RE: ازدواج - Matilat - 2010/06/11
بگم ؟!
بگم؟!
RE: ازدواج - mirali - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:27 PM)Matilat نوشته است:   
ما خودمونم نميدونيم چند تا خواهر برادريم
كنترل جمعيت حاليمون نيست 
(2010/06/11, 10:26 PM)tanha نوشته است: خوب چیه خان دایی؟! داداششم! گناه که نکرده!!! آبجیمه! سلام خان داداش
اوا
روم سيا كه به زحمت افتاديد تا اينجا اومديد
(تصور كن دارم چادرمو درست مي كنم ):35:
خان دايي توام شدي گشت ارشاد چرا به خواهر برادرا هم گير ميدي 
این بهنامه؟بهنامه خودمون؟چه بزرگ شده ماشالله.بهنام جان همش تقصیر مامانته که تورو به من معرفی نکرده.
(2010/06/11, 10:31 PM)Matilat نوشته است: بگم ؟!
بگم؟!
بگو.بگو تا یه گوش مالیه حسابی هم به تو بدم.هم به اون.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
RE: ازدواج - tanha - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:27 PM)Matilat نوشته است: سلام خان داداش
اوا
روم سيا كه به زحمت افتاديد تا اينجا اومديد
(تصور كن دارم چادرمو درست مي كنم ):35:
خان دايي توام شدي گشت ارشاد چرا به خواهر برادرا هم گير ميدي 
اول بگم که کاراکتر من از اون داداش های لاتی هست! که تحصیلات درست حسابی ندارن! عین فیلم قیصر!
سلام آبجی، خسته نباشی.
آبجی خان دایی مرده! آقاست! بش خورده نگیر! ایشالا وقتی که واسش آستین زدیم بالا و یه خانوم خشگل واسش گرفتیم، دیگه اینطوری کرکری نمیخونه آبجی!
داداشت قربونت بره آبجی
ننه........ آی ننه، ناهار چی داریم؟
(2010/06/11, 10:32 PM)mirali نوشته است: این بهنامه؟بهنامه خودمون؟چه بزرگ شده ماشالله.بهنام جان همش تقصیر مامانته که تورو به من معرفی نکرده.
دایی....... :38: دایی جون...... :38: بزار بیام بغلت خان دایی
خدا از ننم نگذره! :38: چرا به من دروغ گفتی ننه؟! :38: چرا به دروغ گفتی که میرعلی عمومه! نه دایی!!!! :38: آخه چرا ننه؟؟؟!!!!
RE: ازدواج - anaram - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:26 PM)mirali نوشته است: پس بهنام برادر ماتیلاته؟نازی و پریا و مریم و بهنام.وا خواهر این همه بچه کی به دنیا اومدن؟پس یه لطفی کن لیت کامل افراد فامیل رو واسم بفرست که من بدونم چی به چیه
اوا داداش
من که گفتم
پریا خواهر بزرگه اس . شوهرشم حامده
نازی خواهر دومیس نامزشم علیه
میرمم که دختر کوچیکه اس
حمیدم یکی از داداشاس که نامزدش سحره . بهنامم که معرفه حضورته
البته راستش هنوز خودمم نمیدونم فک فامیله دیگه ای هم داریم یا نه؟
RE: ازدواج - Matilat - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:36 PM)tanha نوشته است: اول بگم که کاراکتر من از اون داداش های لاتی هست! که تحصیلات درست حسابی ندارن! عین فیلم قیصر!
سلام آبجی، خسته نباشی.
آبجی خان دایی مرده! آقاست! بش خورده نگیر! ایشالا وقتی که واسش آستین زدیم بالا و یه خانوم خشگل واسش گرفتیم، دیگه اینطوری کرکری نمیخونه آبجی!
داداشت قربونت بره آبجی
ننه........ آی ننه، ناهار چی داریم؟  
داداش الان برات يه چايي لب دوزو لب سوز ميارم (مگه من شيخ جعفرم ) تا خستگيت در بره
مامان نيست فك كنم رفت خونه ي شمسي خانوم اينا 
نه انگاري اومد مامان
چرا از بحث منحرف ميشيد
الان حميد مياد بهتون ميگه حاشيه نريد فقط "خواستگاري ماتيلات"
RE: ازدواج - anaram - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:36 PM)tanha نوشته است: دایی....... :38: دایی جون...... :38: بزار بیام بغلت خان دایی
خدا از ننم نگذره! :38: چرا به من دروغ گفتی ننه؟! :38: چرا به دروغ گفتی که میرعلی عمومه! نه دایی!!!! :38: آخه چرا ننه؟؟؟!!!!
