چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن (/Thread-%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86) |
چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - arhpir - 2013/07/27 سلام دوستان بنده فارغ التحصیل رشته فیزیک هستم و جدیدا دارم روی یه مطلب بسیار جالب کار می کنم و خیلی دوست دارم شما هم در مورد اون اطلاعاتی داشته باشید. ممکنه خیلیها باور نکنند اما خواهش می کنم تا آخر مطلب اون رو رو مطالع کنید و سپس نظر خودتون رو قرار بدهید. بسیار خوشحال خواهم شد نظرات زیبای شما را هر چند انتقادی مطالعه نمایم. (( بسیاری از زیست شناسان و فیزیکدانان این ایده را مطرح کردند که تابش امواج نوسانی عامل هماهنگی تقسیم سلولی و فرستادن دستورالعملهای کروموزومی در بند هستند. معروفترین آنها هربرت فرولیش از دانشگاه لیورپول و برنده مدال معتبر ماکس پلانگ و جایزه انجمن فیزیک آلمان می باشد او جزو اولین افرادی بود که این ایده را مطرح کرد که نوعی ارتعاش جمعی عامل همکاری پروتئین ها با یکدیگر و اجرای دستورهای DNA و پروتئین های سلولی است. ایشان حتی پیش بینی کرد که ارتعاش این پروتئین ها می تواند برخی بسامدها را درست زیر پوستهای سلولی تولبد می کند. انتقال امواج وسیله ای است که فعالیت های کوچکتر پروتئن ها مثل کار اسیدهای آمینه از طریق آن صورت می گیرد و راه مناسبی برای هماهنگ کردن فعالیتهای بین پروتئین ها و کل دستگاه است. [1] فرولیش در پژوهشهای خود نشان داد هنگامی که انرژی به آستانه مشخصی برسد مولکولها شروع به ارتعاش هماهنگ می کنند تا به سطح بالایی از همدوسی برسند وقتی مولکول ها به این حالت همدوسی رسیدند دارای برخی ویژگیهای مکانیک کوانتوم مکانیکی از جمله جای ناگزیدگی می شوند. [2] رنا نوبیلی فیزیک دان ایتالیایی از دانشگاه پادوا دلایل تجربی برای تولید بسامدهای الکترومغناطیسی در بافت های جانوری به دست آورد. [3] همچنین آلبرت سنت دیوردیی برنده روسی جایزه نوبل نیز فرض کرد که سلولهای پروتئین مانند نیمرسانا عمل می کنند و انرژی الکترون را به شکل اطلاعات حفظ و به سراسر بدن منتقل می کنند. همه این تلاشها تا زمانی که آقای پوپ (فیزیکدان آلمانی) دستگاه تایش سنج خود نساخته بود در حد فرضیات بود. ایشان با دستگاه ساخت خود دریافت که همه موجودات زنده از ساده ترین گیاهان یا جانوران گرفته تا انسان با پیچیده ترین شرایطشان همواره جریان مداومی از فوتونها از چند صد تا تا صدها فوتون از خود گسیل می کنند. نکته دیگری که او کشف کرد این بود که وقتی نور به سلولهای زنده می تابید سلولها آن را جذب و با اندکی تاخیر به شدت می تاباندند. ایشان به این فکر افتاد که شاید این موضوع یک ابزار اصلاح کننده در بدن موجودات زنده است. دستگاه زنده باید تعادل دقیقی از نور را حفظ کند. برای این کار ایشان یکی از دانشجویانش را در اتاق تایش سنج خود قرار داد. با شگفتی کشف کرد که گسیلها از طرح معینی پیروی می کنند و این ضرب آهنگ زیست شناختی حتی پس از گذشت 7، 14، 32، 80، 270 هیچ تغییری نمی کنند. گسیلهای مربوط به دست راست و دست چپ همبسته بودند. اگر تعداد فوتونهای گسیل شده از دست راست افزایش می یافت در دست چپ نیز همین اتفاق می افتاد. در سطح زیر اتمی اموج هر یک از دستها همفاز بودند. از لحاظ فیزیکی و تابشی انگار دست راست می دانست دست چپ قرار است چه کند و بالاعکس. همچنین ایشان دریافت که انگار بدن علاوه بر ضرب آهنگ زیست شناختی از ضرب آهنگ های زیستی جهان نیز پیروی می کرد. این مطالعه را دکتر پوپ بر روی افراد بیمار نیز انجام داد و دید افراد سرطانی ضرب آهنگ دوره ای طبیعی و همدوسی خود را از دست داده بودند. خطهای ارتباطی داخلی آنها به هم ریخته بودآنها ارتباط خود را با