درمان افسردگی - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: روانشناسي (https://mscenter.ir/Forum-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A) +--- انجمن: اخبار روانشناسي (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A) +--- موضوع: درمان افسردگی (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C) |
RE: افسردگي و راههاي كاهش آن - yummy - 2012/07/31 افسردگــــــی افسردگي عبارت است از احساس غم، دلسردي، يا نااميدي به مدت حداقل 2 هفته در اغلب روزها و اغلب ساعات روز، به علاوه علايم همراه. علايم شايع از دست دادن علاقه؛ بيحوصلگي و دلزدگي؛ ناتواني از لذت بردن احساس نااميدي؛ بيحالي و خستگي بيخوابي؛ خواب زياد يا ناراحت گوشهگيري اجتماعي؛ احساس بيارزش بودن ومورد نياز نبودن بياشتهايي يا پرخوري؛ يبوست از دست دادن ميل جنسي مشكل داشتن در تصميمگيري؛ مشكل داشتن در تمركز يكباره به گريه افتادن بدون توضيح مشخص احساس گناه شديد به خاطر وقايع بياهميت يا خيالي تحريكپذيري؛ بيقراري؛ افكار خودكشي دردهاي مختلف، مثل سردرد، درد قفسه سينه بدون شواهدي از بيماري جسمي علل براي بيماري افسردگي واقعي هيچ علت يگانه و روشني نميتوان متصور بود. بعضي از عوامل زيستشناختي مثل بيماريهاي جسمي، اختلالات هورموني، يا بعضي داروها ميتوانند نقش داشته باشند. عوامل اجتماعي و رواني نيز ميتوانند نقش داشته باشند. اختلالات ارثي نيز ميتوانند مؤثر باشند. بروز اين حالت ممكن است با تعداد وقايع ناراحتكننده زندگي فرد ارتباط داشته باشد. عوامل تشديد كننده بيماري عصبانيت يا احساس ديگري كه فرو خورده شده باشد. داشتن شخصيتي وسواسي، منظم و جدي، تكاملگرا، يا شديداً وابسته سابقه خانوادگي افسردگي وابستگي به الكل شكست در كار، ازدواج، يا روابط با ديگران مرگ يا فقدان يكي از عزيزان از دست دادن يك چيز مهم (شغل، خانه، سرمايه) تغيير شغل يا نقل مكان به يك جاي جديد انجام بعضي از اعمال جراحي مثل برداشتن پستان به علت سرطان وجود يك بيماري يا معلوليت عمده گذر از يك مرحله از زندگي به مرحلهاي ديگر، مثلاً يائسگي يا بازنشستگي استفاده از بعضي از داروها مثل رزرپين، داروهاي مسدودكننده بتا آدرنرژيك، يا بنزوديازپينها محروميت از داروها و مواد محرك مثل كوكائين، آمفتامينها، يا كافئين بعضي از بيماريها مثل ديابت، سرطان لوزالمعده، و اختلالات هورموني پيشگيري تغييرات عمده زندگي را پيشبيني و آمادگي لازم براي مواجهه شدن با آنها را كسب كنيد. حتيالامكان از عوامل خطر پرهيز كنيد. عواقب مورد انتظار در بسياري از موارد، بيماري خود به خود خوب ميشود، اما با كمك گرفتن از پزشك ميتوان مدت افسردگي را كم كرد و روشهاي مقابله با افسردگي را فرا گرفت. عود افسردگي شايع است. درصد بهبودي بالا است، حتي اگر فرد به هنگام افسردگي، نسبت به بهبودي خود ديد منفي داشته باشد. عوارض احتمالي خودكشي. علايم هشداردهنده آن عبارتند از: ـ گوشهگيري از خانواده و دوستان ـ عدم توجه به ظاهر خود ـ به زبان آوردن اين كه فرد ميخواهد «همه چيز را تمام كند» يا اينكه «زيادي است و مزاحم ديگران.» ـ شواهدي از داشتن نقشه براي خودكشي (مثلاً نوشتن وصيتنامه يا توجه به يك سلاح قتاله) ـ خوشحالي ناگهاني پس از احساس نوميدي طولاني مدت ـ عدم بهبود افسردگي درمان اصول كلي در صورتي كه علايم خفيف تا متوسط باشند، روشهاي به عهده گرفتن مراقبت از خود را در پيش گيريد: با دوستان و خانواده صحبت كنيد. به طور منظم ورزش كنيد. يك رژيم غذايي متعادل و كمچرب داشته باشيد. الكل مصرف نكنيد؛ كارهاي عادي زندگي خود را ادامه دهيد. فيلمهاي خندهدار و شاد ببينيد. در صورت امكان به تعطيلات برويد. احساسات خود را در يك دفتر خاطرات روزانه بنويسيد. سعي كنيد مشكلات در روابط با ديگران را حل كنيد (البته بهتر است كه در اين زمان تصميمات عمده نگيريد). تا حدي كه