RE: ازدواج - ayda.m - 2013/09/11
ما مثل همه ادماییم شایدم خیلیامون از خیلی ادمایی که ام اس ندارن سر تریم.
خودمونو دست کم نگیریم لصفا
RE: ازدواج - برگ 7 - 2013/09/11
(2013/09/11, 10:28 AM)ayda.m نوشته است: ما مثل همه ادماییم شایدم خیلیامون از خیلی ادمایی که ام اس ندارن سر تریم.
خودمونو دست کم نگیریم لصفا
اره واقعا" خودمونو دست کم نگيريم. البته دوست من يه واقعيتى رو هم در نظر داشته باشيم که اگر ناتوانى در ما ايجاد شده به اون توجه کنيم وبپذيريمش. بعضيهامون مشکلاتمون بيشتره بعضيا کمتر. من اگه مشکل تعادلى وحرکتى برام پيدا شده ، در انجام کارها ومثلا بچه دارى قواى کمى دارم. پس قبول کنم مثل يک فرد عادى نيستم واگه فرد کمکى ندارم اقدام به بچه دار شدن نکنم و مواردى شبيه اين...
پس اوناييمون که تواناييهامون کم شده با ادمهاى عادى فرق داريم ولى اين موضوع رو قبول کنيم. من 6 سال پيش مى گفتم من با ادماى عادى فرق ندارم ولى حالا ديگه اين حرفو نمى زنم چون مشکلاتى توى اين مدت پيدا کردم
RE: ازدواج - ayda.m - 2013/09/11
(2013/09/11, 11:06 AM)برگ 7 نوشته است: (2013/09/11, 10:28 AM)ayda.m نوشته است: ما مثل همه ادماییم شایدم خیلیامون از خیلی ادمایی که ام اس ندارن سر تریم.
خودمونو دست کم نگیریم لصفا
اره واقعا" خودمونو دست کم نگيريم. البته دوست من يه واقعيتى رو هم در نظر داشته باشيم که اگر ناتوانى در ما ايجاد شده به اون توجه کنيم وبپذيريمش. بعضيهامون مشکلاتمون بيشتره بعضيا کمتر. من اگه مشکل تعادلى وحرکتى برام پيدا شده ، در انجام کارها ومثلا بچه دارى قواى کمى دارم. پس قبول کنم مثل يک فرد عادى نيستم واگه فرد کمکى ندارم اقدام به بچه دار شدن نکنم و مواردى شبيه اين...
پس اوناييمون که تواناييهامون کم شده با ادمهاى عادى فرق داريم ولى اين موضوع رو قبول کنيم. من 6 سال پيش مى گفتم من با ادماى عادى فرق ندارم ولى حالا ديگه اين حرفو نمى زنم چون مشکلاتى توى اين مدت پيدا کردم 
واقعا؟؟؟    
یکم ترسوندیم       
ولی نه ام اس با من دوسته
RE: ازدواج - visko - 2013/09/11
(2013/09/11, 11:11 AM)ayda.m نوشته است: (2013/09/11, 11:06 AM)برگ 7 نوشته است: (2013/09/11, 10:28 AM)ayda.m نوشته است: ما مثل همه ادماییم شایدم خیلیامون از خیلی ادمایی که ام اس ندارن سر تریم.
خودمونو دست کم نگیریم لصفا
اره واقعا" خودمونو دست کم نگيريم. البته دوست من يه واقعيتى رو هم در نظر داشته باشيم که اگر ناتوانى در ما ايجاد شده به اون توجه کنيم وبپذيريمش. بعضيهامون مشکلاتمون بيشتره بعضيا کمتر. من اگه مشکل تعادلى وحرکتى برام پيدا شده ، در انجام کارها ومثلا بچه دارى قواى کمى دارم. پس قبول کنم مثل يک فرد عادى نيستم واگه فرد کمکى ندارم اقدام به بچه دار شدن نکنم و مواردى شبيه اين...
پس اوناييمون که تواناييهامون کم شده با ادمهاى عادى فرق داريم ولى اين موضوع رو قبول کنيم. من 6 سال پيش مى گفتم من با ادماى عادى فرق ندارم ولى حالا ديگه اين حرفو نمى زنم چون مشکلاتى توى اين مدت پيدا کردم 
واقعا؟؟؟    
یکم ترسوندیم       
ولی نه ام اس با من دوسته
عزیزم نمیخواست بترسوندت.ایشالله که واسه شما مشکلی پیش نمیادولی همیشه باید احتمالاتو در نظر گرفت.منظور دوستمون اینه با وجود مشکلم میشه زندگی کرد و قدرشو دونست حتی بیشتر از ادمای عادی
RE: ازدواج - ayda.m - 2013/09/11
بله من فهمیدم منظورشونو
ما همه ی مشکلات ام اس و قبول کردیم
مرسی از لطفتوون
RE: ازدواج - mandana18 - 2013/09/11
.gif) .gif) .gif) .gif)
RE: ازدواج - negarrrr - 2013/09/11
من خیلی وقته نیمدم تو سایت خوشحالم که همچنان دارین در مورد چیزای خوب صحبتمیکنین و نظر میدین
RE: ازدواج - Exhautless - 2013/09/11
(2013/09/11, 10:28 AM)ayda.m نوشته است: ما مثل همه ادماییم شایدم خیلیامون از خیلی ادمایی که ام اس ندارن سر تریم.
خودمونو دست کم نگیریم لصفا به نظر من
قضیه دست کم گرفتن نیست,دید بقیه نسبت به ما ازسر ناآشنایی با ام اسه,همین بزرگترین مانعی هست که من نوعی اصلا دوست ندارم به کسی بگم ام اس دارم,واسه همین کلا...
RE: ازدواج - ayda.m - 2013/09/11
بله متاسفانه همین طوره
منم همین طور
RE: ازدواج - مولتی ام اس - 2013/09/17
(2013/08/11, 07:30 PM)طلایی نوشته است: (2013/08/11, 07:20 PM)مولتی ام اس نوشته است: درسته که ما هم مثل بقیه افراد داریم زندگی میکنیم حتی گاهی اوقات فعالیتمون هم بیشتره ولی خوب به هر حال ما میدونیم که خاص هستیم
صداقت مهمترین مسئله در شروع یه زندگیه.
من بعد از این همه سال و این همه خواستگارای جورواجور که هی اومدن و رفتن و جواب رد شنیدن، دو شب پیش تونستم به یکیشون اطمینان کنم و این راز بزرگ رو بگم چون قانون زندگیم با صداقت هستش درسته که گفتنش خیلی سخت بود، خیلی خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو می کردم، روزها و شب ها و ساعتها به این فکر کردم که چه طور بگم ولی بالاخره گفتم و خیالم راحت شد و الان دیگه وجدانم راحته.
نمیدونم قراره که ایشون چه تصمیمی بگیره ولی هر تصمیمی بگیره برای من با ارزشه و به تصمیمش احترام میزارم. محدثه جون کی جواب میدن؟؟ خیلی دوس دارم بدونم چی میشه؟!! یعنی برام مهمه بدونم دیگران چه تصمیمی راجع بهمون میگیرن
فکراشو کرد و گفت نه 
منم گفتم مشکلی نیست این حق شماست 
تازه اینجا بود که فهمیدم ام اس چقدر آستانه صبر و تحملم رو برده بالا 
شنیدن این حرف برام خیلی سخت بود ولی با خودم گفتم ایهمه من به بقیه گفتم نه حالا یه بارم یکی دیگه به من بگه نه...
اینم سهم ما از این روزگاره دیگه...
|