر چیز کوچیکی در زندگیم بود
شاد و پر انرژی باشید.
ارسالها: 300
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 402
تشکر های دریافت شده :423 بار در 182 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر کوروش قره گزلی
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : اراک
ارسالها: 354
موضوعها: 249
تاریخ عضویت: Nov 2009
تشکر های اهدا شده: 1119
تشکر های دریافت شده :2864 بار در 728 پست
سال تشخيص بيماري : 1377
دكتر معالج : شايگان نژاد
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت :
اين تاپيك بدجور داره خاك ميخوره ها
حداقل نصف اعضاي سايت ام اس دارن . يه كوچولو زحمت بكشيد يه شرح حال بنويسيد
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :4 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : محمدیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
سلامی به گرمی افتاب اهواز.
من مریضیم از سال 84 به صورت عدم تعادل به مدت یه هفته شروع شد.
دومین حمله به صورت بی حسی سمت چپ بدنم به مدت یه هفته بود.(بهار88
سومین حمله باز به صورت بی حسی سمت راست بدنم ولی شدیدتر به مدت 2هفته اسفند88بود
به طور جدی اسفند دکتر رفتم که بعد 2بار mriفهمیدم ms دارم برا تایید بتافرون پیش یه دکتر دیگه فرستادنم اون گفت msنداری فرستادنم کمسیون اونجا هم شک و دو دلی انداختند تو جونم بعد گفتند به احترام دکترت نظری نداریم.
نسبت به همه دکترها بی اعتماد شدم به خاطر همین میخوام برم یه دکتر خوب تهران که حدالامکان با داروی گیاهی خوب شم اگه از دوستان کسی میتونه یه دکتر خوب تو تهران که راحت وقت میده به صورت پیام خصوصی بم بگه ممنون میشم
من دلیل 3بار حمله رو استرس زیاد میدونم مخصوصا اخرین بار که نزدیک امتحان ارشد بود بعد امتحان خوب شدم حالا هم یه دردایی تو دست وپام دارم چون استرس زیاد بلا تکلیفی دارم.میگین چه کار کنم؟؟؟
میدونم جاش اینجا نیست از همه دوستان طلب پوزش و یاری میجویم.
مریم جون شرمنده اگه تاپیکتو خراب کردم.
اقا حنید دیگه تکرار نمیشه قول میدم
ارسالها: 869
موضوعها: 71
تاریخ عضویت: Nov 2009
تشکر های اهدا شده: 4839
تشکر های دریافت شده :5566 بار در 2439 پست
سال تشخيص بيماري : آبان 88
دكتر معالج : رفته خارج ديگه برنمي گرده ...
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : هرجا تو باشي
2010/07/31, 11:34 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/07/31, 11:37 AM، توسط nazaninn.)
من متولد كه شدم همه چيزم نرمال بوده تپل و سرحال و ماماني
البته ايناشو خودم يادم نيست ولي از وقتي كه يادم مياد سرما زياد ميخوردم و گلودرداي چركين و پني سيلين كارم بود تا اينكه مجبور شدم لوزم رو عمل كنم
غير از اين سرما خوردگي ديگه مشكل خاصي نداشتم اهان يادم آمد دستام هم زياد عرق ميكرد كه البته الان ديگه اونجوري نيست
هميشه پر انرژي و سر حال و شاد و بسيار فعال زندگي كردم
خيلي حساس بودم به مسائل دور و برم و زيادي اهميت دادم
به همه چيزاي دنيا فكر ميكنم هر چيزي كه تو مخيره آدمي بگنجه كه هيچ اونايي هم كه نميگنجه خودم به زور مي گنجونمش
ام اسم هم با اسپاسم شديد عضلاتم شروع شد به موقع هم تشخيص دادن و دارو رو از همون ابتدا شروع كردم
همينا ديگه
"چقدر ابد زمان اندکی ست برای آنکه به کفایت کنارت باشم...
ارسالها: 130
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Sep 2009
تشکر های اهدا شده: 2388
تشکر های دریافت شده :1879 بار در 771 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : صحرائيان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام.
من هم از وقتي كه يادم مي آد مرتب دكتر بودم آنژين و پني سيلين ميزدم.
10-12 سالگي هم سينوزيت گرفتم با سردردهاي شديد، پشت سرم درد ميگرفت. كه آنتي بيوتيك مي خوردم.
يه چند سالي هم كه اصلاً مريض نمي شدمحتي سرما نمي خوردم. دكترها مي گفتن بدنم قوي، دفاعش بالاست.
هميشه عاشق گرما بودم و هستم. هميشه هم استرس دارم و نگرانم . هنوز مشكلي بوجود نيومده من دارم غصه شو مي خورم. حتي نميذارم بهم خوش بگذره.
دهنم هم كه مرتب آفت ميزد،با كلي درد و هنوز يكي خوب نشده يكي ديگه ميزد.
پارسال هم كه با مور مور پاي چپم شروع شد ، دكترهاي عادي گفتن عصبي شدم ، آروم باشم خوب مي شم.
تا اينكه فهميدم ام اس بوده. از وقتي دارو شروع كردم حالتهام خوب شده.
آفت دهنم هم كه كلاً برطرف شد. دكتره من مي گن آفت يه نشونه ام اس هست.
ارسالها: 142
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 502
تشکر های دریافت شده :495 بار در 169 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : امید بخدا
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : قزوین
سلام من بچه بودم یه بار مخملک گرفتم .تو ده سالگی هم یه بار ضربه شدیدی به سرم وارد شد.به آفتاب حساسیت داشتم طوریکه بدنم بیرون میزد ولی بعد 2 یا 3سال برطرف شد.استرس شغلی زیادی هم داشتم که حتی قبل از اینکه اولین وتنها حمله بهم دست بده یه استرس شغلی شدیدداشتم.با موبایل هم زیاد ور میرفتم (از نظر تشعشع موبایل)وچند باری هم در معرض تشعشع رادیواکتیو بودم که شدتش 13 برابر اشعه ایکس رادیولوژی بوده....
ولی یه سوال تا الان آزمایشات خونی که قبل از مشخص شدن بیماری داشتید با بعداز اون مقایسه کردید.هموگلوبین خون من همیشه نرمال بودولی بعداز بیماری از حد نرمال بالاتره.من خیلی فروم رو نگشتم ببینم دراین مورد چقدر بحث شده ولی برای خودم سواله که شاید مغز استخوان رفتارش غیر طبیعی شده وبه این دلیله که بعضی پزشکها پیوند استخوان رو موثر میدونند.نظر شما چیه؟
ارسالها: 229
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 469
تشکر های دریافت شده :812 بار در 282 پست
سال تشخيص بيماري : 86
دكتر معالج : دكترقايقران- دكتر صحرائيان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
من وقتي به دنيا اومدم 3.5 كيلو بودم . يادمه از بچگي هروقت كه سرما مي خوردم اين قدر شديد مي شد كه بعد از اون شايد تا يكماه سرفه هاي وحشتناك مي كردم. تو چهار سالگي باسر افتادم زمين كه مامان ميگه ضربه خيلي بدي بود. اما چيزي كه گاهي خيلي فكر منو به خودش مشغول مي كنه اينه كه هروقت عصبي يا ناراحت مي شم يه درد وحشتناك از نوك انگشت دست چشم مي گيره تا قلبم تير مي كشه. من قبل اين كه دكتر تشخيص ام اس بده بخاطر مشكلي كه اونموقع برام پيش اومده بود خيلي اين حالت بهم دست مي داد.
ديگه چيز خاصي به ذهنم نمي رسه.
بي خيال حرفايي كه تو دلم جا مونده