+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: بحث ها وگفت و گوهای عمومی اعضاء (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7-%D9%88%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1)
+--- انجمن: مراسم و ملاقات هاي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: سفر ماسوله - انزلی (/Thread-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%B2%D9%84%DB%8C)
RE: دیدار ماسوله - انزلی - shahrzad - 2011/05/22
سلام سلامممممممممم
کلی اینا رو خوندم احساس دلتنگی بهم دست داد...
اول بگم دلم براتون قد سوراخ جوراب مورچه شده...میشه این هفته هم بریم؟!
خیلی دوستون دارم...خیلی خیلی...
ایشالا سفر بعدی همه اعضای سایت بتونن بیان..یعنی 1000 نفری بریم!
من این دفعه کلی سر وقت رسیدم ها!دیگه به من نگید بد قولی!ساعت 4:15 به وقت تهران آزادی بودم...
خانم ها مقدم هستن!
مهسا عاشقانه دوست دارم
هانیه خیلی عزیزی برام
سحر جونم ببخش اگه اذیتت کردم
نرگس و نفیسه جون...نفیسه کل سفر خواب بود!
باران که خیلی زحمت کشید برامون
بهار با لبخندای قشنگش که همیشه جلوی چشمامه
ماتیلات عزیزم با کلی زحمتی که برامون کشید...تازه لباس محلی هم برامون آورده بود که من پوشیدمش..البته یه سوتی خیلی بزرگ هم دادم!!!
پریا جونم مرسی که با ما اومدی عزیز دلم
شیرین با انرژی فوق العادش...
هم اتاقی های عزیزم برا شاهکارهای فوق العاده ام هم لازمه مجدادا پوزش بطلبم!نخندیننننن!
حالا آقایون...
از آقا حامد عزیز خیلی خیلی ممنونم که کلی با حوصله و صبر زیادش کلی برامون زحمت کشید..
از سینا برا مهربونیاش..
از حمید(هر چی فکر کردم دلیلی پیدا نکردم!حالا برا اینکه دلش نشکنه ازش تشکر کردم)!!!
مخلصیم داداش حمید..
از مجید عزیز که آخرش شیرینی نداد بهم
مرسی سلمان که اومدی
از حسین و حمید2 عزیز که منو تا منزل همراهی کردید(البته شما هم میخواستید برید خونتون دیگه!من افتخار دادم همراهتون اومدم)
از فرشید برا گل های قشنگش...دستم هم کلی تیغ تیغی شد آخرشم جایزش به ما نرسید!
علیرضا...خیلی باحالی..
فربد که زحمت عکس ها باهاش بود
احسان که کلی افتخار دادن تا باهاشون عکس بندازیم
آقا سعید عزیز..
آقا جلال که زحمت کشیدن و ما رو همراهی کردن
مهدی عزیز که به خاطر لباس قرمزش کلی هم صدمه دید در سفر!!!!با هانیه جون چند بار هم منو از خطر گم شدن نجات دادن.
میر علی که برامون بستنی خرید..
بچه ها برا اینکه اسم کسی جا نیوفته کلی فکر کردم..همه خاطرات سفر اومدم جلوی چشمام...الان بارونی شده...
ببخشید اگه کسی جا افتاد...
خیلی دوستون دارم
RE: دیدار ماسوله - انزلی - ehsan 10054 - 2011/05/22
RE: دیدار ماسوله - انزلی - سعیدهاشمی - 2011/05/22
(2011/05/22, 06:05 PM)shahrzad نوشته است: سلام سلامممممممممممن از همه دوستان تشکر می کنم ازتک تک شما در اضافه نام دوستان دیگری هم کهshahrzadجون جا انداخت
کلی اینا رو خوندم احساس دلتنگی بهم دست داد...
اول بگم دلم براتون قد سوراخ جوراب مورچه شده...میشه این هفته هم بریم؟!
خیلی دوستون دارم...خیلی خیلی...