جهان از دیت داده بودند. در واقع نور آنها خاموش شده بود. درست عکس آن در مورد بیماران مبتلا به ام اس رخ می داد. این مورد حالتی با نظم بسیار بود. افراد مبتلا به این بیماری نور بسیار زیادی را جذب می کردند که مانع از آن می شد که سلولها کارشان را انجام دهند. هماهنگی بسیار در تشریک مساعی مانع از انعطاف پذیری و حفظ ویژگیهای این افراد می شد مانند آنکه افراد زیادی بر روی یک پل رژه بروند و فرکانس تشدید در روی پل سبب خرابی آن شود. در یک جمله بیماران ام اس در نور غرق شده بودند. [4] ایشان به بررسی سازو کار دفاعی بیماران و تصحیح تابش آنها نیز پرداخت. چرا که طبق یک اصل فیزیکی هر دستگاهی دوست دارد به کمینه انرژی آزاد دست یابد. پوپ متوجه شد که شاید نور موجود در بدن بتواند کلید سلامتی بتواند کلید سلامتی و بیماری باشد. او در یک آزمایش نور گسیل شده از تخم مرغهای محلی را با تخم مرغهای ماشینی (پرورشی) مقایسه کرد و در یافت که نورهای گسیل شده از تخم مرغهای محلی بسیار همدوس تر از فوتونهای تخم مرغهای پرورشی بود. او دریافت که بهترین غذاها و سالمترین آنها دارای کمترین و همدوس ترین شدت نور بودند. نتیجه ای که ایشان در خصوص بیماری خاص سرطان این بود که اگر مواد شیمیایی سرطان زا می توانند گسیل زیست فوتونی را تغییر دهند پس شاید مواد دیگر بتوانند آن را اصلاح کنند. ایشان به بررسی گیاهانی که می توانند گسیلهای زیست فوتونی سلولهای سرطانی را تغییر دهند پرداخت. در بررسی چندین گیاه پرداخت و دریافت به غیر از یکی همگی فوتونهای گسیلی از سلولهای سرطانی را زیاد کردند. برای این کار دکتر پوپ به بررسی زنی که دچار سرطان سینه بود که از او قطع امید کرده بودند، پرداخت. این زن با توافق پزشک معالجش تمامی درمانهای خود را کنار گذاشت و به درمان دکتر پوپ توجه کرد. ایشان پس از چندین آزمایش داروی مورد نظر این شخص را تهیه و این زن مدت یک سال تحت درمان قرار گرفت. پی از یک سال نتایج آزمایش ها وضع این زن را کاملا طبیعی نشان می داد. این زن توانسته بود با تنها مصرف گیاه دارویی نور مناسب خود را بازیافته بود. )) هدف بنده از بیان چنین مطالبی این نیست که از این پس باید به تمام درمانهای گیاهی اعتماد نمود. هدف بیان تحقیقاتی است که در کمتر جایی شنیده اید و اینکه بیشتر پزشکان این نوع تحقیقات را اصلا قبول ندارند. از سوی دیگر بیان این مطلب است که احتمالا بدن افرادی مثل ما تعادل تابشی و دریافتی خود را نسبت به جهان اطراف از دست داده و در صورتی که به هر دلیلی که بتوانیم این تعادل را بازیابیم درمان نیز انجام خواهد شد. [1] H. Frohlich, “long- rang coherence and energy storage in biological systems” international journal of quantum chemistry, 1968; 2:641-9 [2] H. Frohlich, ‘evidence for bose condensation-like excitation of coherent modes in biological systems’ physics letters, 1975, 51A:21 [3] R. Nobili, ‘schrodinger wave holography in brain cortex’, physical review A, 1985; 32:3618-26 (and also: R. Nobili, ‘ ionic waves in animal tissues’, physical review A, 1987; 1901-22 [4] S. cohenand F. A. popp, ‘biophoton emission of the human body’ journal of photo chemistry and photobiology B:biology,1997; 40:187-9 RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - ماه - 2013/07/28 سلام و ممنون از مطلب خوبتون.. من دانشجوی دکترای لیزر هستم و تز دکترام هم روی نوروبیولوژی هست. این که همه اجسام از خودشون نور گسیل میکنن بر اساس دمایی که دارن، طبق قانون استفان بولتزمن معلوم و مشهوده. اما خب میدونیم که این نور جهتی و همدوس نیست و به همه طرف ساطع میشه. اما همونطور که گفتین