وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
درد دل های مربوط به ام اس - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: درد دل های مربوط به ام اس (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49


پاسخ : درد دل - anaram - 2009/12/20

(2009/12/19, 10:46 PM)reza-alizadeh نوشته است: همون لحظه این متن پایین به ذهنم رسید و رو کاغذ نوشتم گذاشتم جلوش :
[color=red][b]هر که در این بزم مقرب تر است -----جام بلا بیشترش میدهند .�
اينو هميشه دوستم تويه گوشم زمزمه ميكنه
ممنون بابت ياداوريت رضا


پاسخ : درد دل - Sina - 2009/12/20

(2009/12/20, 12:19 PM)anaram نوشته است: اينو هميشه دوستم تويه گوشم زمزمه ميكنه
ممنون بابت ياداوريت رضا
میخواین یه من خودتون رو تحویل بگیرین
یعنی الان ما هممون مقربیم؟؟؟؟؟؟� Smile (16)


پاسخ : درد دل - kami - 2009/12/20

:-X
من كه مشرقم نيستم چه برسه به غربگرااااا


پاسخ : درد دل - anaram - 2009/12/20

(2009/12/20, 01:56 PM)سینا نوشته است: میخواین یه من خودتون رو تحویل بگیرین
یعنی الان ما هممون مقربیم؟؟؟؟؟؟� Smile (16)
هستيم ديگه� Smile Smile


پاسخ : درد دل - mahmud - 2009/12/29

بابا حالا خوبه ام اسا داريما اگه سرما ميخورديم چي� Tongue


پاسخ : درد دل - نادر - 2010/01/05

� � سلام انارام عزیز

� � هر وقت دلت گرفت یه لحظه به دوستات فکر کن وشکر گزار مسببی باش که تو رو با اونها اشنا کرد تا بتونی درداتو با اونا بگی
� �
� � بقرار باشی.(به قول عرب هادائما


RE: درد دل - anaram - 2010/02/24

-فردا ميخواي بري همايش؟
-اوهوم . چطور؟
-ميخواي بري چيكار؟
-چرا نرم؟
-خب فك نكنم چيز جديدي براي تو داشته باشه. بشين خونه درستو بخون

از ظهر كه با بابا حرفش رفتنو زدم نگاهش تغيير كرده و هي ميخواد به يه بهونه اي نذاره برم .
-چرا نميخواي بذاري برم؟ مشكلت چيه با همايشHuh
-خب وقتت تلف ميشه

نگاش ميكنم . ميدونم داره ميپيچونه
-angry2
-خب آره . همونه كه خودتم ميدوني
-از تو ديگه بعيده مامان . واقعا بعيده angry2. خب مگه چه اشكال داره برم؟ اولن كه اونجا همه ام اسين . دومن خب چه اشكال داره برم توي چمعه ام اسيهايه ديگه ؟ 4 ساله يكبار هم نذاشتين برم . بابا يكم ديدتونو تغيير بدينUndecided
-تو كه چيزيت نيس . چرا بابت هيچي ، اسمتت بايد بيوفته سره زبونا و طرز نگاه مردم بهت تغيير كنه؟
-مامان مگه اينجا دهاته؟ بعدم . اتفاقا دوس دارم بقيه بفهمن كه اين ام اسي كه اينقدر براي همه وحشتناك و دردناكه هيچي نيست و من دارم مثه همه آدمايه عالم راحت زندگيمو ميكنم و هيچ مشكلي ندارم . agreement2
-برو جار بزن اصن . برو عالم و آدمو خبر كنAngry
بغض گلومو گرفتهsad2 . اشك تويه چشام حلقه زده sad2
به خودم ميگم " هي آني . بيخيال . گريه نداره . سوسول بازي درنيار .Angry "
-من نميخوام جايي جار بزنم Angry. ميخوام برم توي جمع يه عده مثه خودم
-مگه ام اس سنتر نيست؟ خب اونجا هم توي جمعي مثه خودتي
-مامان . ام اس سنتر توي دنياي مجازيه .
-مگه نرفتي تهران كه تويه دنياي حقيقي توي جمعشون باشي؟Angry
-مامان... confused
-هر كاري ميخواي بكن Angry
-كنترل اشكامو از دست دادم و نميتونم از ريزششون جلوگيري كنمsad2 . رومو برميگردونم تا كسي متوجه نشه. دلم ميخواد بشينم هاي هاي گريه كنم.:38:
اين ام اس نيست كه آزارم ميده . اين جامعه ام و برخورد مردم جامعه امه كه داره خردم ميكنه .
مامان منم برخواسته از همين جامعه اس. حق داره شايد . من مادر نيستم . شايد منم اگه جاش بودم دوس نداشتم نگاه مردم به بچه ام نگاه fi يه بيمار باشه
ميدونم . اونم فك ميكنه ام اس بسياري از موقعيتهاي مهم زندگي من رو خواهد گرفت و علني كردنش اصلن كاره خوبي نيس
دلم گرفته بدجور


