ازدواج و ام اس - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: ازدواج و ام اس (/Thread-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%88-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) صفحه ها:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
158
159
160
161
162
163
164
165
166
167
168
169
170
171
172
173
174
175
176
177
178
179
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189
190
191
192
193
194
195
196
197
198
199
200
201
202
203
204
205
206
207
208
209
210
211
212
213
214
215
216
217
218
219
220
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
231
232
233
234
235
236
237
238
239
240
241
242
243
244
245
246
247
248
249
250
251
252
253
254
255
256
257
258
259
260
261
262
263
264
265
266
267
268
269
270
271
272
273
274
275
276
277
278
279
280
281
282
283
284
285
286
287
288
289
290
291
292
293
294
295
296
297
298
299
300
301
302
303
304
305
306
307
308
309
310
311
312
313
314
315
316
317
318
319
320
321
322
323
324
325
326
327
328
329
330
331
332
333
334
335
336
337
338
339
340
341
342
343
344
345
346
347
348
349
350
351
352
353
354
355
356
357
358
359
360
361
362
363
364
365
366
367
368
369
370
371
372
373
374
375
376
377
378
379
380
381
382
383
384
385
386
387
388
389
390
391
392
393
394
395
396
397
398
399
400
401
402
403
404
405
406
407
408
409
410
411
412
413
414
415
416
417
418
419
420
421
422
423
424
425
426
427
428
429
430
|
RE: ازدواج - salar - 2012/07/29 در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خدای عزوجل محبوب تر و ارجمندتر از ازدواج باشد.(حضرت محمد) آن که از جفت مبراست،خداست(...ز آدمی فرد نشستن نه سزاست) زن بلا باشد به هر کاشانه ای بی بلا هرگز مبادا خانه ای از نشانه های خدا این است که برای شما از خودتان جفت هایی آفرید،تا بدان ها آرام گیرید،زنانتان لباس شمایند و شما لباس آنان آستر رویه را نگاه میدارد و زن شوهر را به زن گیرد آرام مرد جوان اگر تاجدار است،اگر پهلوان (.......هم از وی بود دین یزدان به پای جوان را به نیکی بود رهنمای) قرض عروسی را خدا میدهد(قرض کن زن کن،قرض میرود،زن می ماند) زنان را نیست چیزی بهتر از شوی(شوهر) جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت:ای محمد!پروردگارت تورا سلام میرساند و می فرماید:دوشیزگان همچون میوه ی روی درخت هستند.میوه چون برسد برای آن دارویی جز چیدن نباشد و گرنه بر اثر آفتاب و باد خراب میشود.دوشیزگان نیز هرگاه به مرحله ی زنان برسند آنان را دارویی جز شوهر دادن نباشد وگرنه از گمراهی و فساد ایمن نخواهند بود.پس رسول خدا(ص) بر منبر رفت و مردم را جمع کرد و از فرمان خدای عزوجل آگاه ساخت. چراغ دل زن شوهر است زن از شوی و مردان به فرزند شاد"اسدی" خدای ما،سرشت ما چنین کرد که زن را نیست کامی بهتر از مرد شتاب در سه کار حلال است:دفن کردن مرده،گشادن در خانه به روی مهمان و شوهر دادن دختران بهترین متاع دنیا زن شایسته است(حضرت محمد) بنده ی مومن سودی بهتر از همسر شایسته به چنگ نیاورده،همسری که شوهرش با دیدن او خوشحال شود و هرگاه از وی دور شود در غیابش نگهبان خود و اموال او باشد(امام باقر) زن نیک در خانه مار است و گنج زن بد چو دیو است و مار شکنج(شکنج یعنی پیچ و تاب) زن نجیب گرفتن مشکل و نگاهداشتن او آسان است بدترین چیزها زن ناشایست است(رسول خدا(ص)) یکی از دعا های رسول خدا این بود:پناه میبرم به تو از زنی که پیش از آن که زمان پیری ام فرا رسد مرا پیر کند از زن سلیطه و دیوار شکسته و سگ بی قلاده باید حذر کرد زن بد در سرای مرد نکو هم در این عالم است دوزخ او"سعدی" بود بیش،اندوه مرد از دو تن ز فرزند ناپاک و ناپاک زن"اسدی" زن نانجیب گرفتن آسان است و نگاهداشتنش مشکل است عیال پرستی خدا پرستی است از خدا درباره ی دو ناتوان بترسید:یتیم و زن.بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد(رسول خدا(ٌص)) ای آقای کمر باریک،کوچه روشن کن و خانه تاریک.(مثلی است در مذمت مردانی که بیرون از خانه خوش رو و خوش اخلاق اند و داخل خانه عبوس و بد اخلاق) بیرون می گویی و می خندی،خانه آمدی درش را می بندی زن را نباید زد،حتی با یک شاخه گل زیبایی مرد در کلام اوست(اینو مادر خدا بیامرزم میگفت) RE: ازدواج - حسین ms - 2012/07/29 سلام . امدم باز امروز خوشم چون همه بهم حال دادن پس امروز نظر دادن تو این سایت یکم سخت خوب از کجا شروع کنیم مثل همیشه دیگه پروانه خوب میگن من یدفع میرم نمیدنم آره شاید تو ساحل چشمای یکی آهسته گم بشم باز جای برام تو دنیا نباشه دوباره تو اوج قصه گم بشم شاید ولی خو ب من حسین 2 سال پیش نیستم که تو این سایت بودم حالا این سایتو میشناسم پس اگر حرفی میزنم حرف من تو این سایت نه همه جا من مثل پروانه حرف نمیزنم چون من براساس جای که دارم حرف میزنم حرف میزنم نه مثل پروانه بخاطر همینه که با اینکه هم سن هستیم حرفامونه اینقدر باهم فرق دارن من هیچ وقت تو این سایت مثل پروانه حرف نمیزنم خوب این از پروانه پس الکی نگو باز دلیل بده باشه آفرین دلیل دادم دیگه بقیم دلیل می خواستن دیگه خوب دلیل گفتم گفتم امروز خوشم اینم برای اونای که بهم حال دادن دمشونگرم: تو رو هر بار که می بینم اشک شادی تو چشام لحظه ای که از تو میگم شوق خوندن تو صدام با تومی میرن همه بی کسیام باتو می میرن همه دل واپسیام تو میدونی تو میدونی تو میدونییییییییییییییی آی خدا وابستتم وابستتم هنوز هواتو دارم نازنینم تو چشمای تو دنیامو می بینم نمیشه بی تو بود برای یک دم فعلان تا بعد RE: ازدواج - paeeze - 2012/07/29 پنج دلیل اصلی که دختران ازدواج نمی کنند! بسیاری از دلایل این افراد برای « نه » گفتن به فرصتهایشان، تنها از عادتها یا ترسهایی ناشی میشود که از وجودشان بیرون نمیرود. اگر شما هم به دلیلهای مشابه به ازدواج فکر نمیکنید، بهتر است یکبار دیگر به زندگیتان و انتظاری که از آیندهتان دارید نگاه کنید و با دلایل منطقیتر در این مورد تصمیم بگیرید. زیاد از حد عشق کارید؟ شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلیتان شدهاید که نمیتوانید فکری اساسی برای زندگی عاطفیتان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمیکند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شدهاید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمیزند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند. کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگیشان، تنها با پروندههای روی میزشان زندگی میکنند. حالا کمی دقیقتر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟ راه حل شمایی که کارتان همه زندگیتان بوده، قرار نیست یک شبه خانهنشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیتهای شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش میآید را در ذهنش شکل دهد. اگر نمیخواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایطتان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهدافتان در یک راستا هستند و تا چه حد میتوانید با محدودیتهای یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست. شما نمیتوانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشتهباشید که همسر آیندهتان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاریتان هم شکل دیگری بهخود میگیرد و شما دیگر نمیتوانید تمام لحظههای زندگیتان را با پروندههای کاریتان بگذرانید. استانداردهای غیر قابل عبوری دارید؟ شاید معیارهای سفت و سخت شما در مورد همسر آیندهتان دلیل این تنهایی باشد؛ حق هم دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و نمیخواهید که بیگدار به آب بزنید. احتمالا شما با دیدن مردهای اطرافتان و همسر دوستانتان فورا ایرادهایشان را میبینید و در دلتان میگویید اگر من بودم، با مردی که این ویژگی را داشته باشد ازدواج نمیکردم و از آنجا که خواستگارهایتان هم یکی از مردهای همین کره خاکی هستند و از همین دسته عیب و نقصها را در خود دارند، پس شما نمیتوانید دلتان را راضی کنید و به مردی که چنین عیبهایی داشته باشد « بله » بگویید. از آنجایی که خودتان سالها در مورد ازدواجهای دیگران قضاوت کردهاید، احتمالا در دلتان میگویید، مردم در مورد انتخاب من چه میگویند… . راه حل وقتی پای یک عمر زندگی در میان است، قطعا نمیتوانید به مردی که هیچ کدام از معیارهایتان را ندارد « بله » بگویید. اما قبل از اینکه با این قضاوت تنهایی را به جان بخرید، نگاهی به خودتان و معیارهایتان بیندازید. در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ایرادهای خودتان را ببینید. آیا شما یک فرد بیعیب و نقصید که به دنبال یک مرد بیعیب و نقص هستید؟ در درجه دوم، باید فهرستی از این معیارها که عمری شما را تنها نگهداشته است بنویسید. آنها را به ترتیب اهمیت فهرست کنید. حالا دوباره مرورشان کنید، از کدام ویژگیهایی که نوشتهاید میتوانید بگذرید و کدامشان غیرقابل چشمپوشی هستند. حالا که این فهرست را پاکسازی کردید، نگاهی به گزینههایی که برای ازدواج دارید بیندازید. شاید یکی از این افراد، چند نمونه از این ویژگیهای منفی را داشته باشد اما این ویژگیها ممکن است جزء اصلی شخصیت او نباشد. اگر این خصوصیات در او کمرنگ هستند و در مقابل خصوصیات بسیار مطلوب دیگری دارد که میتوانید به آنها تکیه کنید، بهتر است کمی بیشتر در مورد این گزینه فکر کنید. بودن با دوستانتان برای شما کافیاست؟ ازدواج به چشم افرادی که یک لحظه هم بدون دوستانشان زندگی نمیکنند، یعنی محدودیت. این افراد گروههای متفاوتی از دوستان را در کنار خود دارند و برایشان تنهایی معنایی ندارد. آنها نمیتوانند بپذیرند که بعد از ازدواج، باید دور خیلی از این لحظهها را خط بکشند. دوستان نزدیک و صمیمی، نمیگذارند که این افراد هیچ خلأ عاطفیای را در زندگیشان احساس کنند و به همین دلیل خود را وارد زندگیای بکنند که باعث میشود در ظاهر تنها تر از قبل شوند. راه حل اگر شما در گروه این افراد هستید، ازدواج برایتان تصمیم سختی است. اما بهتر است بهجای این سختگیری، چند قدم جلوتر را هم ببینید و به آینده نگاه کنید. این دوستان صمیمی تا کجا با شما پیش میآیند؟ تجربه دیگران میگوید، احتمالا آنها هم یکی یکی ازدواج میکنند و این گروههای سرشار از صمیمیت هم روز به روز کوچکتر میشوند. اگر مراقب نباشید، این ماجرا خیلی زود از شما یک فرد همیشه تنها میسازد. فردی که در گروه متاهلها احساس خوشبختی نمیکند و البته دیگر دوستانی ندارد که هر لحظه برای بودن در کنار او حاضر باشند. گذشته از این، ازدواج قرار نیست به معنای از دست دادن دوستان و تنها شدنتان باشد. شما میتوانید با کسی ازدواج کنید که از بودن در کنار گروه دوستانتان هم لذت ببرد و بعد از شکل دادن زندگیتان، با پذیرش محدودیتهایی که یک زندگی متاهلی دارد، تلاش کنید تا از این دوستان هم فاصله نگیرید. به دنبال موقعیتهای بهترید؟ فکر میکنید که « بله » گفتن به یک گزینه، یعنی « نه » گفتن به باقی گزینهها و به همین دلیل نمیتوانید خودتان را برای تصمیمگرفتن راضی کنید؟ شاید گمان میکنید همیشه فرصتهای بهتری در مقابلتان قرار خواهند داشت و لیاقت شما بیشتر از مواردی است که تا امروز به شما پیشنهاد شده. اگر شما گرفتار چنین تفکراتی هستید، احتمالا نمیتوانید به گزینههایی که تا چند وقت پیش به نظرتان ایدهآل میآمدند هم « بله » بگویید و به همین دلیل فرصتهایی که روزی برایتان آرزو بودهاند را هم رد میکنید. راهحل در مورد گزینههای بهتر، نمیتوان حکم قطعی صادر کرد. شاید حق با شما باشد و کسانی شایستهتر از خواستگاران فعلیتان هم روزی به شما پیشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهی به خودتان بیندازید؛ احتمالا در آن زمان هم شما برای رسیدن یک پیشنهاد بهتر به آنها « نه » میگویید. فکر بهترین بودن را از سرتان بیرون کنید. سری به همان فهرست اولویتها بزنید و خواستگارتان را با آن اولویتهای اساسی بسنجید. اگر فکر میکنید مهمترین ویژگیهایی که برایتان مطرح بوده را در خود دارد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید که بهترینی وجود ندارد و همه افراد ضعفهای خاص خودشان را دارند. ضعفهایی که در همه وجود دارد اما نوعشان از فردی به فرد دیگر فرق میکند. پس بهجای این آرمان گرایی، تلاش کنید سراغ کسی که ویژگیهایش با خط قرمزهای شما هماهنگی ندارد، نروید. از اینکه کسی واقعیت را بفهمد میترسید؟ ممکن است شما و خانوادهتان، تفاوتهای زیادی داشته باشید. از عقاید شخصیتان گرفته تا سبک زندگی اجتماعی شما که میتواند متفاوت یا حتی متضاد با خانوادهتان باشد. شمایی که به سن ازدواج رسیدهاید و نسبت به این اتفاق بیمیل هم نیستید، بهخاطر این تفاوتها به خواستگارهایتان « نه » میگویید. از طرفی کسانیکه خانواده به شما پیشنهاد میکنند، مرد رۆیاهای شما نیستند و از طرف دیگر نمیتوانید مردی که در مقابلش خود را به شکل دیگری معرفی کردهاید را، با خانوادهتان آشنا کنید. شما گمان میکنید که « بله » گفتن به انتخاب خانوادهتان؛ یعنی یک عمر زندگی سرد و «بله» گفتن به خواستگاری که هنوز خانوادهتان را ندیده، یعنی یک زندگی شکست خورده یا جدایی از همه عزیزانتان. راهحل اشتباه نکنید. ازدواج یک جعبه کامل است که نمیتوانید هیچ کدام از محتویاتش را گلچین کنید. خانواده و دوستان شما، خانواده و دوستان او و تمام محدودیتها و شرایطتان در این جعبه قرار میگیرند و اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید باید با همه آن شرایط روبهرو شوید. برای شمایی که در مورد ازدواج بیمیل نیستید، چنین دلیلی نباید مانع بزرگی تلقی شود. کافی است خودتان باشید؛ همانطور که هستید نه آنطور که خانوادهتان میخواهد. از طرف دیگر، باید پنهان کاری را کنار بگذارید. با خواستگارتان در مورد شرایط خانوادگیتان صحبت کنید و تفاوتها را روشن کنید. به او بگویید که حفظ خانواده و ارتباطتان برای شما یک اولویت اساسی است و اگر میخواهد که در کنار شما خوشبخت باشد، باید این موضوع را بپذیرد و در کمال احترام با این تفاوتها کنار بیاید. فکر نکنید با این خط و نشان کشیدنها خودتان را بیارزش کردهاید. اهمیتی که شما به عزیزانتان و شرایطی که دارید میدهید، میتواند ارزش شما را در نظر او چند برابر کند. شاید روبهرو کردن این ۲گروه با هم آسان نباشد اما اگر منطقی پیش بروید و از مسیری مناسب با خانوادهتان وارد مذاکره شوید که برایشان قابل پذیرش باشد، میتوانید خیلی زود و با کمترین تنش، به نتیجه برسید . RE: ازدواج - پروانه - 2012/07/30 ممنون حسين هرچند نوشته هات تعادل روحي و عاطفي نداشت ممنون جواب دادي RE: ازدواج - حسین ms - 2012/07/30 سلام به به به به قربونتون بشم اون وقت نداشتن تعادل چی بود آهان روحی و عاطفی یعنی چی میشه بدونم؟ RE: ازدواج - شهرزاد - 2012/07/30 (2012/07/20, 04:53 PM)حسین ms نوشته است: شهرزاد خانم که میگن بچه ها باحرفامن دو دل میشن عشق آسمونیتون این بود که با یه حرف دو دل میشید آقا حسین من دیگه نمیخواستم این بحث رو ادامه بدم که فکر کنید حرف شما منو قانع کرده ...