وضعیت در سلول ها یه جور خاصه! یعنی نوری که سلول ها از خودشون گسیل میکنن همدوسه. يعني تمام فوتون هاي ساطع شده يه شكل هستند و در يه فركانس نوسان ميكنن و از طريق اين سيستم ميتونن روي هم اثر بگذارن و ارتباط داشته باشن و تغييرات يك سلول روي كل مجموع سلولي مي تونه اثر داشته باشه. در واقع فوتون ساطع شده از سيستم هاي بيو لوژيك بيوفوتون ناميده مي شه. در واقع هر سلول زنده با سلول هاي اطراف خودش يه هارموني رو تشكيل ميده كه از سه طريق توليد مواد شيميائي ، امواج صوتي و امواج نوري با هم ارتباط برقرار مي كنن که امواج نوری همون بیوفوتونها هستن. مقاله ای رو که در رفرنس 4 گذاشته بودید یه نگاهی انداختم. جالب بود! نتایج اینو نشون میداد که هم مقدار تابش بیوفوتونی برای ام اسی ها بیشتر بود و هم قرینه نبود و مثلاً برای دست چپشون بیشتر از دست راستشون بود.. پس اینکه این توازن در بیماران به هم خورده مشهوده! دکتر پوب در ادامه کارش که اومده بود یه بازه سه روزه رو بررسی کرده بود و روز دوم اینترفرون رو تزریق کرده بود هم جالب بود. اونجا نشون داه بود که بعد از روز دوم (با تزریق اینترفرون) تابش بیوفوتون پایین میاد ولی انگار هنوز به حد طبیعیه یه انسان سالم نمیرسه! ولی مشکل عدم قرینه بودن تابش برای دست های راست و چت حل نشده و اینطور نتیجه گرفته که درمان اینترفرون چندان هم کارآمد نیست..و البته این همون چیزیه که در بروشور داروهای خودمونم هست دیگه! حالا بسته به اینترفرون مصرفی، حدودای 40 درصد (حالا با یه کم بالا پاییین) کنترل حمله ها و عود بیماری رو داره و با درصد کمتری هم به خوب شدن پلاکها کمک میکنه.. و اینترفرون درمان قطعی اماس نیست بلکه کنترل کننده هست. عقل سلیم هم میگه قاعدتا باید یه چیزی هارمونی طبیعی سلول ها رو به هم بزنه که این گلبولهای سفید بیان به میلین خودی حمله کنن و اونو از بین ببرن وگرنه که طبیعت بدن این کارو نمیکنه.. حالا همون علته که ناشناختس قاعدتا باعث همین عدم تطابق تابش بیوفوتونی سلولهای شخص اماسی با شخص سالم هم میشه، چون سلولهاش هارمونی طبیعیِ خودشون رو از دست دادن.. بله یه راه کارش اینه که گیاهان رو تست کنن تا بخشی از این ناموزونی رو با فرایندهای طبیعی اصلاح کنن که به نظر میاد این مورد آزمون و خطاش زیاده! چون به نظرم، شخص به شخص فرق میکنه و نمیشه نسخه یکسان واسه همه پیچید. از طرفی زمان بر هم هست. اما یه راهکاره دیگه که الان رو بورس هست همین لیزر تراپی با انرژی پایین هست.. خب لیزر که خودش همدوسه راحتتر میتونه با این تابش همدوس بیوفوتون کوپل شه و این ناهماهنگی رو هماهنگ کنه.. والان هم با پیشرفت تکنولوژی لیزری دیگه نگران جذب و اثرات ابلیشن هم نیستیم.. این راهکار چون میتونه موازی کارهای تحقیقاتی من هم باشه بیشتر به دل من میشینه.. و اینا همه یه سری کارهاییه که داره در فاز تحقیقات انجام میشه و دست آخر ممکنه اثرات خوبی هم داشته باشه، حتی بهتر از اینترفرون تراپی.. و انشالله روزی که علت واقعی اماس شناخته میشه، به تناسبش درمان اصلی این بیماری هم میاد.. بازم متشکر از مطلب مفیدتون. استفاده کردیم.. RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - arhpir - 2013/09/16 سلام ماه خانم ببخشید با تاخیر فراوان مطلبتون رو مشاهده کردم . چون مدت طولانی بود وارد سایت نمی شدم. توضیحاتتون جالب بود. راستش هدف من از بیان این مطلب دو بخش بود. اول اینکه به عده ای که از این بیماری ترس دارند بگم واقعا بیماری فقط یه عدم توازن در بدنه. و با افکار مثبت می توان بخشی از این عدم توازن رو کنترل نمود. دوم اینکه به عده ای که اعتقادی به طب سنتی و گیاهی ندارند بگم که این موضوع در خارج از کشور از طریق دانشمندانی بسیار سختگیر تست