ميتوانيد فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري خود را حفظ كنيد. مسؤوليتهاي خود را تا زمان بهبودي به فرد ديگري واگذار كنيد. به گروههاي حمايتي در مورد افسردگي بپيونديد. داروها داروهاي ضدافسردگي براي بعضي از افراد كه افسردگي طولانيمدت يا نسبتاً شديد دارند. ليتيم براي مواردي كه دورههايي از سرخوشي غيرطبيعي و افسردگي متناوباً رخ ميدهند. فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري محدوديتي براي آن وجود ندارد. فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري ها و علايق روزانه را حفظ كنيد حتي اگر حوصله آنها را نداريد. رژيم غذايي يك رژيم عادي و متعادل داشته باشيد حتي اگر اشتها به غذا نداريد. درچه شرايطي بايد به پزشك مراجعه نمود؟ اگر شما يا يكي از اعضاي خانوادهتان علايم افسردگي داريد. اگر احساس تمايل به خودكشي يا نااميدي داريد. RE: افسردگي و راههاي كاهش آن - naazanin - 2012/08/11 افسردهاید؟ از این روغن بخورید دانشمندان با انجام تحقیقاتی متوجه شدند تعدادی از بیماران افسرده با مصرف اسیدهای چرب امگا3 موجود در روغن ماهی احساس آرامش بیشتری پیدا کردند. تقریبا نیمی از این بیماران که دچار نا امیدی نبودند با خوردن مکملهای روغن ماهی وضعیت روحیشان بهبود پیدا کرد. در این تحقیقات آمده است که مکملهایی که دارای EPA و DHA یعنی دو فرم اصلی چربیهای امگا 3 هستند در بهبود وضعیت روحی تاثیر زیادی دارند.دکتر فرانکویس لسپرانس از دانشگاه مانتریال در کانادا در این باره گفت: ما برای بررسی تاثیر مکملهای روغن ماهی تحقیقاتی را روی دو گروه از بیماران افسرده انجام دادیم. به یک گروه از این افراد کپسولهای روغن ماهی دادیم و به گروهی دیگر نیز داروهای بیاثر دادیم.در ابتدای این تحقیق نیز فرمهایی در اختیار هر کدام از بیماران قرار گرفت تا شدت افسردگی آنها بررسی شود. به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران ؛ با انجام این تحقیقات دانشمندان متوجه شدند روغن ماهی میتواند در بعضی از بیماران افسرده تاثیرات قابل توجهی داشته باشد و علائم بیماری آنها را کاهش دهد.اما با این حال تاثیر روغن ماهی برای درمان افسردگی چندان توسط محققان تائید شده نیست و دانشمندان معتقدند در کنار استفاده از این مکملها استفاده از داروهای ضد افسردگی هنوز هم باید مورد توجه قرار گیرد. کارشناسان در این باره اعلام کردند بیماران افسردهای که تمایل به امتحان کردن روغن ماهی دارند بهتر است ابتدا با پزشک خود مشورت کنند و به هیچ وجه به صورت خودسرانه مصرف داروهای خود را قطع نکنند.هنوز هم مشخص نیست که چرا اسیدهای چرب امگا 3 ، خصوصا EPA میتواند در بهبود علائم بعضی از انواع افسردگی موثر باشد.بعضی از تحقیقات نشان میدهد برخی مواد وجود در اسیدهای چرب میتواند در تولید بعضی از مواد شیمیایی در مغز موثر باشد که مرتبط با افسردگی هستند. افراد قدرشناس کمتر افسرده میشوند محققان در تازهترین تحقیقات خود دریافتند که کمک به نوجوانان در شمارش نعمتهایی که خدا به آنها داده میتواند نقشی مهم در سلامت ذهنی آنها ایفاء کند. این تحقیقات نشان داد که با افزایش قدردانی، رضایتمندی از زندگی، شادی، نگرشهای مثبت، امید و حتی عملکرد آکادمیک نیز افزایش مییابدگیاکوموبونو، استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا گفت: کودکانی که نسبت به موهبتهای زندگیشان قدرشناس هستند، در مهارتهای مهم زندگی مثل همکاری، هدفمندی، خلاقیت و استقامت عملکرد بهتری دارند.بونو گفت: قدرشناسی این امکان را به ما میدهد تا بدانیم چه چیزی بیشترین اهمیت را برایمان دارد و سعی کنیم تا به آن به عنوان هدفی والاتر برسیم. به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ محققان در این تحقیقات 700 دانش آموز 10 تا 14 ساله ساکن نیویورک را بررسی کردند. افراد شرکت کننده سفیدپوست (67 درصد)، آسیایی-آمریکایی (11 درصد)، سیاهپوست (10 درصد) و اسپانیولی (1.4 درصد)، و حدود 11 درصد هم از سایر نژادها بودند یا اینکه نژادشان مشخص نبود.