RE: ازدواج - tanha - 2010/06/11
خوب خوب خوب...
موضوع چیه؟! اینجا چه خبره؟! از اونجایی که حال ندارم بشینم تمامی صفحات گذشته رو بخونم یکی لطفا مفید و مختصر بگه بحث سر چیه؟!
RE: ازدواج - anaram - 2010/06/11
(2010/06/11, 02:28 PM)tanha نوشته است: خوب خوب خوب...
موضوع چیه؟! اینجا چه خبره؟! از اونجایی که حال ندارم بشینم تمامی صفحات گذشته رو بخونم یکی لطفا مفید و مختصر بگه بحث سر چیه؟!
حالا مگه کلش چقدره؟
ببین میخوایم برای ماتیلات بریم خواستگاری
من مادر عروسم
نازی و پریا و مریم و حمید خواهر برادرای عروسن
علی و حامد شوهر خواهراشن
سحر زن برادرشه
میرعلی هم خان داییشه
تو هم اگه میخوای میتونی یکی دیگه از برادرا باشی حالا چیکار میکنی
هستی یا نه؟
RE: ازدواج - tanha - 2010/06/11
(2010/06/11, 05:21 PM)anaram نوشته است: حالا مگه کلش چقدره؟
ببین میخوایم برای ماتیلات بریم خواستگاری
من مادر عروسم
نازی و پریا و مریم و حمید خواهر برادرای عروسن
علی و حامد شوهر خواهراشن
سحر زن برادرشه
میرعلی هم خان داییشه
تو هم اگه میخوای میتونی یکی دیگه از برادرا باشی حالا چیکار میکنی
هستی یا نه؟.gif)
مردم از خنده       
باشه منم یکی از برادراشم!
حالا دوماد کیه؟! خانوادش چه جوریه؟! معتاد نیست؟!
RE: ازدواج - anaram - 2010/06/11
آها یه چیزه دیگه هم هست
باتوجه به اینکه ماتیلات با گرفتنه مهریا کاملن مخالفه انگشت رویه هر پسری بذاره ، بله رو بش میگن
البته خب ما هم جهیزیه نمیدیم
داماد میخواد خودش باید بیاره 
(2010/06/11, 05:27 PM)tanha نوشته است: مردم از خنده       
باشه منم یکی از برادراشم!
حالا دوماد کیه؟! خانوادش چه جوریه؟! معتاد نیست؟!
حالا داریم میگردیم دنبال یه پسره آفتاب مهتاب ندیده خوب
البته چون من مادره خیلی دموگراتی هستم به حق انتخاب رو داده ام ه خوده ماتیلات
گفتم " مادر جون ببین از کی خوشت میاد ؟ ما بریم برات خواستگاری "
البته خب بقیه ی اعضای خانواده هم اگه پسره خوبی سراغ دارن پیشنهاد بدن خوبه
RE: پاسخ : ازدواج - N00shin - 2010/06/11
(2009/07/16, 01:53 PM)fariba نوشته است: سلام .منم معتقدم که باید قبل از ازدواج به طرف این مساله رو گفت.و این رو هم میدونم گفتنش به قیمت این تموم میشه که طرف بره و پشت سرشو هم نگاه نکنه. به نظر من تنها در صورتی طرف این مساله رو میپذیره که به خاطر رابطه دوستی قبلی با دختر خانمه و به خاطر شناختی که از اون پیدا کرده متوجه بشه که ام اس مشکل بزرگی نیست.در غیر اینصورت میره سراغ یه مورد ایده التر. .gif)
وخلاصه کلام اینکه من خودم رو مساله ازدواج خط کشیدم. 
