RE: ازدواج - پویش - 2012/11/10
نه بابا پروانه جان مستجاب الدعوه بیاوایثارکن وبدون شماره حساب دعاکن
   
   
  
RE: ازدواج - leili - 2012/11/10
سلام راستش من زیاد از این تاپیک خوشم نمیاد یه جورایی داغ ام اسو برام تازه میکنه .اما الان یه سوال دارم حالا که شرایط ما یه نمه خاصه از اولویتایی که تو ذهنتون داشتین میگذرین وقتی کسی دوستون داره و این یه ذره خاص بودنو پذیرفته یا نه؟
RE: ازدواج - paeeze - 2012/11/10
در گذشته دور مردم؛ جنگجوها و ژنرالها را افراد پر دل و جرئت زمان خود میدانستند، زمان گذشت و پهلوانها با پاره کردن زنجیر و طناب و... مشخص ميشدند، و اما امروز، دیگر هرکسی که در حال ازدواج باشد باید حتم دانست که او دل شیر داشته و ارادهای مستحکم!
دور از انتظار نیست دفاتر ازدواجی که این روزها کارشان کساد شده، برای مرفهین بیدرد اشانتیونی رو کنند، مثلا «با هر ازدواج دائم یک ازدواج موقت هدیه بگیرید» به هر حال دو طرف سود ميبرند اینگونه هیچکس تنها نیست حتی همسر اول!
اما اگر بخواهیم فرض کنیم پسران دست به حرکتی محیرالعقول یعنی ازدواج بزنند چند حالت قابل فرض است.
حالت اول: آن پسر، پسر حاج آقا (از نوع بازاریش) میباشد که کافی است انگشت مبارکش را بچرخاند و دست روی دختر مورد علاقه خود بگذارد تا حاج آقا به خواستگاری برود (پسر حاج آقا همان مرد رویاهای خانومها میباشد که سوار بر مازراتی سفید ز دور میآید!)
حالت دوم: پسر عاشق پیشه به سختی و مشقتهای فراوان در گرما و سرما با حداقل امکانات! برای خود پولکی پسانداز میکند ولي زمانیکه بفهمد پیش از رسیدن به همسرش (به قول امروزیها عشقش) باید از هفت خان ازدواج یعنی کار، خانه، ماشین، سرویس جواهرات همسر، تالار، رسم و رسومات و دست آخر پدر زن عبور کند دیگر جایی برای تشکیل خانوادهاش نمیماند و فرار را برقرار ترجیح میدهد.
حالت دیگر هم اینگونه است که پسر هیچ حالی برای ازدواج ندارد، اصلا توانی هم ندارد، دقیقتر که نگاه میکنیم میبینیم هیچی ندارد.
امروز بیست و پنجم ذیالحجه میباشد روزی که آیه شریفه «هل اتی» که شان نزول آن پیرامون خانواده است بر پیامبر نازل شد. اما شاید 5 سال پیش که بزرگداشت روز خانواده را در تقویم رسمی ثبت کردند، نمیدانستند که این روزها پدرها که حالا شاید بازنشسته هم شده باشند فرزندان خود را از ازدواج و تشکیل خانواده نهی میکنند و میگویند فعلا ازدواج «جیز» است و حداقل فاصله 2 متر!
همان پدارني که سالها عمر خود را صرف کرده و در هر قالبی به مردم خدمت کردهاند، (البته شاید گاهی و یا کمی بیشتر از گاهی، مثلا اغلب اوقات از زیرکار خود در رفتهاند ولی حالا با زن نشسته (بازنشسته) شدهاند) دیگر آن شور و حرارتهای جوانی را که منجر به تشکیل خانواده و انواع انجام کارهای خوب و گاهي کارهای بیـــــــــــــــــــــب ميشد، ندارند و بهجایش تجربهای بدست آوردهاند که حاصل تمام روزهای گذشتهشان است، همراه با اشتباهات و شیرینیهای زندگی و انتخابهای مختلف.
امروز بزرگداشت و یادآوری اولین گروهی است که رازها و خاطراتمان را پیوند زدند، گروهی که همیشه با پشتوانه آنها قدمهای بزرگ زندگی را برمیداشتیم و هم اکنون درک میکنیم که برای تشکیل یک خانواده چه اندازه باید زحمت کشید و تلاش کرد.
امروز روز خانواده بووووود.بر همگی مبارک این متن هم من باب خنده بوت!
RE: ازدواج - toloeedigar - 2012/11/11
سلام دوست عزیز
من تازه عضو سایت شما شدم. به نظر من باید با فرد مقابل در میان گذاشت ، اما نباید از رحمت خدا نا امید شد. ادم برای زندگی با روح فرد مقابلش زندگی میکنه نه با جسمش. چطور هست که اینهمه آدم سالم قدر زندگیشون را نمیدانند اما خیلی ها هستند که شاید از نظر ظاهری مشکل داشته باشند اما خیلی خوب هم کنار هم زندگی میکنن. به نظر من همه انسانها مثل هم نیستند. من خودم اگر کسی را دوست داشته باشم اصلا به چیز دیگه ای کار ندارم.
خوشحال میشم بقیه هم نظرشون را بگذارند
(2012/11/10, 07:47 AM)پویش نوشته است: نه بابا پروانه جان مستجاب الدعوه بیاوایثارکن وبدون شماره حساب دعاکن
   
