درد دل های مربوط به ام اس - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: درد دل های مربوط به ام اس (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) |
RE: درد دل های مربوط به ام اس - parisa2087 - 2011/11/02 جمعه رفتم کوه...تازه حرکت کرده بودیم گرمم شد داشتم گر میگرفتم به نفس نفس افتادم اما طبق معمول بقیه سر حال بودن و احساس گرما نداشتن موقع برگشت هم که فشارم افتاد و داشتم غش میکردم...اونا که پشت سرم بودن تیکه مینداختن اشک تو چشمام حلقه زده بود ...مدیر گروه اومد کمکم کنه با چشمهای اشک الود گفتم کاش منم مثل همهتون سالم بودم!!!! اون روز خیلی احساس بدی داشتم ...خدا همیشه حواسش به من هست توی مسیر برگشت ماشین جلو پام سبز شد که به نظر همه معجزه بود! وقتی رسیدم به اتوبوس کمی بعدش که حالم جا اومد سعی کردم فراموشش کنم بچه ها بهم میگفتن جمعه دیگه نرم کوه که نمیتونم و حالم خیلی بد میشه...اما گفتم کور خوندین حتما میام من میتونم...روزی دویست بار دارم با خودم تکرارش میکنم RE: درد دل های مربوط به ام اس - jane - 2011/11/02 (2011/11/02, 09:29 PM)parisa2087 نوشته است: من میتونم...روزی دویست بار دارم با خودم تکرارش میکنم سلام عزیزم راستش مردم عادت دارن دیگرانو تضعیف کنن نه فقط شمایی که ام اس داری همه رو تو همه زمینه ها! از استادم پرسیدم واسه ارشد چی بخونم که سراسری قبول شم گفت سراسری؟ محاله قبول شی !نمیتونی!!!!! من شاگرد زرنگم خدا میدونه به بقیه چی میگه! RE: درد دل های مربوط به ام اس - parisa2087 - 2011/11/03 سلام گلم موافقم....ادم چیزی میشه که به اون فکر میکنه...پس نباید بذاریم کسی رویاهای مارو بدزده باز هم بلند شو ایستادن کسی که زمینش زده اند از کسی که به زور سر پایش نگه داشته اند زیباتر است . . . RE: درد دل های مربوط به ام اس - aalieh - 2011/11/04 اول که فهمیدم ام اس دارم خیلی داغون شدم کاملا تعطیل شدم از نظر روحیه هرکی منو میدید میفهمید از افسردگی دارم میمیرم. داشتم بهتر میشدم که دکتر گفت تزریق یکروز درمیون و ... اینم خیلی روم تاثیر گذاشت ولی بالاخره به اینم عادت کردم حتی به درد و تبش.به روی خودم نمی آوردم یعنی که مامان اینا کمتر نگران باشن. تا دیشب... دیروز خیلی دلم گرفته بود یاد تموم نداشته هام افتاده بودم مخصوصا اونایی که داشتم ولی الان از دست دادمشون. خیلی سعی کردم تقصیر ام اس نندازمشون. (ولی هست) فقط گریه میکردم البته یواشکی تا وقت تزریق. وقتی تموم شد دیدم همه دارو زیر پوستم جمع شده اومده بالا خیلیم درد و سوزش داشت خیلی ترسیدم تا حالا اینطوری نشده بود! خلاصه سکته کردما.نیم ساعتی تو گریه صبرکردم ولی بهتر نشد و کبودم شد.نمیدونستم که بایدچیکار کنم !دیگه تا همین امروز صبح اذیتم کرده. بدیشم اینه که به هیچکی نمیتونم بگم و اینکه نمیدونم دلیلش چیه یا .... خلاصه به غیراز درد و تزریق و ضعف ام اس تنهاییه بیشتر اذیت میکنه RE: درد دل های مربوط به ام اس - setare - 2011/11/04 عاليه جون تاما روداري غم نداري عزييزم.ماخدا رو داريم RE: درد دل های مربوط به ام اس - پویش - 2011/11/04 خیلی درد دل دارم از راه رفتن هایی که الان نمی تونم انجام بدم،سفرهام،دویدنهام و... RE: درد دل های مربوط به ام اس - aalieh - 2011/11/04 مرسی ستاره جون. فعلا همه دلخوشی منم بودن در کنار شماست RE: درد دل های مربوط به ام اس - مولتی ام اس - 2011/11/05 عالیه جون به نظر من فقط امید هست که ماهارو سر پا نگه داشته عزیزم پس سعی کن هیچ وقت امیدت رو از دست ندی RE: درد دل های مربوط به ام اس - mehdernet2 - 2011/11/05 غصه هيچيو نخورينخدابزرگه [اصلا نترس به خدا توكل كن RE: درد دل های مربوط به ام اس - پویش - 2011/11/05 آره دوستان فقط باید بخداتوکل کرد وبه وضعیت موجود راضی بود وگرنه کنارنیامدن با بیماری موجب بروز بسیاری از مشکلات میشه |