RE: درد دل - sara - 2010/02/24

آنارم جونم تو اين مورد تو تنها نيستي . متاسفانه مامان منم رواين موضوع خيلي حساسه . حتي آمپولا رو يه جوري تو يخچال مي ذاره كه اگه كسي احيانا دريخچالو باز كرد نبينه. ولي نمي دونه با اين كارش چقدر دل من مي شكنه.
شايد اونم مثل خيلي از مادراي ديگه فكر مي كنه اين بيماري موقعيت هاي زندگي دخترشو مي گيره.
گاهي دلم مي خواد به همه بگم بابا من ام اس دارم من كه خودم نخواستم اين بيماري رو بگيرم ، تو گرفتنش هم هيچ دخالتي نداشتم. پس چرا اينطوري مي كنين چرا يه طوري رفتار مي كنين كه انگار بيماري من باعث شرمندگيه. چرا مي خواين از همه قايمش كنين. چرا همش مي خواين طوري وانمود كنين كه اتفاقي نيافتاده.
نمي دونم شايد فكر مي كنن اين طوري به من كمك مي كنن.
ولي اي كاش ديدگاه ها نسبت به ام اس عوض مي شد و فكرم مي كنم كه اين تغيير ديدگاه بايد از خانواده هاي خودمون شروع بشه.


RE: درد دل - mirali - 2010/03/09

آنارام و سارای عزیز پدر مادر منم مثل پدر مادرای شما دارن این موضوع رو از همه پنهان میکنن.اما بعضی وقتا که لو میرن تو دلم یه آلمه میخندم.مثلا ماه پیش که بیمارستان به خاطر حمله دومم بستری بودم اقوام و اشناها که مییومدن عیادتم تا میگفتن خدا بد نده علی چت شده پدرم میگفت معدش درد میکنه.منتها از شانس بد بابام یکی از دوستاش که خیلی زبرو زرنگ بود رو بورد بالا سرم اسم دکترمو دید و گفت این که دکتر مغزو اعصابه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعد بابام گفت دکتر گفته از اعصابشه که معدش درد میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعد به من نگاه کردو یه چشمک زد.تا حالا بابام بهم چشمک نزده بود.نمیدونم چی شد که چشمک زد.فقط احتمال میدم از اعصابش بود که چشمک زد!!!!!!!!!!!!!!!!!! این شد که تصمیم گرفتیم اسم دکترمو از رو بورد پاک کنیم.
این یکی دیگه جدیدترین ورژن سوتیه پدرمه که به سمع و نظرتون میرسونم(دیشب با پدرم رفتیم آمپولمو بزنیم.از شانس بد ما دوست پدرمم اونجا بود.مارو دیدو اومد سلام احوالپرسی بعدش پرسید چه عجب؟پدرم گفت علی سرما خورده اومدیم آمپولشو بزنیم.دوستش cinovex رو دستم دیدو با تعجب گفت چه آمپول قشنگی!!!!!!!!!!!!!!!!!! پس چرا دکترا به ما از اینا تجویز نمیکنن؟


RE: درد دل - zaynab - 2010/03/09

عجب!!!جالبه اینو هیچ وقت نمیخواستم بگم ولی شوهر منم همینجوریه بهم میگه اصلن نباید به روی خودت بیاری مریضی...چی بگم...سکوت سرشار از ناگفته هاست...