درد دل های مربوط به ام اس - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: درد دل های مربوط به ام اس (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) |
RE: درد دل های مربوط به ام اس - موجود گیاه خوار - 2013/05/18 انارم عزیز.ایسالا همیشه دلت خوش باشه. ... درد دل من:کاش دولت یه فکری میکرد تا بیماران ام اس بتونن راحت تر درس ها رو پاس کنن و عذاب نکشن. من دانشجوی IT پیام نور هستم و هر بار موقع پاس کردن درس ها ، بابام در میاد RE: درد دل های مربوط به ام اس - minoshka - 2013/05/18 ای ام اس نامرد خجالت بکش مگه تو نمیدونی دارو همش در حال گرون شدن؟پس خجالت بکش و پیشرفت نکنمگه تو نمیدونی هیچکسی نمیتونه دارو رو ارزون کنه؟ و این تویی که باید به فکر همراهات باشی و اذیتشون نکنی؟ پس خجالت بکش و اشک ما رو در نیاریکم از اه دل پدر و مادرای ما بترس مگه تو نمیدونی که باید این چیزا رو بدونی RE: درد دل های مربوط به ام اس - موجود گیاه خوار - 2013/05/18 (2013/05/18, 03:06 PM)minoshka نوشته است: ای ام اس نامرد خجالت بکش مگه تو نمیدونی دارو همش در حال گرون شدن؟پس خجالت بکش و پیشرفت نکنمگه تو نمیدونی هیچکسی نمیتونه دارو رو ارزون کنه؟ و این تویی که باید به فکر همراهات باشی و اذیتشون نکنی؟ پس خجالت بکش و اشک ما رو در نیاریکم از اه دل پدر و مادرای ما بترس مگه تو نمیدونی که باید این چیزا رو بدونیبا ام اس حرف نزن.ارزش حرف زدن رو نداره.تلاش کن نابودش کنی. با روحیه قوی.با شادی.با تغذیه سالم.با ورزش.با عدم استفاده از موبایل.با تنفس هوای پاک.با زندگی و عشق در کنار کسایی که دوسشون داری و از همه مهم تر با ایمان قلبی.،ام اس رو فخه کن و خاموشش کن و نابودش کن البته قبل از اینکه نابودش کنی یه سر به امضای من هم بزن RE: درد دل های مربوط به ام اس - maryamgoli - 2013/05/18 همه چیز درست میشه دوستای عزیزم غصه خوردن فایده نداره نمی دونم حالا چی کار کنم ... - negar_negar92 - 2013/10/17 اسفند 89 ام اس گرفتم یا بهتر بگم بهم گفتن ام اس ... دکترم صحراییان هست . بتافرون مصرف می کنم و الان چند ماهی هست که هفته ای یک بار یا بعضی وقت ها هیچ بار می زنم ... خسته شدم . 5 ماهه مادرم به خاطر سرطان رفت دیگه هیچکی و ندارم چاهام از مچ پیچ می خوره ... من فلج می شم ؟ یکی که ام اس داشته و الان فلج بوده قبلش همش پاهاش پیچ می خورده ... می ترسم یکی بهم بگه چی قراره بشه نمی تونم یک شب درمیون آمپول بزنم چون باید برم سر کارم و اگه بزنم بی حال می شم . فقط می تونم 5 شنبه ها بزنم که جمه بخوابم آمپول دیگه ای ام نمی تونم فقطط بتاافرون . من تنهام و خودم زندگی مو باید بگردونم / برا همین نمی شه سر کار هم نرم . RE: نمی دونم حالا چی کار کنم ... - nahid - 2013/10/17 نگار جان خدا مادرتون رو رحمت کنه و رو حشون شاد باشه. در مورد دارو به دکتر صحراییان گفتی مشکلت رو ؟ ببین میتونه داروت رو تغییر بده و یا برای پیشگیری ازعوارضش دارویی بده؟ آخه بتافرون هفته ای یک بار ؟ دکتر میدونه ؟ RE: نمی دونم حالا چی کار کنم ... - zohaa - 2013/10/17 تسلیت به خاطر فوت مادتون فلج چیه بابانگران نباشین دکترتون از بهترین دکترای ایرانه پس بهش اعتماد کنید اینجا خسته شدمو آمپولو 1بار میزنمو بعضی وقتا میزنم نداریم اگه داروتون سر وقت تزریق بشه اگه استرس رو کنترل کنید جای نگرانی نیست اینجا کسی تنها نیست کلی دوست دارین مثل خودتون هر وقت کمک خواستین هستیم RE: نمی دونم حالا چی کار کنم ... - پویش - 2013/10/17 سلام دوست عزیز انشالله که مادرت قرین رحمت الهی باشد.بخداتوکل کن،درسته سخته است اما ناامید نباش.قرار نیست فلج شویم انشالله!!!البته می طلبد که روحیه ای شاد وپرامید داشته باشیم.سعی کن آمپولهاتو به موقع بزن..... RE: نمی دونم حالا چی کار کنم ... - negar_negar92 - 2013/10/17 آخرین بار بهم گفت هفته ای 2 بار بزنم. چون روحیه ام خیلی بهم ریخته بود . اما حالا دیگه هفته ای یه بار می زنم یا اصلا نمی زنم چند هفته .... نه نمی دونه . پلاک ای مغزم فعال شده ... دلم برای ماما ن و بابا م تنگ شده . الان زدم آمپولم و امما عین بچه ها اشک می ریزم RE: نمی دونم حالا چی کار کنم ... - zohaa - 2013/10/18 دلتنگی بحثش جداست هممون 1وقتا خسته می شیمو دلتنگ اما با درمان قاطیش نکنید به خاطر خودتون تزریقارو جدی بگیرید هر جور که شده.من خودم پدر مادرم در جریان نیستن آمپولامو گذاشتم خونه دوستم هر دفعه میرم ازش میگیرم میرم درمانگاه تزریق میکنمو بر میگردم.همیشه ی همیشه هر جور که شده پلاکامم نمی دونم چند تان و کجان نمی خوامم بدونم به نظر من مثل LEDهایی هستن که خاموش روشن شدنشون دست خودمونن بخواید خاموش میشه |