درد دل های مربوط به ام اس - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: درد دل های مربوط به ام اس (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) |
RE: درد دل های مربوط به ام اس - ثریا - 2012/03/10 (2012/03/10, 05:57 PM)ساحل نوشته است: مبارک باشه اقا علیرضا شما دعا کنید پدر خانمم با ام اس کنار بیاد چشم شیرینی هم میدم RE: درد دل های مربوط به ام اس - ساحل - 2012/03/10 (2012/03/10, 06:02 PM)ثریا نوشته است: شما دعا کنید پدر خانمم با ام اس کنار بیاد چشم شیرینی هم میدمبهشون حق بدبد نگران باشن. ولی هر کسی در مورد ام اس تحقیق کنه نگرانیاش بر طرف میشه خود ما هم اولش میترسیدیم ولی وقتی این بیماریو شناختیم و دیدیم فقط اسمش بزرگه الان دیگه ازش نمیترسیم RE: درد دل های مربوط به ام اس - شهرزاد - 2012/03/22 من حمله ام خوب نمیشه کی میدونه چیکار باید بکنم؟ پالس گرفتم... گاباپنتین (بی خاصیت) ور خوردم ولی اثری ندیدم لطفا راهنمایی کنید؟ RE: درد دل های مربوط به ام اس - nanaz - 2012/04/17 شهرزاد جون اگه حمله ات شدیده قرص پردنیزولون بخوری فکر کنم بهتره چون من این به قول تو بی خاصیت رو 1روز در میون هویجوری می خورمولی واسم بی اثره چه برسه به حمله من حمله ام خوب نمیشه کی میدونه چیکار باید بکنم؟ پالس گرفتم... گاباپنتین (بی خاصیت) ور خوردم ولی اثری ندیدم لطفا راهنمایی کنید؟ [/quote] RE: درد دل های مربوط به ام اس - ehsan 10054 - 2012/04/19 همه چيز را قبول كردم برا همينه دارم ميجنگم كه شايد بشه ميجنگم RE: درد دل های مربوط به ام اس - zohrevand - 2012/04/19 شهرزاد جان شما دکتر صحرائیان را دکتر معالج خود قرار بده باید نامه از دکتر دیگر ببری ونوشته باشه اوزانسی است وروش تغذیه مریم شفا پیدا کرده راهم انجام بده سلامت باشی RE: درد دل های مربوط به ام اس - nazaninamiri70 - 2012/04/21 (2012/03/10, 05:08 PM)شهرزاد نوشته است: یه سوال از دوستانی که ام اس ندارند؟ یه حس خوب، مادرمو حس میکنم آره داشتم مادرم از سال 70 بیماریش تشخیص داده شد من 6 سالم بود من عاشق همه ام اسیا هستم RE: درد دل های مربوط به ام اس - ونوس - 2012/04/23 سلام جالبه که یه جایی هست که بشه دردو دل کرد یه جایی که همه از جنس خودتن و درکت می کنن خب میدونید من وقتی فهمیدم ام اس دارم خیلی گریه کردم اما نه به خاطر خودم به خاطر خانوادم آخه میدونستم براشون سخته خیلی باهاشون صحبت کردم که من چیزیم نیست و این بیماری کنترل شدست همیشه میگم خدا خیلی منو دوست داشته که خواسته اینجوری صبح تا شب یادم باشه که بگم خدایا شکرتآخه معتقدم سختی هایی که خدا به آدم میده به اندازه ای نیست که کمرشو بشکنه به اندازه ای که کمرشو برای دعا خم کنه دوستتون دارم فرشته ها ی زمینی هر جا هستید شاد باشید RE: درد دل های مربوط به ام اس - nazanin k - 2012/04/26 سلام تازه فهمیدم ام اس دارم البته 11 ساله که دکتر به خانوادم گفته بود ولی چون تحملش برام سخت بود به من نگفتن دارویی مصرف نمی کردم تا اینکه مشکل برای پاهام پیش اومده روز 2شنبه کمسیون پزشکی دارم دکترم میگه باید رسیژن مصرف کنم من تازه به فکر بچه دار شدن بودم ولی دکتر میگه حالا نه هر وقت خواستی باید داروت قطع بشه بچه دار شی بعد دوباره ............... نمیدونم چقدر باید این دارو رو تحمل کنم دلم به اندازه یه دنیا گرفته کمکم کنید RE: درد دل های مربوط به ام اس - مهدی4 - 2012/04/26 من این بیماری را ناشی از یه روش غلطی از تعاملات اجتماعی و دغدغه های ذهنی می دونم که بعد از ابتلا متوجه اون شدم کاش زودتر متوجه می شدم کاش... |