   
   
سلام دوست من شعرتون در مورد حضرت زهرا و تصویر پروفایلتون قشنگ بود
سلام
به نظر من ادمها با روح و قلب طرفشون زندگی میکنن نه جسمشون.
البته که طرفق مقابل باید بدونه ، و البته باید انتظار خیلی مسائل دیگه را هم باید داشت. شما با صداقت میری جلو، اگر لیاقتت را داشته باشن میمونن.
حتما
RE: ازدواج - ghaside - 2012/11/11
دل شیر و اراده آهنین بدون معرفتو مرام و از همه مهمتر شعور به هیچ کاری نمیاد آدما خیلی عوض شدن ازدواج با روراستی اگرم ما داشته باشیم اونا ندارن آره اونا ندارن
RE: ازدواج - شفا یافته - 2012/11/11
(2012/11/10, 05:04 PM)leili نوشته است: ... یه سوال دارم حالا که شرایط ما یه نمه خاصه از اولویتایی که تو ذهنتون داشتین میگذرین وقتی کسی دوستون داره و این یه ذره خاص بودنو پذیرفته یا نه؟
لیلی جان کسی که دنبال یک شریک واقعی باشه مهمترین مسئله براش شخصیتی هست که طرف مقابل داره و ایده آلش باشه.
من یک کم خاص نبودم بلکه خیلی خاص بودم. روی ویلچر بودم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم ازدواج بود. ولی برام خیلی جالب بود که در اون شرایط که تحملش برای خودم هم سخت بود، پیشنهاداتی بهم شد که در رویاهام تصور میکردم!
این بیماری بهونه خوبیه برای اینکه آدم بتونه شریک واقعی پیدا کنه وگرنه یک شریک نیمه راه و غیرمتعهد همون بهتر که هیچوقت نباشه.
RE: ازدواج - leili - 2012/11/12
(2012/11/11, 01:31 PM)شفا یافته نوشته است: لیلی جان کسی که دنبال یک شریک واقعی باشه مهمترین مسئله براش شخصیتی هست که طرف مقابل داره و ایده آلش باشه.
من یک کم خاص نبودم بلکه خیلی خاص بودم. روی ویلچر بودم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم ازدواج بود. ولی برام خیلی جالب بود که در اون شرایط که تحملش برای خودم هم سخت بود، پیشنهاداتی بهم شد که در رویاهام تصور میکردم!
این بیماری بهونه خوبیه برای اینکه آدم بتونه شریک واقعی پیدا کنه وگرنه یک شریک نیمه راه و غیرمتعهد همون بهتر که هیچوقت نباشه. مریم جان یعنی اگر کسی شرایطی که همیشه تو ذهنت داشتی نداشت اما انقد دوست داشت که شرایطت براش مهم نباشه کیس خوبیه؟میترسم اشتباه کنم؟
RE: ازدواج - مهري - 2012/11/16
(2012/11/10, 05:04 PM)leili نوشته است: سلام راستش من زیاد از این تاپیک خوشم نمیاد یه جورایی داغ ام اسو برام تازه میکنه .اما الان یه سوال دارم حالا که شرایط ما یه نمه خاصه از اولویتایی که تو ذهنتون داشتین میگذرین وقتی کسی دوستون داره و این یه ذره خاص بودنو پذیرفته یا نه؟ راستش اگه از الویت های مادی بگذرم از اخلاق نمی گذرم حاضرم تا آخر عمرم تنها بمونم همونطور که تا الان تنها بودم     
RE: ازدواج - negarrrr - 2012/11/18
سلام من باز اومدم فکر کنم ماهی یه بار شده اومدنم ایشاله که حالتون خوبه و دماغتون چاقه
لیلی جان منم نگفتم توام نگو
RE: ازدواج - leili - 2012/11/18
(2012/11/18, 11:21 AM)negarrrr نوشته است: سلام من باز اومدم فکر کنم ماهی یه بار شده اومدنم ایشاله که حالتون خوبه و دماغتون چاقه
لیلی جان منم نگفتم توام نگو چیو نگفتی نگار جون ؟
|