ایشالا سفر بعدی همه اعضای سایت بتونن بیان..یعنی 1000 نفری بریم!
من این دفعه کلی سر وقت رسیدم ها!دیگه به من نگید بد قولی!ساعت 4:15 به وقت تهران آزادی بودم...
خانم ها مقدم هستن!
مهسا عاشقانه دوست دارم
هانیه خیلی عزیزی برام
سحر جونم ببخش اگه اذیتت کردم
نرگس و نفیسه جون...نفیسه کل سفر خواب بود!
باران که خیلی زحمت کشید برامون
بهار با لبخندای قشنگش که همیشه جلوی چشمامه
ماتیلات عزیزم با کلی زحمتی که برامون کشید...تازه لباس محلی هم برامون آورده بود که من پوشیدمش..البته یه سوتی خیلی بزرگ هم دادم!!!
پریا جونم مرسی که با ما اومدی عزیز دلم
شیرین با انرژی فوق العادش...
هم اتاقی های عزیزم برا شاهکارهای فوق العاده ام هم لازمه مجدادا پوزش بطلبم!نخندیننننن!
حالا آقایون...
از آقا حامد عزیز خیلی خیلی ممنونم که کلی با حوصله و صبر زیادش کلی برامون زحمت کشید..
از سینا برا مهربونیاش..
از حمید(هر چی فکر کردم دلیلی پیدا نکردم!حالا برا اینکه دلش نشکنه ازش تشکر کردم)!!!
مخلصیم داداش حمید..
از مجید عزیز که آخرش شیرینی نداد بهم
مرسی سلمان که اومدی
از حسین و حمید2 عزیز که منو تا منزل همراهی کردید(البته شما هم میخواستید برید خونتون دیگه!من افتخار دادم همراهتون اومدم)
از فرشید برا گل های قشنگش...دستم هم کلی تیغ تیغی شد آخرشم جایزش به ما نرسید!
علیرضا...خیلی باحالی..
فربد که زحمت عکس ها باهاش بود
آقا سعید عزیز..
آقا جلال که زحمت کشیدن و ما رو همراهی کردن
مهدی عزیز که به خاطر لباس قرمزش کلی هم صدمه دید در سفر!!!!با هانیه جون چند بار هم منو از خطر گم شدن نجات دادن.
میر علی که برامون بستنی خرید..
بچه ها برا اینکه اسم کسی جا نیوفته کلی فکر کردم..همه خاطرات سفر اومدم جلوی چشمام...الان بارونی شده...
ببخشید اگه کسی جا افتاد...
خیلی دوستون دارم
نام ببرم خوبه احسان جان نرگس گلم با خواهر مهربانش باران عزیز با اون دستپخت عالیش وو پری گلم وو شیرین واقعا مثل یه خواهر واقعی زمانی که دید من فشارم افتاده بود خیلی کمکم کرد....ازهمه ممنونم ببخشید اگر اسمی از قلم افتاد
RE: دیدار ماسوله - انزلی - sama - 2011/05/22
RE: دیدار ماسوله - انزلی - farshid - 2011/05/22
بچه ها یه سفر برای 14 15 بزارین باکو یا ارمنستان
من پایه هستم تورشو هم براتون پیدا میکنم باارزانترین قیمت ممکنه
RE: دیدار ماسوله - انزلی - Narges - 2011/05/22
سلام فرشيد خوبی ؟
ميبينم سفر بعد جور به همه خوش گذشته
در تدارک سفر جديد هستی
RE: دیدار ماسوله - انزلی - farshid - 2011/05/22
(2011/05/22, 08:40 PM)Narges نوشته است: سلام فرشيد خوبی ؟
ميبينم سفر بعد جور به همه خوش گذشته
در تدارک سفر جديد هستی
سلام نرگس جان
ستاره نو مبارک باشه
ما که عددی نیستیم برنامه بزاریم فقط پیشنهاد میکنیم
اگه برین پایه ام
RE: دیدار ماسوله - انزلی - hamid - 2011/05/22
سلام .
