RE: ازدواج - yummy - 2012/05/04
خوب چه کنن 2 تا ام اسی عاشق هم میشن
RE: ازدواج - toktam* - 2012/05/05
سلام دوستان همدردم:
من تازه وارد این جمع شدم،نمیدونم قضیه چی بوده وچی شده چون چشمام مشگل داره 
فقط صفحه آخر هر موضوع رو میخونم.فقط راجب این موضوع میتونم بگم
ازدواج یک امر مقدسه.باید کاملا با توجه وحواس جمی باشه.واحساساتی نباشه.
درسته تنهایی سخته.به یک سنی که میرسیم.احتیاجات غریزی و عاطفی اذیتمون میکنه.
ولی سختر از اون اینه که نا خواسته به چاهی بیفتی که هم دوباره تنها باشی
هم پشیمون و دلشکسته
برای همین منم خیلی میترسم.
RE: ازدواج - خدا - 2012/05/05
سلام
ماهم میتونیم یار داشته باشیم.اما من از وقتی فهمیدم ممکنه که این بیماری به بچه ام,یا یکی از بچه هام ارث برسه تصمیم گرفتم تنها بمونم.البته همه چی دست خداست هر چی خدا بخواد همون میشه.
RE: ازدواج - sohaa - 2012/05/05
(2012/05/04, 10:14 PM)yummy نوشته است: خوب چه کنن 2 تا ام اسی عاشق هم میشن
خيلي خوبه كه دو تا ام اسي عاشق هم بشن.............
منم مي خواستم دو تا ام اسي رو با هم آشنا كنم كه نشد....
RE: ازدواج - havaars - 2012/05/05
(2012/05/03, 11:11 AM)شيدا رها نوشته است: ممنون. نه سوالم همين بود و جوابش رو هم گفتيد.
خب اين جواب مي تونه نشون بده كه بايد اول كسي رو دوست داشت بعد ام اس ديگه مهم نيست.
ولي وقتي به كسي كه براي بار اول ديديد بگيد ام اس دارم آره مي ذاره مي ره.
اتفاقاً من و امیر بعد از ازدواج عاشق هم شدیم و هر چی میگذره بیشتر و بیشتر به هم علاقمند میشویم. من همیشه همان اول کار میگفتم اماس دارم. بیشتر خواستگارانم هم کسانی بودند که از نزدیک مرا میشناختند و به قول شما دوستم داشتند و با معیارهاشون هماهنگی داشتم! ولی از اماس میترسیدند.
شما همیشه همان اول کار بگویید و نترسید. از اتفاق این بیماری، شما را در برابر عشقها و ازدواجهای ناموفق بیمه میکنه!
از خدا میخواهم شاهد خوشبختی همه ی اماسیها باشم ایشالا!
RE: ازدواج - yas - 2012/05/05
راست میگن سوسن جون باید بگید بالاخره که ام اس دارید پس همون اول کار بهتره اگه مرد زندگی باشه میمونه و معلومه که پای هر اتفاقی هست ولی اگه قراره بره بهتره از همون اول بره چون در برابر سختیها کم میاره
RE: ازدواج - شيدا رها - 2012/05/05
ايني كه شما نقل قول كرديد فقط دو سطر از پست من هست. ولي چيزي كه مي خواستم بنويسم اين بود:
اين كه يه واقعيت ديگه اين كه دخترها حق انتخاب ندارند. شايد بايد ديده بشند. دختري كه سر كار نمي ره يا هيچ فعاليتي نداره هيچ حق انتخاب شدن هم نداره. اين يه واقعيته. حتي اگه بهترين باشه.
يه مورد ديگه اين كه استادمون بهمون گفت اگر بريد بر فرض يكي از دانشگاه هاي برتر مي بينيد كه محيط فرق مي كنه. آدم ها فرق مي كنن. كسي كه از محيط اطرافش خسته س بايد محيط رو تغيير بده.
RE: ازدواج - arezooo82 - 2012/05/05
(2012/05/04, 01:33 PM)nazii نوشته است: عزيزم خودتم ميگی شايد...شايدم نشه هيچی قطعی نيست ولی اگه پيش اومد بايد طبق شرایط تصميم گرفت نميشه کلی گفت ازدواج دوتا ام اسی خوبه يا بد
شما جزو اون دسته هستي كه نيمه خالي ليوان رو مي بينه!!كي از آينده خبر داره؟!
RE: ازدواج - amirfarhag - 2012/05/05
به نظر منم با این سرعت پیشرفت علم پزشکی تا چند سال درمان قطعی انشاالله پیدا میشه و زوج های خوشبخت ام اسی میتونن تا اخر عمر بدون نگرانی زندگی کنند .ولی شاید هم نشه رو حدس زندگی رو بنا کرد
RE: ازدواج - nazii - 2012/05/05
(2012/05/05, 05:00 PM)arezooo82 نوشته است: شما جزو اون دسته هستي كه نيمه خالي ليوان رو مي بينه!!كي از آينده خبر داره؟! آرزو جون من اصلا منفی به مسائل نگاه نميکنم ولی نميشه گفت دوتا ام اسی تو شرایط بد جسمی باهم ازدواج کنن به اميد آينده که شايد درمان بياد,من خيلی به درمان يا حداقل اومدن دارويی برای جلوگيری 100%ای بيماری اميد دارم اينم ميدونم که فقط يه ام اسی ميتونه يه ام اسی رو درک کنه ولی همونطور که گفتم نميشه کلی گفت خوبه يا بده همچی بستگی به شرایط دوطرف داره...
(2012/05/05, 08:44 AM)خدا نوشته است: سلام
ماهم میتونیم یار داشته باشیم.اما من از وقتی فهمیدم ممکنه که این بیماری به بچه ام,یا یکی از بچه هام ارث برسه تصمیم گرفتم تنها بمونم.البته همه چی دست خداست هر چی خدا بخواد همون میشه.
ام اس از والدين يا يکی از انها منتقل نميشه این سيستم ايمنی بدنه که به ارث ميرسه و احتمال ابتلا در فرزندان بين 2 تا 4 درصد هست من به شخصه هيچ احدی از خونواده پدری و مادريم مبتلا نبودن و من اولين مورد بودم پس اين اصلا دليل خوبی نيست که بخواين تا آخر عمر تنها باشين به خدا توکل کنين
|