(2012/11/28, 07:22 PM)yummy نوشته است: به نظر من ماری جون اینی که میگی تزریق جلو همسر نباشه و درد دل نکنه و ... اینطوری که آدم اصلا احساس نمیکنه همسری داره،همراهی داره ... اونی که بخواد کنار بیاد پای همه چی میمونه.



عزیز دلم اولش این طوری باش چون تازه باتو با شرایطط اشنا شده همه چیزو رو نکن
گرفتی؟؟؟

یه ضربالمثل میگه تو اول گربه رو دم حجله بکوش
بعد کمکم

خودش شرایط زندگی طوری میشه که کمکم بعد بلاخره 3 4 سال پیش میاد که جلو شوهرت امپول بزنی اونم تو رو درک میکنه میفهمه
منظورم این بود اول که ازدواج کردین همه چیرو رو نکنین طرف هول کنه چه خبره

چون بیشتری ها اطلا عات کاملی از بیماری ما شرایط ما ندارن تا کمکم با شرایط ما اشنا بشن و یه همسفر خوبی تو زندگیمون باشن

---

[quote='negarrrr' pid='273091' dateline='1354429071']
آره خب ازدواج ایمنی بدن و میبره بالا البته .....اتفاقاتی که درازدواج میفته ها!!!!!
همیس مسئله برای ما که بدنمون ایمنی نداره خیلی خوبه تازه جدیدا دکترایی که میرم میگن ازین دسته آدما نباشی که به خاطر مریضیت بچه دار نشی هر وقت تصمیم گرفتی با مشورت بچه دار هم بشو این حرف صحرائیان و دکتر خودمه همش میگه بین ام اسی ها بد جا افتاده که میگن بچه هرگز

افرين به روحيه
منم باباي بچه رو پيدا كنم تصميم دارم دور سفره رو پر كنم
فعلا هم اگه دوست داشتيد ميتونيد بعنوان پرستار بچه رو من حساب كنيد اخه من عاشقشونم
ام اس شيپيشهدر مقابل ارزوهامون

راستي فكر ماها كه مجرديم هم باشين چرا تايپيك رفت اونور مرز مزدوج

(2012/12/05, 12:55 AM)پروانه نوشته است: افرين به روحيه
منم باباي بچه رو پيدا كنم تصميم دارم دور سفره رو پر كنم
فعلا هم اگه دوست داشتيد ميتونيد بعنوان پرستار بچه رو من حساب كنيد اخه من عاشقشونم
ام اس شيپيشهدر مقابل ارزوهامون
راستي فكر ماها كه مجرديم هم باشين چرا تايپيك رفت اونور مرز مزدوج

(2012/12/05, 07:08 PM)asmg نوشته است: نمیدونم نظر هرکدوم از شما ها نسبت به زندگی چیه
ولی من نظرم اینه که کاملا حساب شده باید قدم برداشت
مثل شطرنج.
اگراشتباه کنی نه اینکه نشه درستش کرد ،میشه،اما به قیمت اینکه 2حرکت از رقیبت عقب بمونی
(یکی واسه اشتباه و عقب نشینی و دومی بابت جبران اون اشتباه)