حالا بیخیاله این حرفا شیم
به سلامتی همه فامیل همو پیدا کردنو .... 
دیگه وقتشه واسه آبجیتون و دختر خواهرتون آستیناتونو بالا بزنین و یه شوهره خوب براش پیدا کنین
ببینم چند مرده حلااجین
RE: ازدواج - mirali - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:36 PM)tanha نوشته است: اول بگم که کاراکتر من از اون داداش های لاتی هست! که تحصیلات درست حسابی ندارن! عین فیلم قیصر!
سلام آبجی، خسته نباشی.
آبجی خان دایی مرده! آقاست! بش خورده نگیر! ایشالا وقتی که واسش آستین زدیم بالا و یه خانوم خشگل واسش گرفتیم، دیگه اینطوری کرکری نمیخونه آبجی!
داداشت قربونت بره آبجی
ننه........ آی ننه، ناهار چی داریم؟
(2010/06/11, 10:32 PM)mirali نوشته است: این بهنامه؟بهنامه خودمون؟چه بزرگ شده ماشالله.بهنام جان همش تقصیر مامانته که تورو به من معرفی نکرده.
دایی....... :38: دایی جون...... :38: بزار بیام بغلت خان دایی
خدا از ننم نگذره! :38: چرا به من دروغ گفتی ننه؟! :38: چرا به دروغ گفتی که میرعلی عمومه! نه دایی!!!! :38: آخه چرا ننه؟؟؟!!!!
خودتو جمع و جور کن پسر.تو یه مردی.نباید گریه کنی.اون پاراگراف قبل از داداش قربونت بره آبجی خیلی بهم چسبید.الحق که به داییت کشیدیو به فکر دیگران هم هستی.آخه میدونی چیه دایی .من الان بیشتر از 20ساله که به خاطر سر و سامون گرفتن خاله هاتو داییات ازدواج نکردم.
RE: ازدواج - anaram - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:43 PM)mirali نوشته است: خودتو جمع و جور کن پسر.تو یه مردی.نباید گریه کنی.اون پاراگراف قبل از داداش قربونت بره آبجی خیلی بهم چسبید.الحق که به داییت کشیدیو به فکر دیگران هم هستی.آخه میدونی چیه دایی .من الان بیشتر از 20ساله که به خاطر سر و سامون گرفتن خاله هاتو داییات ازدواج نکردم.
یاد بگیر بهنام
به این میگن یه برادره فداکار
راستی بهنام فهمیدم اون یکی داداشتم پیدا شده؟
جونه من؟
راس میگی؟
این عکسی که سعیده گذاشته همین محسن داداشته؟
کجاس؟
چیکار میکنه؟
چرا خبری ازش نیست
بچه ها آماده شین . باید یه سوره اساسی ترتیب بدیم بمناسبت پیدا شدنه داداشتون محسن           
بهنام مادر ببین بلیطی چیزی گیر میاد همه بلند شیم بریم ور دله داداشت ؟
خب اگه وضعش خوبه بذار یه نون و نوایی به ما هم برسه .
هر چی باشه فک فامیلشیم . از یه خونیم
RE: ازدواج - Matilat - 2010/06/11
بايد نذري بديم
ميگم مامان حالا كه داداش محسن پيدا شده ،بهش زنگ بزن ببين دوست و رفيق خارجكي داره با من شوهر بشه؟
RE: ازدواج - tanha - 2010/06/11
(2010/06/11, 10:43 PM)mirali نوشته است: خودتو جمع و جور کن پسر.تو یه مردی.نباید گریه کنی.اون پاراگراف قبل از داداش قربونت بره آبجی خیلی بهم چسبید.الحق که به داییت کشیدیو به فکر دیگران هم هستی.آخه میدونی چیه دایی .من الان بیشتر از 20ساله که به خاطر سر و سامون گرفتن خاله هاتو داییات ازدواج نکردم.
ببخشید خان دایی، چیو به داییم کشیدم؟!
|