محققان عوامل اجتماعی-اقتصادی و میزان تحصیلات والدین را مدنظر داشتند اما اعتقادات مذهبی مورد توجه این تحقیقات نبودند.بونو گفت: محققان نوجوانان قدرشناس را دارای گرایش و حالتی دیدند که این امکان را به آنها میداد تا به طرز مثبتی نسبت به افراد و چیزهای خوب زندگیشان عکس العمل نشان دهند. این دانش آموزان در ابتدای تحقیقات و 4 سال بعد از آن، پرسشنامههایی را در مدرسه پر کردند. بونو نتایج قدرشناس ترین فرد را با قدرنشناس ترین فرد مقایسه کرد.وی متوجه شد افرادی که قدرشناستر از بقیه بودند 15 درصد بیشتر احساس میکردند که زندگیشان با معنی و مفهوم است، 15 درصد بیشتر از زندگیشان راضی بودند و 17 درصد بیشتر احساس خوشبختی و امید در زندگی داشتند و علاوه بر این، 13 درصد کمتر دچارعواطف منفی و 15 درصد کمتر دچار علائم افسردگی بودند. بونو گفت: یک رابطه قوی بین احساس رضایت از زندگی و احساس قدرشناسی وجود دارد.افراد قدرشناس خوش بین تر و امیدوارتر هستند و این احساس را دارند که منابع کسب موفقیت در آینده را داراست.به نظر میرسد که جایگاه اجتماعی-اقتصادی با قدرشناسی در ارتباط نباشد.بونو گفت: حتماً نباید ثروتمند باشید تا احساس قدرشناسی داشته باشید ما به این نتیجه رسیدیم که هنگامی که به کودکان فقیر کمک میشود بسیار قدرشناس عمل میکنند. میلر،رئیس بخش روانشناسی مرکز پزشکی مونته فیرو گفت: اغلب از کودکان میپرسند که برای چه چیزی قدرشناس هستند اما آنها اصلاً نمیتوانند جوابی بدهند. این علامت خطرناک برای افزایش خطر افسردگی شدید و خودکشی است اما ایجاد احساس قدرشناسی در کودکان میتواند مانع از بین رفتن اعتماد به نفس شود و احساس هدفمندی و توانمندی به آنها دهد. بونو گفت: والدین برای آموزش قدرشناسی به کودکانشان باید به احساس قدرشناسی خود توجه داشته باشند و آن را الگویی برای کودکانشان قرار دهند.در مورد چیزی که نسبت به آن احساس قدرشناسی دارید صحبت کنید و سپس از کودکانتان بپرسید که نسبت به چه چیزی قدردان هستند.بهتر است افرادی را که به آنها در زندگیشان کمک کردهاند یاد آور شوید مثلاً معلمی که بعد از وقت کلاس برایش وقت گذاشته، مربی که موجب ایجاد تفاوت در زندگی او شده است.صحبت در زمینه قدردانی به ما کمک میکند تا مسیر خود را به طرف مهمترین چیزهای حائز اهمیت بیابیم.بودجه این تحقیقات توسط سازمان جان تمپلتون تامین شد. RE: افسردگي و راههاي كاهش آن - naazanin - 2012/08/14 افسردگی و استرس، مغز را كوچك میكند به گزارش سرویس سلامت ایسنا، كوچك شدن مغز عامل بروز اختلالات احساسی و ناتوانی های ذهنی و ادراكی است. متخصصان علوم پزشكی دانشگاه ییل در آمریكا دریافته اند كه یك كلید ژنتیكی منفرد عامل ارتباط بین افسرگی و كاهش حجم مغز در حیوانات آزمایشگاهی است. به گزارش ساینس دیلی، نتایج آزمایش ها نشان می دهد كه این كلید ژنتیكی موسوم به �فاكتور رونوشت� روی بیان چندین ژن تاثیر می گذارد كه برای شكل گیری ارتباطات سیناپسی بین سلولهای عصبی ضروری هستند در نتیجه این تغییرات می تواند به كاهش توده مغزی در ناحیه Prefrontal قشر مخ منتهی شود. دكتر رونالد دومان و دستیاران وی در عرصه روانپزشكی، نوروبیولوژی و فارماكولوژی در این آزمایش به بررسی تاثیر استرس روی فقدان سیناپس های مغزی در انسان پرداختند. آنها متوجه شدند مدارهای عصبی كه به طور طبیعی در فرآیندهای احساسی و ادراكی نقش دارند در اثر فعال شدن �فاكتور رونوشت�، دچار اختلال می شوند و ظاهرا افسردگی حاد و اضطراب مزمن عامل فعال سازی این فاكتور هستند. جزئیات این آزمایشات در مجله نیچر مدیسین ارائه شده است. روش هـای مبارزه با استـرس و افسـردگی - ebrahimsh - 2012/09/25 روش هـای مبارزه با استـرس و افسـردگی گروه اینترنتی ایران سان آدم معمولا با استرس به دنیا می آید! از همان زایشگاه که خانه گرم و نرم رحم مادرش را باید ول کند و غلفتی برود وسط بازوهای دکتر سبیل کلفت.