نه اینطور نیست من این تاپیک رو برای موضوعات مهم تر میدونم که بخوام حرفی توش اثبات بشه .. این تاپیک جای نظرات و پرسش پاسخه نه اینکه یکی که از نظرش ازدواج خوب نیست بیاد و نظره همه رو با نظرش یکی کنه .... ممنون میشم که بدونید دیگران حق نظر دارند و نمیتوانید آنها را با نظرات خود یکسان کنید...هر کی برای ازدواج دلیل داره و منه نوعی نمیتونم بگم داری اشتباه میکنی و نظره من درسته و باید این طور فکرکنی.... RE: ازدواج - chipchip - 2012/07/30 وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم؟! آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود میآید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یا خیر؟ 1. آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان میبینید، غبطه میخورید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 2. آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده میبینید، افسوس میخورید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 3. آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت میبرید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 4. زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید، به خود میگویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 5. آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 6. آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 7. آیا تاکنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 8. آیا شما موسیقی های آرام گوش میدهید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 9. آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 10. آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدواریم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند. الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 11. آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 12. زمانی که پدر مادرتان میگویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمیکنید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 13. آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور میکنید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات 14. آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟ الف. بله ب. خیر ج. گاهی اوقات ........
....... ...... ..... .... ... .. . و اما نتیجه : اگر از 14 پرسش بالا به 10 گزینه پاسخ بلی داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج در وجودتان احساس شده است و وقت آن رسیده که افکارتان را برای یک زندگی مشترک متمرکز کنید. اگر به 10 گزینه پاسخ خیر داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج را هنوز از عمق وجودتان فریاد نمی زنید و چندان تعجیلی برای تشکیل خانواده ندارید. اگر به 7 گزینه پاسخ گاهی اوقات داده اید، به این معنی است که هنوز سر در گم هستید و نمیدانید که باید ازدواج کنید یا نه و یا اینکه ترجیح می دهید همچنان مجرد بمانید. RE: ازدواج - naazanin - 2012/07/30 بچه ها باور کنید حسین هیچی تو دلش نیست!میاد باهاتون شوخی میکنه یهو نمیدونم چرا این بحث به جدی کشیده شد. دیگه بهتره بحثای گذشته رو کش ندیم چون انگار داره بحث اصلی منحرف میشه ممنون از همتون دوستام RE: ازدواج - شهرزاد - 2012/07/30 نازنین جون بحثی کش داده نشده ...منم میدونم آقا حسین تمامه حرفاش به خاطره ماهاست ولی بهتره به دیگران اجازه نظر بدن در ضمن سواله من انقدر با این نقدها به گذشته رفت که هرچی گشتم نظری پیدا نکردم ..... ملاک شما برای ازدواج چیه؟
خوده شخص یا ثروتش واگر بهتون بگن فرده مقابلتون که خیلی دوسش دارید ام اس داره مثل خودتون آیا ازدواج میکنید یا خیر؟ ممنون RE: ازدواج - مهدی نصیری - 2012/07/30 دوا نکنین پوستتون چروک میشه |