منم بالاخره به این تاپیک رسیدم . ولی بازم وقت خوبی نیست چون خستم
اول از همه از حامد گلم تشکر میکنم . دوست داشتم لیست تورهایی که حامد باهاشون تماس گرفته رو میگفت بهتون . یعنی واقعا این پسر معرکس . خوشحالم که تجربمون ( البته تمام زحمت هاش گردن حامد بوده ) روز به روز داره بیشتر میشه و هر دیدارمون از دیدار قبلی بهتره .
از پریا و احسان عزیز ممنونم که با روحیه بی نظیرشون کلی انرژی به جمع تزریق کردن .
جلال و باران عزیز که کلی هم بهشون زحمت دادیم . کلی جلال کلمه اضافه کرد به بازی و ما خندیدم :55: ( خیلی باحال بود استدلال جلال . میگه دیدم این کلمه یه خورده کمه بهش یه چیزایی اضافه کردم
)مهدی و هانیه هم که مثل همیشه پر انرژی بودن . مهدی هم که زیاد گل نخورد
دستت درد نکنه :35:شهرزاد و مهسا و شیرین هم مثل همیشه کلی سرم جیغ و داد کردن . کلی نقشه های پلید واسم کشیدن . دستشون درد نکنه :55:
حاج اقا میرعلی که با رژلب حاج آقا تر بود . حمید که هر سری باید سرش جیغ و داد میکردم که شور هیجان داشته باشه .
سلمان که زحمت کشیده بود از اراک اومده بود . کلی مارو خوشحال کرد . سعید که کلی باحال بود مثل اس ام اس هاش کلی هم باحاش حال کردم
نرگس و نفیسه که خدا رو شکر جمله ای رو این وسط داغون نکردن . یه بارم جمله رو اصلاح کردن
ولی یادم میمونه که نفیسه جریمشو انجام نداد واسه همین نرگس رو جریمه میکنیم سری بعد سینا که ظاهرا جایگاهشو داده بود به نفر پایینی . بعضی اوقاتم یه چشمه هایی میومد که ثابت کنه هنوز پیر نشده
هنوزم به سر ایستگاه نرسیده از تختش پیاده شد و رفت در و باز کرد . ماهم بیچاره شدیم علیرضا و بهار که نصف جمله ها تو این بخش خراب میشد
نوبتی هم اشتباه میشنیدن :55::55: خدایی علیرضا نبود نصف خنده هامون نبود و ما بدین وسیله بود که فهمیدیم خدا هست فرشید و حسین هم دیر اومدن . به فرشید هم گفتم یکی طلبت
ولی بازم مر30 که اومدید فربد گلم که قربونش برم هیچی کم نداره هر چی تعریف کنم بازم کمه . ساکته ولی شلوغ شه میترکونه . ورزشم کنه که تبحر خاصی داره
بهار ( matilat ) واقعا هیچ جمله ای برای تشکر در مقابل زحمتش وجود نداره . واقعا محشره . ببخشید که اون گربه رو یه خورده له کردم
کوبیدم به دیوار . میخواستم پرتش کنم تو اب :35: یه خورده خلی ولی محشری . مجید گلم که با کلی چک و لگد اوردمش . قشنگ ترین جاش این بود که مجبور شد کاری رو که واسه دیگران تدارک دیده بود خودش انجام بده .
از سحر عزیزمم ممنونم که اومد و به قول بچه ها کلی انرژی واسم اورد .
RE: دیدار ماسوله - انزلی - i3aran - 2011/05/23
بخدا خيلي حرفها دلم مي خواد بزنم ولي تو يك جمله خلاصه مي كنم:
دلم براتون اندازه ي سوراخ جوراب يه مورچه شده
RE: دیدار ماسوله - انزلی - Mahdieh - 2011/05/23
باران چان لطف كن عكس سوراخ جوراب مورچه را در اندازه واقعي اينجا بذار