همان جا اولین شوک و استرس وارد میشود و هر چه سن آدم بالاتر می رود، میزان استرس آدم هم بالاتر می رود و جنس آنها هم جدی تر و ویرانگر تر… عوامل استرس زا را معمولا نمی توان از بین برد! فقط می شود استرس را کنترل کرد. داستان مثل هم اتاق شدن با یک الاغ چموش است که لگد می اندازد و به هیچ صراطی مستقیم نمی شود که لگد نزند. این وسط شما هستید که خودتان را باید در برابر ضرباتش محافظت کنید. از او دور شوید، خودتان را سفت بگیرید، دستتان را جلوی جاهای حساستان بگذارید که آسیب نبینند. حالا این شما و این هم روشهای کنترل و مدیریت استرس: گروه اینترنتی ایران سان اول - از استرسهایتان حرف بزنید : یک آدم صبور و دهن قرص گیر بیاورید و کل بدبختی ها و جفتکهایی که از الاغ زندگی خورده اید را با او تقسیم کنید. بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند. علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می کنید، او هم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل میفهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید و این یعنی آرامش! دوم - فقط به زمان حال فکر کنید : گذشته تان و آینده تان را خیلی جدی نگیرید. اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی هایی که در گذشته در حق خودتان کرده اید، نشوید. همه همینطور بوده اند و انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده ای جز چرکی شدن آنها ندارد. آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز، معمولا سخت تر و دردناک تر است. سوم - به خودتان استراحت بدهید : حالا می گویم استراحت، فکرتان نرود سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی. وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختی ها، آدم میتواند به خودش یک مرخصی چند ساعته بدهد. کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد. مثل نهنگ ها که هر از چندگاهی به بالای آب می آیند و نفسی تازه می کنند و دوباره به زیر آب برمی گردند. گروه اینترنتی ایران سان چهارم - تن تان را بجنبانید : ورزش قاتل استرس است. لزومی هم ندارد که وقتی می گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید. همچین که یک جفتک چارکش منظم و خفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است. از من به شما نصیحت. گروه اینترنتی ایران سان پنجم - واقع بین باشید : ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم. داستان مثل آمپول زدن میماند. وقتی اصغر آمپول زن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را می کند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر می شود. گاهی مواقع باید واقع بین بود و عضله هایت را شل کنی که دردش کمتر شود. ششم - زندگی تان، میدان و مسابقه اسب دوانی نیست : خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن و “رقابت پیشگی”، استرس زا است. اینکه زری فوق لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و منوچهر فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج سر چوب، دویده و به هیچ کجا هم نرسیده. زندگی مسخره تر از چیزی است که شما فکرش را می کنید. هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند. خودتان باشید. هفتم - از مواجهه با عوامل “ترس زا” هراس نداشته باشید : مثال ساده آن، دندان پزشک است.وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید. نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندان پزشک، با درد آن بسازید و همه لقمه هایتان را با یکطرفتان بجوید. نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس درد است. ترس، استرس میزاید. گروه اینترنتی ایران سان هشتم - خوب بخورید و بخوابید و شعارتان گور بابای دنیا باشد : آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کار نمی کند.مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد. آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی. گروه اینترنتی ایران سان نهم - بخندید، همه مشکل دارند : من دارم، شما هم دارید. همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست. یاد بگیرید بخندید. به ریش دنیا و مشکلات بخندید. به بدبختی ها بخندید. به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم، بخندید. به خودتان بخندید. دو بار اولش سخت است. اما کم کم عادت میکنید و می بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست. درمانش نمی کند اما دردش را کم میکند. یک چیزی هم اضافه کنم و بروم. شرط می بندم عکس العمل پنجاه درصد از خواننده ها نسبت به این توصیه ها این است: برو جلو بوق بزن بابا.دلت خوشه.تا اینجا تو گرفتاری ام اونوقت میگه پاشو ورزش کن، بخند.این حرفها مال ماها نیس. همش تئوریه.بیا دو دقیقه جای من باش ببین میتونی… این حرف فقط عناد با خودتان است. همه فکر میکنند که مشکلات خودشان، بزرگترین و کشنده ترین مشکلاتی هستند که انسان میتواند آنها را داشته باشد. توصیه ها را جدی بگیرید حتی اگر همین دو دقیقه پیش، پاهایتان را روی مین از دست داده اید و خانه تان را بانک مصادره کرده و دیروز هم از کار اخراج شده اید و دوازده سر عائله دارید و دویست میلیون تومان چک تان هم دارد برگشت میخورد. RE: چگونه بر افسردگی خود غلبه کنیم؟ - # پریسا # - 2012/10/06 انواع درمانهای بيماری افسردگی : يکی از متداولترين درمانها جهت بيماری افسردگی داروهای ضد افسردگی ، روان درمانی و يا ترکيبی از هر دو روش است. هر کدام از اين درمانها می تواند با در نظر گرفتن ماهيت و شدت افسردگی در افراد مختلف به کار گرفته شود و البته تا حدودی رجحان و برتری هر کدام از انواع درمانها بستگی به فرد دارد. در افسردگی های جزئی و ملايم يکی از اين درمانها و يا هر دو نوع درمان مفيد است. در حاليکه در افسردگی های شديد و ناتوان کننده معمولا" اولين قدم در درمان تجويز دارو می باشد. در درمان ترکيبی دارو می تواند به سرعت علائم جسمی مربوط به بيماری افسردگی را از بين ببرد، در حاليکه روان درمانی به فرد می آموزد که چگونه با استفاده ازطرق موثر به حل مشکلات بپردارد. داروها : انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی جهت درمان استفاده می شود. هر کدام از اين داروها تاثيرات مختلفی را روی خلق می گذارند. داروهای ضد افسردگی اعتيادآور نيستند. اگر چه بعضی از افراد با مصرف دو هفته از اين داروها متوجه بهبود در وضعيت خود می شوند ولی معمولا" داروهای ضد افسردگی بايد حداقل برای چهار هفته و يا در بعضی از موارد بيش از 8 هفته بطور منظم مصرف شوند تا تاثير کامل درمان مشخص شود. برای اينکه داروها بيشترين تاثير را داشته باشند و نيز به منظور پيشگيری از عود مجدد افسردگی داروها بايد دقيقا" طبق دستورات پزشک حدود 6 تا 12 ماه مصرف شوند . داروها بايد از نظر مقدار مصرف با حداکثر اثربخشی و داشتن کمترين اثرات جانبی تحت نظارت پزشک باشند. برای افرادی که چندين دوره حاد افسردگی داشته اند، درمان دارويی طولانی موثرترين راه جهت پيشگيری از عود بيماری است. پزشک مربوطه بايد اطلاعات مربوط به اثرات جانبی احتمالی در مورد استفاده از داروها و همچنين محدوديت های دارويی وغذايی را در اختيار بيمار قرار دهد زيرا مصرف بعضی از داروها و يا مکمل های غذايی همراه با استفاده از برخی داروهای ضدافسردگی ممکن است اثرات نامطلوبی در فرد به جا گذارد و يا احتمالا" محدوديت هايی در مصرف اين داروها در دوران حاملگی وجود داشته باشد. برای سالها ،درمان انتخابی اختلال دو قطبی ليتيوم ( Lithium ) بود زيرا اين دارو در کاهش نوسانات خلقی که در اين بيماری رايج می باشد، موثر بوده است. اما مصرف آن بايد به دقت انجام گيرد زيرا فاصله بين ميزان موثر دارو و مقداری که موجب مسموميت می شود نسبتا" کم است. در هر حال مصرف ليتيوم برای فردی که قبلا" دچار مشکلات قلبی، کليوی، تيروئيد و يا صرع بوده غالبا" توصيه نمی شود. خوشبختانه داروهای ديگری هستند که می توانند در کنترل نوسانات خلقی موثر باشند. در ميان اين داروها دو داروی تثبيت کننده خلق و خو و ضد تشنج به نامهای کاربامازپين ( CARBAMAZEPINE با نام تجاری Tegretol ) وجود دارد. هر دوی اين داروها از نظر کلينيکی مورد قبول است و ويپوريت از طرف سازمان غذا و داروی آمريکا به عنوان اولين انتخاب درمانی در مانيای حاد ( شيدايی ) ( Mania ) مورد تائيد قرار گرفته است. بعضی از تحقيقات نشان می دهد که ویپوريت ميتواند باعث تداخل در عملکرد هورمونی در دخترانی که در سن بلوغ به سر می برند، شود بنابراين دختران جوان که می خواهند از اين دارو استفاده کنند حتما" بايد آن را زير نظر يک پزشک مصرف نمايند. ديگر داروهای ضد تشنج که در حال حاضر مورد استفاده قرار ميگيرد شامل لاموتريژن ( Lamotrgine با نام تجاری Lamictal ) و گاباپنتين ( Gabapentin با نام تجاری Neurontin ) می باشند، نقش آنها در سلسله مراتب درمانهای مربوط به اختلال دو قطبی هنوز تحت مطالعه می باشد. بيشتر افرادی که دچار اختلال دو قطبی هستند بيش از يک دارو مصرف می کنند. بدين ترتيب که همراه با مصرف ليتيوم و يا يک داروی ضد تشنج بيماران اغلب يک داروی ديگری نيز جهت رفع اضطراب، نگرانی، بی خوابی و افسردگی مصرف می کنند. بعضی از تحقيقات نشان می دهد که استفاده از يک داروی ضدافسردگی بدون مصرف يک داروی تثبيت کننده خلق و خوی می تواند خطر سوق به طرف حالت شيدايی ( مانيا ) را افزايش دهد و يا باعث سرعت گرفتن چرخه اختلال دو قطبی شود. ترکيب استفاده از اين داروها برای بيمار از اهميت بسزايی برخوردار است و نياز به همکاری نزديک با پزشک دارد. روان درمانی: در افسردگی های خفيف و متوسط روان درمانی می تواند يک انتخاب برای درمان باشد. بعضی از درمانهای کوتاه مدت ( 10 تا 20 هفته ای ) در انواع مختلف افسردگی می توانند بسيار موثر باشند. درمانهايی که از طريق صحبت کردن انجام می شود به بيماران کمک می کند که نسبت به مشکلات خود بصيرت يافته و از طريق گفتگو با درمانگر آنها را حل کنند. رفتار درمانگران به بيماران کمک می کنند که رفتارهای جديد را که منجر به رضايت بيشتر از زندگی می شود بياموزند و رفتارهای غير سازنده را کنار گذارند. تحقيقات نشان می دهد که دو نوع روان درمانی کوتاه مدت يکی به نام رفتاری- شناختی و ديگری روان درمانی بين فردی وجود دارند که هر دو می توانند به برخی از انواع افسردگی کمک کنند. روان درمانی بين فردی به شخص کمک می کند تا روابط بين فردی را که منجر به افسردگی يا وخيم تر کردن حالت افسردگی نقش دارد، تغيير دهد. درمان شناختی رفتاری نيز به فرد کمک می نمايد که شيوه تفکر و رفتار منفی را که احتمالا" ممکن است به افسردگی کمک کند را تغيير دهد. درمان از طريق شوک الکتريکی : برای افراد که افسردگی آنها شديد است و يا زندگيشان را تهديد می کند و آن دسته از اشخاص که نمی توانند از داروی ضدافسردگی استفاده کنند، درمان از طريق شوک الکتريکی مفيد است. اين نوع درمان به ويژه برای افرادی که در معرض خطر جدی خودکشی، اضطراب شديد، افکار روان پريشی و يا دچار از دست دادن شديد وزن بدن و ضعف جسمانی ناشی از يک بيماری روانی هستند، مفيد است. قبل از درمان يک داروی شل کننده عضلات به فرد داده می شود. در شرايط بی هوشی کوتاهی که به بيمار داده می شود، الکترودها به منظور وارد کردن ضربانهای الکتريکی در محل های دقيق روی سر بيمار گذاشته می شوند. شخصی که تحت درمان شوک الکتريکی قرار می