وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
درد دل های مربوط به ام اس - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: درد دل های مربوط به ام اس (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49


RE: درد دل های مربوط به ام اس - Hoda Tak - 2011/12/08

(2011/12/03, 12:23 PM)baran نوشته است: بدترین لحظه ی عمرم که ام اس واسم ساخت این بود که همسرم بهم گفت این حق و دارم که بخاطر بیماریت بدون مهریه طلاقت بدم اما اینکارو نمیکنمrolleyesrolleyes
چرا یه بیماری که خدا به آدم میده باید این فکرو توسر کسی که فک میکنی خیلی دوستت داره بندازهrolleyesrolleyesrolleyesrolleyes



اخی بميرم چه سخت

واقعا ناراحت شدم rolleyesrolleyesrolleyesrolleyes

نميدونم شايد خاصيته MS اینه که انقد آدم حساس ميشه
من خودمو آدمه قوی ميدونستم confused
ولی الان با کوچيکترين حرفی بقزم ميگيره sad
نظره شما چيه ¿



RE: درد دل های مربوط به ام اس - pinkrose - 2011/12/08

دلم گرفت confused2


RE: درد دل های مربوط به ام اس - setare - 2011/12/08

منم همینطورم سریع بقضم میگیره و اشکم جاری میشهsad2


RE: درد دل های مربوط به ام اس - Hoda Tak - 2011/12/09

من بی سواد نيستما با نرم افزار تايپ ميکنم زياد خوب فارسی نمينويسه

منظورم همون بقز...<بقض> بود



RE: درد دل های مربوط به ام اس - baran - 2011/12/10

(2011/12/09, 06:43 PM)Hoda Tak نوشته است: من بی سواد نيستما با نرم افزار تايپ ميکنم زياد خوب فارسی نمينويسه

منظورم همون بقز...<بقض> بود

عزیزم ممنون از مهربونیت خیلی خودت ناراحت نکن بغض اینجوری نوشته میشهconfused


RE: درد دل های مربوط به ام اس - setare - 2011/12/10

خودتونو زیاد ناراحت نکنید مهم اینکه اصل مطلبو رسوندیم حالا بغز بقز بقذ بقض بقظ بغذ بغظ بغض فرقی نداره


RE: درد دل های مربوط به ام اس - shahrzad.s - 2011/12/10

(2011/12/03, 12:23 PM)baran نوشته است: بدترین لحظه ی عمرم که ام اس واسم ساخت این بود که همسرم بهم گفت این حق و دارم که بخاطر بیماریت بدون مهریه طلاقت بدم اما اینکارو نمیکنمrolleyesrolleyes
چرا یه بیماری که خدا به آدم میده باید این فکرو توسر کسی که فک میکنی خیلی دوستت داره بندازهrolleyesrolleyesrolleyesrolleyes

عزیزم نباید به خاطر حرف شوهرت ناراحت بشوی .از کجا معلوم خودش سالم سالم باشه .ام اس از خیلی از بیماریها بهتر است .حرفش رو به دل نگیر ودر عوض همیشه به خودت برس وخوشگل باش تا بفهمه هیچیت نیست...........


RE: درد دل های مربوط به ام اس - رنگین کمان - 2011/12/10

(2011/12/03, 12:23 PM)baran نوشته است: بدترین لحظه ی عمرم که ام اس واسم ساخت این بود که همسرم بهم گفت این حق و دارم که بخاطر بیماریت بدون مهریه طلاقت بدم اما اینکارو نمیکنمrolleyesrolleyes
چرا یه بیماری که خدا به آدم میده باید این فکرو توسر کسی که فک میکنی خیلی دوستت داره بندازهrolleyesrolleyesrolleyesrolleyes

باران خانم عزیز خودتونو ناراحت نکنید بعضی وقتا آدم ها یه سری حرفایی می زنن که از اثری که روی شخص مقابلشون میذاره بی خبرن icon_cry
اما من به عنوان یک حقوقدان به شما میگم مهریه شما همیشه به ذمه همسرتون هست و بیماری همسر شخص باعث سقوط مهریه نمیشه


RE: درد دل های مربوط به ام اس - setare - 2011/12/28

ای بابا ما هم که هیچ وقت نباید از هیچ احدالناسی ناراحت بشیم!!!!angry2angry2angry3


RE: درد دل های مربوط به ام اس - parivash - 2011/12/29

دیروز رفتم تزریق انجام بدم به خانومه میگم تزریق دارم میگه بفرمایید.رفتم تو اتاق اماده بشم اومده میگه امپولتون چی هست؟میگم سینووکس.میگه واسه چی اینو میزنی؟گفتم داروی ام اسه.خانومه میگه نه ما انجام نمیدیم!گفتم واسه چی؟گفت باید حتما نسخش باهاتون باشه.بهش گفتم به هر کسی که این دارو رو نمیدن.گرفتن این دارو خودش یه سیکل داره که باید اونو طی کرده باشی .من که بیخود اینو تزریق نمیکنم.اخه این دونه اخر از این بستس.من اینو یه ماه پیش گرفتم.نسخه که همرام نیست.گفت خانوم شرمنده.به قول دوستم که گفت احتمالا ترسده اگه داروی ام اس تزریق کنه پروتز لب و گونش بیوفته یا بینی چسب خوردش کج شه.اینم یکی دیگه از مشکلات تزریق من در شیراز