شده و جواب گرفته شده است. به قول خودمون "خدا هر دردی رو بده درمانش رو هم تو طبیعت قرار داده" اما در مورد توضیحات زیبای شما: بله اینترفرون ها باعث کاهش تابش در کل بدن می شوند مثل اینکه شعله گاز رو کم کنی. اما همچنان عدم توازن شعله در بخشهای مختلف شعله پخش کن وجود داره فقط شدتش کمتر شده که کمتر به چشم بیاد. ولی مشکل عدم توازن نیست. لیزر تراپی می تواند باعث توازن تابش در بدن شود. این موضوع و به طور کلی استفاده از امواج الکترومغناطیسی می تواند برای درمان استفاده قرار گیرد. چرا که تعدادی از فیزیک دانان با استفاده از همین امواج توانستند تومورها و سلولهای سرطانی را در فاز آزمایشگاهی نابود کنند. حتی با استفاده از این روش توانستند آثار مخرب ناشی از سلاحهای شیمیایی بر بدن رو درمان کنند. تعدادی از همین فیزیک دانان معتقدند که با استفاده از این امواج می توان بدن رو مجبور به ساخت مجدد بخشهای از دست رفته بدن نمود. کل کار این امواج این است که بدن را وادار به تابش همدوس متقارن کنند. اگر بخوام برای دوستان دیگر بهتر توضیح بدم شاید مثل ایجاد نظم توسط ناظم مدرسه در حیاط مدرسه باشد. فیزیکدانان با استفاده از امواج الکترومغناطیسی می توانند افکار و حتی احساسات افراد رو کنترل کنند بدون اینکه خودشون متوجه بشند. این نمونه تحقیقات متاسفانه در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و در خارج از کشور هم دانشمندان به شکل گسترده نمی توانند وارد این حیطه کاری می شوند، چون اسپانسرهای تحقیقات که بیشتر شرکتهای دارویی هستند حامی آزمایشات دارویی و شیمیایی هستند. جدیدا تعدادی از شرکتهای مستقل حامی این نمونه تحقیقات شده اند. البته عمر این تحقیقات بسیار کم هستش. RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - سمیرا - 2014/04/07 خیییییییلی جالب و عجیب بود. اولین باره که همچین مطلبیو میشنوم، خوشحالم که رشته م به ام اسم ربط داره با تاخیر خیلی ممنونم از مطالب جالبتون RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - neghar - 2014/04/11 خیلی جالب بود برام RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - برگ 7 - 2014/04/11 چقدر جديد و جالب بود ممنون arhpir عزيز. نمون ى اون دوست خوبمون خانم (شفا يافته ) هست RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - barq - 2014/07/14 سلام و تشکر از مطلب خوبتون،من ریاضی محض خوندم و به کار فیزکدانها ایمان کامل دارم چون مثل پزشکی تجربی نیست ،اول علم بوده و بعد پیدا کردن کاربردهاش، نه مثل پزشکی که اول تجربه می کنند حالا رو چن نفر جواب داد همگانیش می کنند بعد ده سال می گذره باز توش شک می کنند. RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - leili-asmaneh - 2014/07/15 خیلی جالب بود یعنی این انرژی که ما از بعضیها می گیریم ولی از بعضی دیگه نه به همین مربوطه؟ یا اگه به کسی حسی داشته باشیم متوجه میشه بدون اینکه بگیم به این مربوط میشه؟!!! RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - helli - 2014/07/19 وای نکنه بین ام اس و رشته های علوم پایه ارتباطی باشه؟ RE: چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن - الهه درد - 2016/11/01 سلام,این مساله صحت داره,منظورم الکترومغناطیسه و مواردی ک ذکر کردین.من ۲سال پیش در شرایطی ک حالم واقعا بد بود هم از نظر جسمانی هم از نظر روحی,اتفاقی با جایی اشنا شدم ک تنظیم الکترومغناطیس بدن بود مراجعه کردم انجام دادن حالم ازین رو ب اون رو شد هم جسمانی هم روحی,پلاکامم خاموش شد.جلسه ۸پلاکام خاموش شده بودن بیشتر ادامه دادیم ک کلا ازبین برن پلاکا ولی نشد,اما تو همون جلسه ۸واقعا عالی بودم بازم خودش خیلی خوبه. |