گيرد، نسبت به دریافت محرک های الکتريکی هشيار نيست. معمولا" برای اثر بخشی مطلوب درمان حداقل به صورت سه بار در هفته بايد از آن استفاده شود. درمان عود افسردگی : حتی زمانی که درمان به موفقيت انجام می شود احتمال برگشت افسردگی وجود دارد. تحقيقات نشان می دهد که بعضی از روشهای درمانی در اين مرحله بسيار مفيد هستند. تداوم استفاده از داروهای ضدافسردگی با همان مقداری که در مرحله حاد بيماری تجويز می شده و موجب موفقيت درمان بوده ، می تواند از بروز مجدد افسردگی پيشگيری نمايد. روان درمانی ماهانه بين فردی در بيمارانی که از دارو استفاده نمی کنند، می تواند زمانهای برگشت بيماری را به تاخير اندازد. مسير بهبودی: بهره برداری از مزايای درمان از تشخيص علائم افسردگی شروع می شود. قدم بعدی ارزيابی به وسيله يک فرد متخصص است. اگر چه افسردگی می تواند از طريق پزشکان عمومی يا مراقبت های اوليه بهداشتی تشخيص داده شده و درمان شود ولی اين پزشکان اغلب بيماران را به روان پزشکان، روان شناسان، مددکاران اجتماعی بالينی و يا ديگر متخصصين بهداشت روانی ارجاع می دهند. درمان با مشارکت و همکاری بيمار و درمان کننده مراقبت های بهداشتی انجام می گيرد و طی آن بيمار از روش های درمان خود اطلاع داشته و در مورد آن با پزشک معالج خود مذاکره می کنند. اگر بعد از 2 تا 3 ماه بعد از درمان نتيجه مثبتی بدست نيامد و يا علائم بيماری شديدتر شدند، در آنصورت بيمار از پزشک معالج خود می خواهد که از روش ديگری استفاده کند. همچنين در اين مواقع می توان از نظر يک متخصص بهداشت روانی ديگر نيز استفاده کرد. در اينجا دوباره گام هايی که بايستی در درمان برداشته شوند مرور می گردند : علائم خود را با استفاده از فهرستی که در صفحه 2 ارائه شده است، وارسی نماييد. با يک متخصص بهداشت روانی و يا يک متخصص بهداشتی صحبت کنيد. يک متخصص درمانی و يا يک روش درمانی که با آن راحت هستيد را انتخاب نماييد. خودتان را به عنوان سهيم در درمان و مطلع در اين زمينه در نظر بگيريد. اگر بعد از 2 يا 3 ماه احساس کرديد که از نحوه درمان راضی نيستيد، اين مساله را با درمانگر خود در ميان بگذاريد، درمان اضافی و يا متفاوت می تواند در اين زمينه پيشنهاد و توصيه شود. اگر شما تجربه عود افسردگی را پيدا کرديد، به خاطر بياوريد که در فائق آمدن به افسردگی چه مواردی را می دانستيد و از اينک دوباره درخواست کمک کنيد، خجالت نکشيد. در حقيقت اگر زودتر متوجه اين امر شويد طول دوره افسردگی کوتاهتر خواهد بود. بيماری افسردگی باعث می شود که شما احساس خستگی مفرط، بی ارزشی، درماندگی و نااميدی داشته باشيد. داشتن چنين احساساتی باعث می شود بعضی افراد تسليم شده و همه چيز را رها کنند ولی مساله مهم اين است که بدانيد اينگونه احساسات منفی بخشی از بيماری افسردگی است و به محض اينکه درمان شروع شده و اثرگذار شود، آنها از بين خواهند رفت. همراه با درمان تخصصی کارهای ديگری نيز هستند که شما می توانيد با انجام دادن آنها به خودتان کمک کنيد که بهبودی پيدا کنيد. بعضی از افراد شرکت در گروههای حمايتی را خيلی مفيد می دانند. وقت گذراندن با ديگران و يا شرکت در فعاليتهای مانند يوگا و ورزشهای سبک که به شما احساس بهتری می دهد می تواند در اين زمينه مفيد باشد ولی نبايد فوری و بيش از حد از خودتان انتظار داشته باشيد. احساس بهبودی نياز به درمان دارد. RE: چگونه بر افسردگی خود غلبه کنیم؟ - salar - 2012/10/08 خوردنه شربت زعفرون رو توصیه میکنم کلی هم صبح ها سر حال و خندون RE: افسردگي و راههاي كاهش آن - naazanin - 2012/10/23 تاثیر درد دلکردن در مقابله با افسردگی در حال حاضر بسیاری از مردم در سراسر جهان با بیماری افسردگی دست و پنجه نرم میکنند. اما این بیماران معمولا خود تصور میکنند که آنها تنها کسانی هستند که از چنین وضعیت تیره روحی رنج میبرند و احساس میکنند که دیگر ارزش این را ندارند که به آنها محبت و توجه شود. آنها در عین حال نگران آن هستند که بهخاطر بیماریشان مورد سرزنش قرار بگیرند. پژوهشی بینالمللی به تازگی نشان داده است که از هر پنج نفر مبتلا به افسردگی، چهار نفر احساس میکنند که بهخاطر بیماریشان مورد تحقیر قرار میگیرند. حس عدم پذیرفته شدن در جامعه تردید بیماران را نسبت به خودشان تقویت میکند و آنها وارد دور باطل میشوند. مبتلایان به افسردگی برای مقابله با این بیماری باید چه کار کنند؟ خانواده، دوستان و همکاران چگونه باید با بیماران برخورد کنند؟ «کریستینه رومل کلوگه»، روانپزشک و مدیر انجمن آلمانی حمایت از بیماران مبتلا به افسردگی میگوید: «در مجموع افراد افسرده وقتی که بتوانند در مورد بیماری خود صحبت کنند، به طور واضحی احساس سبکی میکنند.» اما او تاكید میکند که این راهکار در هر شرایطی توصیه نمیشود. افرادی که دچار افسردگی میشوند، معمولا نمیتوانند بیماری خود را از خانواده و دوستان نزدیک پنهان کنند. غمگینی، بیحوصلگی و احساس کرختی از علائم بارز افسردگی هستند. بیماران معمولا از عدم تمرکز، بیاشتهایی و کمخوابی نیز رنج میبرند. «کریستینه رومل» میگوید: «روشنگری از سوی اطرافیان برای مقابله و پیشگیری از رفتار منفعلانه، مهم و تعیینکننده است.» منبع تهران امروز ..<< مقابله با افسردگی در بیماری ام اس>> - naazanin - 2012/11/22 مقابله با افسردگی در بیماری ام اس چهارشنبه 1 آذر 1391 افراد مبتلا به ام اس ممکن است دچار افسردگی شوند. هرگاه به فردی گفته میشود که به یک بیماری مزمن مبتلا شده موجی از احساسات منفی در ذهن او بیدار میشود که اندوه ، خشم و اضطراب فقط چند تا از آنها هستند . این واکنش در چنین شرائطی کاملاً قابل پیش بینی است اما اگر این حالت ها هفته ها یا بیشتر ادامه یابد، ممکن است نشانه وجود بیماری افسردگی باشد و افسردگی اگر درمان نشود ، شدید میشود. بنابراین اگر احساس می کنید افسرده هستید لازم است مسئله را جدی بگیرید. قدم اول : این است که مسئله را بشناسید و برای حل آن کمک بگیرید.در صورتی که حداقل 5 مورد از مشکلات زیر را در خود می بینید که بیش از دو هفته طول کشیده احتمال بیماری افسردگی در شما وجود دارد. 1- از دست دادن علاقه در انجام کارهای معمول زندگی 2- احساس غمگینی ، اندوه و تمایل به گریه کردن ، اضطراب یا سستی و بیحالی 3- تحریک پذیری ، عصبانیت 4- احساس نومیدی ،پوچی و بی ارزشی 5- احساس گناه 6- کاهش انرژی ،خستگی 7- اختلال در تمرکز ،حافظه و قدرت تصمیم گیری 8- افزایش یا کاهش در خواب 9- تغییرات در اشتها و وزن 10- افکار مرگ یا خودکشی کمک بگیرید از ... 1- به پزشک مراچعه نمائید معمولاً دارو درمانی همراه با رواندرمانی هر دو می توانند به شما کمک نمایند. 2- ورزش کنید ( با رعایت اصول لازم ) 3- با روشهای لازم فشارهای روانی و استرس ها را از زندگی خود حذف کنید ( یوگا و meditation کمک کننده هستند) . 4- ارتباطات اجتماعی خود را حفظ کنید، به دوستانتان زنگ بزنید ، و هرگز به انزوا روی نیاورید. 5- با پزشک خود در ارتباط باشید. 6- احساسات خود را بنویسید( در دفترچه ای شخصی ). 7- حتماً زمانهائی را در آرامش به خود اختصاص دهید. 8- مواد اعتیاد آور استفاده نکنید ( سیگار و ... ) . منبع انجمن ام اس ایران RE: چگونه بر افسردگی خود غلبه کنیم؟ - yas - 2012/11/24 مجبوریم بسازیم و دم نزنیم دیگه اره دیگه یه جورایی هیچی خوشحالم نمیکنه البته ادم شوخیم و. پر انرژی ولی خندم به صورت ظاهریه نه از ته دل و قلبم و بعدشم با این اوضاعیکه برام یپش اومده از لحاظ روحی بخاطر اسباب کشی و حسادت مادربزرگ و فک و فامیلاش فک کنم بدترم بشم افسردگی یه درصد جای خودش چی بگم خواهر ولم کن RE: چگونه بر افسردگی خود غلبه کنیم؟ - ALI REZA - 2012/11/25 راستی ها اگرم افسردگی داشته باشیم دم نزنیم بهتره. بهتره بگیم همون ام اس داریم تا افسردگی |