ولی کسی بود که ادعا می کرد خیلیدوستم داره و 2 سال هم با هم دوست بودیم، ولی الن به من میگه داریم به هم عادت می کنیم و باید تمومش کنیم، ببخشید ولی اکثر آقایون همین مدلی هستن، خودخواهند و فقط خودشون مهمند امروز به این نتیجه رسیدم که ای کاش این دوستی هیچ وقت شروع نمیشد، یا شاید هم اشتباه کردم راستش رو گفتم، این هم نتیجه صداقت از روز اول
RE: ازدواج - mirali - 2010/06/11
(2010/06/11, 01:16 AM)anaram نوشته است: وایسا وایسا
عزیزم میر علی میشه داییه عروس
خب خدا رو شکر یه آقایی هم بالای سره خونواده امون پیدا شد
با اجازه ات میر علی خان داداشه منه
عزیزم میگم بیوه ام . نگفته م چطور که ؟
با پیشنهادت کاملن موافقم . همسره شهید بیشتر فاز میده :.gif)
حمید هم اگه خیلی دوس داره میتونه بیاد بشه داداشت ، با نامزدش همه لشکر کشی کنیم خونه داماد تا بفهمه خانواده داریم
تا اینجای کار جمعن میشیم 9 نفر 
کسی نبود؟ 
بهنام تو نمیخوای با جده بزرگوارت تشریف بیاری ؟ البته منصب مناسبی برات پیدا نمیکنم . مگه اینکه ت هم بشی داداش عروس . بد نیستا !
سلام خواهر.چرا به من نگفتی که واسه ماتیلات خواستگار اومده؟مگه من خان داییش نیستم؟ها؟مگه من بزرگ فامیل نیستم؟ها؟شنیدم صحبت مهریه شد.از همین الان بگم که به خواستگارا بگی من دختر یکی یه دونه خواهرمو به همین راحتیا شوهرش نمیدم.مهریه هم چیز زیادی نمیخوام.اول از همه 1 جلد کلام الله مجید.1 دست آینه شمعدان طلا.به جای سکه هم که عندالمطالبست من واسه مهریه ماتیلات اولین اختراع جد بزرگ تنها رو میخوام.بدلش هم قبول نیست.دقیقا باید اولین نسخه اولین اختراعش باشه.که همین اول خواستگاری هم مطالبه میکنیم.این یکی که مهمترین قسمت مهریه دختر خواهرمه یادم رفته بود بگم که الان میگم.خواستگار باید واسه خان داییه دختر یه همسر مناسب پیدا کنه که این یکی دیگه عندالمطالبه نیست و از همین الان مطالبش شروع میشه.
RE: ازدواج - ms13 - 2010/06/11
یک مشت نشانه این نیشت که همه یک جور هستند نمی خوام شعار بدم ونمی خوام این ذهنیت را به وجود بیارم همه ما پسرها" پسر شجاع هستیم "
ولی واقعیت این است اگثر ما انسانها اول خودمان را دوست داریم بعد ذیگران را و کمتر
آدمی پیدا میشه که فداکاری کنه
مگه ارزش آن را داشته باشه
ولی این را بدونیم که حکمت هرچه باشه همان میشه (خدایا آن ده که آن به )
RE: ازدواج - tanha - 2010/06/11
(2010/06/11, 09:34 PM)mirali نوشته است: سلام خواهر.چرا به من نگفتی که واسه ماتیلات خواستگار اومده؟مگه من خان داییش نیستم؟ها؟مگه من بزرگ فامیل نیستم؟ها؟شنیدم صحبت مهریه شد.از همین الان بگم که به خواستگارا بگی من دختر یکی یه دونه خواهرمو به همین راحتیا شوهرش نمیدم.مهریه هم چیز زیادی نمیخوام.اول از همه 1 جلد کلام الله مجید.1 دست آینه شمعدان طلا.به جای سکه هم که عندالمطالبست من واسه مهریه ماتیلات اولین اختراع جد بزرگ تنها رو میخوام.بدلش هم قبول نیست.دقیقا باید اولین نسخه اولین اختراعش باشه.که همین اول خواستگاری هم مطالبه میکنیم.
ببخشین اولین اختراع جد من کدوم منظورته؟!!!
RE: ازدواج - mirali - 2010/06/11
(2010/06/11, 09:43 PM)tanha نوشته است: ببخشین اولین اختراع جد من کدوم منظورته؟!!! منظورم اولین اختراعشه.
RE: ازدواج - tanha - 2010/06/11
(2010/06/11, 09:47 PM)mirali نوشته است: منظورم اولین اختراعشه.
خوب کدومش؟ 
اولین اختراعاتش:
ایجاد سفینه فضایی - شبیه سازی موجودات فضایی - آفتابه - دستگاه جوجه کشی - کامپیوتر - لگن - دوش حموم - موبایل - ماشین - طیاره - شلوارک - منقل و...
|